"مروه الشربینی " را اگرچه شهیده حجاب نامیده اند اما وی "شهیده اسلام" است ، چیزی فراتر از حجاب ظاهری . جرم وی مسلمانی در غرب وحشی همراه با تظاهر به اسلام گرایی با نماد حجاب است . موج اسلام ستیزی و خشونت علیه مسلمانان بعد از اتهام کور کورانه مسلمانان به تروریسم و اسلام به سرچشمه تروریسم جهانی قابل پیش بینی بود و تحلیگران و جامعه شناسان به دفعات از تبعات منفی چنین تبلیغات هدفمند و دروغینی سخن رانده بودند ، اگرچه از منظر حقوقی تبلیغات گسترده و مغرضانه فوق،می تواند تحت عنوان زمینه سازی برای وقوع جرم به عنوان یک جرم آشکار طلقی گردد.
دستور العمل دولت آلمان در سانسور خبری ماجرای شهادت این زن مسلمان و رفتار جنایت بار پلیس آلمان در نوع خود بی نظیر و بدیع است . این سانسور آشکار اگرچه برای مدعیان جریان آزاد اطلاع رسانی و دموکراسی توجیه پذیر است و از کنار آن به سادگی خواهند گذشت اما جریان فوق مشتی از خروارها جنایت غرب صلیبی است که از 5 قرن پیش تا کنون در محاق سانسور گرفتار آمده است.
آیا سانسور جنایت فوق در " سرزمین دایه های مهربان تر از مادر " که در حوادث ایران نقش آتش گردان و حامی شفافیت اطلاع رسانی را بر عهده داشتند سوال برانگیز نیست ؟ این گزینشی عمل نمودن با کدام معیارحقوقی ، قانونی، بشری و حرفه ای قابل توجیه است ؟
با این وصف چگونه می توان ادعاهای شبکه های خبری در ظاهر غیردولتی را در بیان اخبار به شکل صادقانه و واقعی پذیرفت ؟ آیا رویه این رسانه ها در پیروی از سیاست های دولت های غربی، شائبه سیاست ورزی و غرض دار بودن اخبار به ظاهر بی طرفانه را به اذهان اینان متبادر نمی سازد ؟ آیا نمونه های ازین دست و یا همگامی رسانه ها در شروع جنگ علیه افغانستان و عراق به بهانه های واهی نشانه ای واضح بر رد بی طرفی اینان و نقش مسموم آنان در آتش بیاری معرکه های خاورمیانه و ایران نیست؟
"مروه الشربینی " و همسر وی یکی از هزاران نخبه مسلمانی است که در عالی ترین مقاطع تحصیلی سرزمین های صلیبی مشغول به کار و تحصیل می باشند.نخبگان مسلمان فوق به عنوان ثروت و گنجینه ای ملی و اسلامی محسوب می شوند که به علت اهمال و عقب ماندگی شرقی ها به چنگ غرب افتاده اند. این ثروت های ملی تضمینی نبوده و برای غرب دارای تاریخ مصرف می باشند، مانند قتل دانشمند جوان ایرانی در آمریکا و مصادره اموال وی و دانشجوی ایرانی در مسکو ، که با قربانی شدنشان زیان آن تنها مختص کشورهای اسلامی است، و غرب به عنوان تمدنی فرعونی که بر گرده مهندسین ، دانشمندان و اندیشمندان شرقی ، اسلامی به پیش می رود .
آیا فراخوان این ثروت های عظیم به موطن اصلی خود یکی از راه های تنبیه غرب وحشی نیست ؟