نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: منظور از برزخ متصل و برزخ منفصل چيست؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1756
    نوشته
    1,327
    تشکر
    5,057
    مورد تشکر
    2,728 در 798
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    منظور از برزخ متصل و برزخ منفصل چيست؟




    منظور از برزخ متصل و برزخ منفصل چيست؟
    پاسخ :

    اين سؤال از چند ناحيه مورد بحث واقع مي‏شود يكي از لحاظ ديني است و ديگري از لحاظ فلسفي و سومي از لحاظ عرفاني.
    اما از نظر ديني، در قرآن‏كريم كلمه برزخ به معناي حدّفاصل دو چيز بكار برده شده است، در سوره (الرّحمن - 19-20) مي‏فرمايد:
    "موج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان.." يعني دو درياي آب شود شيرين در كنار هم قرار دارند و يك حد فاصلي بين آن دو است طوري كه يكي در ديگري نفوذ نمي‏كند، البته در روايات ما اين دو دريا تفسير به درياي نبوت و امامت شده است و امام حسن‏عليه السلام و امام حسين‏عليه السلام ثمره اين دو دريا هستند(1).
    اما آنچه در روايات به آن اشاره شده است اين است كه بين اين جهان مادي و زمانيكه قيامت كبري بوجود مي‏آيد، برزخ است و انسانها بعد از مرگ به آنجا منتقل مي‏شوند و مؤمنين در آنجا خوش و خرم هستند و كافرين معذّب(2) و بعد از قيامت كبري، حسابرسي انسانها شروع مي‏شود و عده‏اي به جهنم و عده‏اي به بهشت خواهند رفت.
    اما از نظر فلاسفه، حكماي اسلامي قائلند عالم برزخ همان عالم مثال است، و عالم مثال دو گونه است. مثال متصل (برزخ متصل) و مثال منفصل (برزخ منفصل).
    مثال منفصل: جهاني است كه قائم به خود بوده و از نفوس جزئيه متخيله بي نياز و مستقل مي‏باشد.
    مثال متصل: جهاني است قائم به نفوس جزئيه و پيوسته در متخيله افراد آدمي ظهور مي‏كند.
    ملاصدرا فيلسوف مسلمان شيعي مي‏فرمايد:
    جهان بصورت كلي سه قسم است: 1- جهان حسّي و دنيا 2- جهان غيب و آخرت 3- عالم عقل و مادي. برزخ منفصل حدفاصل جهان حسّ و عالم آخرت است و جهان اَوسط شمرده مي‏شود.
    همانگونه كه در انسان هم اين سه جهن قابل تصور است:
    1- عقل 2- خيال 3- اعضاي حسي. همانطور كه قوه خيال حدفاصل، قوه عقل و اعضاي حسي انسان قرار دارد، عالم عقل هم حدفاصل جهان غيب و جهان حسّي است. از اين جهت يكي را برزخ متصل مي‏ناميم زيرا از انسان جدا نيست و ديگري را منفصل، زيرا از انسان جداست.

    سهروردي هم عوالم را به چهار قسمت تقسيم مي‏كند:
    1- عالم انوار قاهره (عقول كليه) 2- عالم انوار مدبّره 3- جهان برزخ 4- صور معلقه ظلمانيه. سهروردي صور معلقه را همان عالم مثال يا خيال منفصل مي‏نامد. وجود جن و شياطين از نظر سهروردي متعلق به عالم مثال است.

    خلاصه از نظر فلاسفه، برزخ، بين عالم عقلي و عالم ماده قرار دارد و در عالم برزخ آثار ماده مثل كمّ - كيف و... وجود دارد ولي خود ماده وجود ندارد(3).
    اما از نظر عرفا، ميان عالم جبروت يعني عالم مجردات و عالم مُلك يعني جهان مادي عالمي است كه آن را به عنوان "عالم مثالي" يا "عالم مثال" مي‏نامند.
    جامي در تعريف اين عالم مي‏نويسد: عالم مثال يك عالم روحاني است نه از يك جوهر نوراني به لحاظ داشتن مقدار و نيز به دليل محسوس بودن، شبيه جوهر جسماني است و از طرف ديگر به دليل نورانيت، شبيه جوهر مجرّد عقلي است.
    عرفا با اين برزخ مرتبط هستند و هر كسي به نسبت قوت و استعداد و صفاي باطن مي‏تواند اموال بندگان را مشاهده كند. و ديگري برزخي است كه بعد از مردن انسانها به آنجا انتقال مي‏يابند و كمتر اتفاق مي‏افتد كه كسي با آنجا ارتباط برقرار كند. قيصري در مقدمه خود بر شرح تائيّه ابن فارض مي‏گويد: با غيبت از عالم جسماني، نخستين روزنه غيبي كه به روي انسان گشوده مي‏شود همين دريچه عالم مثال است كه در اين عالم هر كسي به نسب قوت استعداد و صفاي باطن مي‏تواند احوال بندگان را مشاهده كند.
    بعد مي‏گويد: آن برزخي كه انسان پس از مفارقت از بدن جسماني به آن وارد مي‏شود، همين عالم مثال است. منتها آن موطن از برزخ كه انسان پس از مرگ به آن وارد مي‏شود، غير از آن موطن برزخي است كه از آن موطن وارد دنيا شده است.
    بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب نيز بر اساس احاديث صحيح، در همين عالم مثالي است و در اين عالم است، نعمتهاي قبر و سؤال نكير و منكر در همان جا است. بحث و شنود چنانكه انبياء خبر داده‏اند(4).
    خلاصه:
    وجود جهاني حد فاصلِ جهان مادي و جهان عقلي يا آخرت، امري است كه از نظر ديني و عقلي و عرفاني امري مسلّم است، گرچه در بيان و تفسير آن اختلافاتي وجود دارد. ولي آنچه از نظر كاربردي قابل توجه است اين است كه چگونه زندگي كنيم تا در آنجا گرفتار نشويم، و تنها حل مشكل علمي آن، كافي نيست، بلكه از نظر علمي بايد طوري رفتار كنيم كه توشه‏اي براي آنجا تهيه كنيم.
    اميد است آنچه در اين مختصر بيان شد، براي شما راه گشا بوده باشد.

    پي نوشت ها:
    1- براي تفسير بيشتر اين آيات رجوع شود به تفسير الميزان و تفسير نمونه، ذيل آيه سوره الرحمن.
    2- رجوع شود به اعتقادات صدوق، ص 29.
    3- رجوع شود به كتاب شعاع انديشه و شهود در فلسفه سهروردي، ص 363 و بداية الحكمة، ص 177.
    4- رجوع شود به عرفان نظري، دكتر سيديحيي يثربي7 ص 343.
    منابع:
    1- يثربي، سيديحيي، عرفان نظري، ناشر مركز انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم.
    2- ابراهيمي ديناني، غلامحسين، شعاع انديشه و شهود در فلسفه سهروردي.
    3- علامه طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج 1، بداية الحكمة.
    4- ابن باوية القمي الصدوق، اعتقادات في دين الامامية.
    5- ابن الدين، عبدالحسين، اعجاز قرآن و بلاغت محمد.
    6- آيت اللهي، محمدتقي، اعجاز قرآن، تحليل آماري حروف مقطعه.
    7- علامه طباطبايي، محمدحسين، اعجاز در قرآن.
    8- الباقلاني، محمد بن الطيب، اعجاز در قرآن.
    9- نيازمند شيرازي، يداللَّه، اعجاز از نظر علوم امروزي.
    10- غضبان، جعفر، اعجاز در قرآن.
    11- استاد مطهري، مرتضي، مقدمه‏اي بر جهانبيني.


    امضاء

  2. تشكرها 2

    نرگس منتظر (20-10-2011), سابحات (23-10-2011)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi