اکنون به بیان هر یک از این دلائل می پردازیم:
1 معاد ترسیم گر هدف خلقت یکی از پرسشهائی که پیوسته بشر متفکر با آن روبرو بوده است مسأله هدف آفرینش و غرض از خلقت است، او پیوسته با خود فکر می کرده که جهان و بالاخص گل سر سبد جهان جانداران، چرا آفریده شده، و هدف از خلقت آن چیست؟ در این جا انسانی های متفکر به دو گروه تقسیم شده اند:
1 گروه مادی و ملحد که بسیار در اقلیت بوده و در تفسیر خلقت تنها به دو علت اکتفا می ورزیدند :
الف: علت مادی
ب: علت صوری از نظر آنان جهان از یک رشته ذراتی (اتم) تشکیل شده که از چینش ذرات در کنار هم و تأثیر و تأثر اجزاء طبیعت در یکدیگر، صورتی تحقق یافته و در نتیجه پدیده های مادی به وجود آمده است و با اعتماد به این دو علت، خود را در تفسیر جهان، از هر نوع علت دیگر بی نیاز می دیدند.
2 گروه الهی که برای جهان علاوه بر دو علت یاد شده، دو علت دیگر (علت فاعلی و علت غائی)
نیز معتقد بوده اند.مقصود از علت فاعلی قدرتی است که ماده و صورت را بوجود آورده، همچنان که مقصود از علت غائی هدف فعل و غرض خلقت است و در این باره در کتابهای فلسفی و کلامی بحثهای عمیقی انجام گرفته است.
با توجه به این اصل، روشن می شود که فعل حق، از آنجا که او فاعل حکیم است نمی تواند فاقد غرض و هدف باشد و در این صورت رنگ عبث به خود گرفته و حکیمانه بودن فعل را خدشه دار می سازد.
چیزیکه می تواند بیانگر غرض از خلقت جهان و انسان باشد، همان اعتقاد به معادانسان و جهان است که این جهان با تمام محتویات خود به جهان دیگری که کاملتر و برتر است، تبدیل گردد.گوئی هدف از خلقت جهان و انسان زمینه سازی برای آفرینش دوم و خلقت کامل تر است و اگر چنین آفرینش مجددی را در نظر نگیریم آفرینش زمین و آسمان و انسان که پس از چند صباحی به حکم قرآن و داوری علم، راه فناء را در پیش خواهند گرفت، عبث و بیهوده خواهد بود، و هرگز فعل آفریدگار حکیم نمی تواند چنین باشد.
قرآن در بخشی از آیات خود به مسأله معاد از این دیدگاه می نگرد و یادآور می شود که دفتر خلقت بدون «برگ زرین معاد» دفتری بی ارزش می باشد.این آیات خود به دو دسته تقسیم می شوند :
الف: آیاتی که تحقق نیافتن معاد را مساوی با بیهودگی فعل الهی می دانند.
ب: آیاتی که آفریدگار جهان را به عنوان حق مطلق توصیف می نمایند. اینک آیات گروه نخست :