صحبت صالح تو را صالح کند
صحبت طالح تو را طالح کند
می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و کینه ها
به همین معنا ما می گوییم
این عالم عالم اسباب است، یعنی این عوامل اثر می گذارد.
همین قدر که انسان از این دنیا رفت به آن دنیا، تقطعت منه الاسباب، تمام این عوامل مؤثر که یا در جهت خوبی اثر می گذاشت یا در جهت بدی، [از او] جدا می شوند و انسان تحت تاثیر هیچ عاملی قرار نمی گیرد مگر عامل باطن خودش و باطن [اعمال خودش] (12).
آنچا دیگر طبعا نیکان از بدان جدا می شوند
(و امتازوا الیوم ایها المجرمون).
با اینکه آنجا به یک معنا روز جمع است، اولین و آخرین با هم جمع می شوند، یعنی معیت پیدا می کنند، یعنی آن جدایی که مثلا مردم این زمان با مردم ده قرن پیش و مردم صد قرن بعد داشتند از میان می رود، ولی آن ارتباط و آن تاثیر و تاثری که به موجب آن با مردم همزمان و هم مکان خودشان مجموعا یک واحد مرکب اجتماعی را به وجود می آورند به کلی از بین می رود و لهذا هم روز جمع است و هم روز فرق، از یک نظر جمع است و از نظر دیگر فرق و امتیاز.