نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: راه هاي بازشناسي عرفان ناب از شبه عرفان ....

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض راه هاي بازشناسي عرفان ناب از شبه عرفان ....

    هر نوع عرفان و معنويتي كه بگويد من شما را از طريق حذف شريعت به معنويت مي رسانم;

    قطعا عرفان قلابي است. در عرفان و معنويت ناب اسلامي اصالت با دعوت به خدا مي باشد ولي پشت پرده عرفان هاي قلابي دعوت به خود و مريدبازي است

    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1 - يكي از شاخص هايي كه در معنويت و عرفان امام مي بينيم و شاخص خوبي براي تشخيص عرفان الهي از شبه عرفان هاي تقلبي است

    اين است كه عرفان ديني مبتني بر مفهومي به نام تقوا يا كف نفس است; يعني هر كس به ما بشارت عرفان و معنويت و رشد معنوي بدهد

    ولي خود مفهوم كف نفس و تقوا را از دستورالعمل هايش حذف كرده باشد اين يكي از شاخص هاي قطعي است براي اين كه بفهميم اين يك نوع كلاه برداري معنوي و شبه معنوي است.

    انواعي از عرفان هاي قدمايي و نيز معنويت هاي مدرن سكولار اسپريچواليتي اين ها براساس عرفان منهاي تقواست; يعني يك عرفاني ارائه مي دهند كه در آن تقوا يا اساسا مطرح نيست;

    يا كاملا رقيق شده و تشريفاتي است. مفهوم تقوا و كف نفس مخ همه عرفان هاي انبيايي و الهي است و عرفان امام يكي از شاخص هايش همين مساله است.

    عرفان حقيقي نوعي تقرب نظري و تقرب عملي به خداوند است. هر كس بگويد من يك معنويتي دارم و يك راه وصل به خدا را به شما نشان مي دهم و در آن نه معرفة الله وجود دارد

    و نه تقوا و كف نفس اين قطعا يك معنويت انحرافي و قلابي است. عرفان هاي قلابي از نوع شرقي و غربي قديم و جديد

    علاوه بر اين كه اساسا معرفة الله و تقواي الهي در عرفان هايشان و در معنويتشان وجود ندارد بعضي شان اساسا اين را غير ممكن مي دانند.

    معمولا اين نوع معنويت ها اين نوع اسپريچواليته ها به آسايش نفس دعوت مي كنند. يك نوع لذت رواني يك نوع راحتي و وادادگي دنيوي ولو جسماني نباشد

    و مربوط به روان و اعصاب باشد اسمش را مي گذارند عرفان و اين يكي از نكاتي است كه ما بايد حواسمان باشد اشتباه نكنيم.

    تخدير و آرامش اعصاب را و تكنيك هاي كنترل اعصاب را كه امروزه به اسم عرفان به خورد مردم مي دهند نبايد با عرفان و معرفة الله يكي دانست
    .



    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2 - تفاوت ديگر بين عرفان الهي و عرفان هاي قلابي را كه ما از سلوك عرفاني امام خميني (قدس سره ) مي توانيم استخراج بكنيم نسبت عرفان است با جهاد و مبارزه .

    شاخص اول در واقع جهاد روحي جهاد با نفس و جهاد دروني بود و اين يكي جهاد بيروني است. نه فقط جهاد با شيطان در درون بلكه جهاد با شيطان و شياطين در بيرون;

    يعني در عرصه هاي اقتصاد سياست حقوق فرهنگ و غيره. اين هم يك شاخص است. عرفان حضرت امام (قدس سره ) عرفاني است كه مستلزم جهاد اجتماعي توام با مسئوليت پذيري است.

    عرفان امام عرفاني است كه مسئوليت پذيري در برابر خدا در برابر خود در برابر جامعه در برابر جهان و در برابر كل بشريت و موضع گيري عدالت خواهانه با آن گره خورده است.

    پس اين هم يك راه براي تشخيص عرفان انبيايي با عرفان هاي قلابي .

    نسبت عرفان و معنويت قلابي با عدالت خواهي و جهاد اجتماعي چيست عرفاني كه مي گويد نه در درون لازم است با نفست مبارزه بكني نه در بيرون لازم است

    با ظالمين و دشمنان خدا و خلق خدا مبارزه بكني يك عرفان قلابي است. عرفان حضرت امام (قدس سره ) هم در درون دعوت مي كند

    به جهاد با نفس و تقوا (كه البته جهاد با نفس به معني نفس كشي نيست چون ما در عرفان اسلامي نفس كشي نداريم تهذيب نفس و تعديل نفس داريم .

    تعديل نفس به معني اعدام نفس نيست اسلام دعوت نمي كند نفس را نابود كن نفس را بكش قواي شهوي و غضبي ات را نابود كن خودت راعقيم كن

    كه اصلا انگيزه شهوت در تو نباشد تا لازم نباشد تقوا داشته باشي ; اين ها فرار از صحنه عرفان و جهاد با نفس است . عرفان اسلامي اين است كه مي گويد شهوت خير است نعمت الهي است .

    غضب يعني امكان خشم ورزيدن خير است نعمت الهي است ) و هم در بيرون دعوت مي كند به مسئوليت پذيري اجتماعي ...

    هركس ما را دعوت كرد به محفلي و گفت آقا (يا خانم ) ما يك حلقه عرفاني داريم بياييد آن جا يكي از سئوالاتي كه بايد از آن شخص و از آن حلقه كرد اين است كه

    نسبتت را با مسئوليت پذيري در برابر خانواده در برابر جامعه در برابر كل بشريت و نسبت به عرفانت را با مقوله عدالت بيان كن .

    معنويت هاي كلاه بردار همان طور كه جهاد با نفس در آن نيست جهاد با دشمنان خدا و خلق و جهاد عليه ظالمين و ستم كاران و جهاد عليه فسق اجتماعي هم در آن ها نيست .

    معنويت هاي راحت طلبانه هستند. جهاد في سبيل الله ندارند. دفاع از حق و حقيقت در اين نوع معنويت ها جايي ندارد. اين ساحت عرفان هاي تقلبي است .

    پس اين شاخص چه شد تفكيك معنويت از مسئوليت تفكيك عرفان از عدالت نوعي لذت طلبي رواني راحت طلبي معنوي كه توام با ترك جهاد است آسايش طلبي است .

    در حالي كه عرفان اسلام چنين نيست . پيامبر اكرم (ص ) مي فرمود رهبانيت مكتب من در جهاد است . مي فرمود اگر مي خواهي راهب باشي و رياضت بكشي

    لازم نيست بروي در چاهي لخت بشوي و معكوس بالانس بزني يا ناخن هايت را بكشي يا لخت و عور در بيابان ها راه بيفتي بيا در جامعه خدمت بكن براي خدا به خلق خدا.

    نه براي خلق به خدا! و نه براي خلق به خلق . خدمت كن براي خدا به خلق خدا. مي فرمود تهذيب نفس خودش بزرگ ترين رياضت است .

    همين دور كردن رذالت هاي اخلاقي كه در همه ما هست ; حسادت كينه سوظن و غيره اگر واقعا راست مي گوييم اهل رياضتيم اين ها را از خودمان بيرون كنيم .

    چه كسي مرد اين ميدان است فرمود : بزرگ ترين جهاد اين است كه رذيلت هاي اخلاقي را از خودتان دور بكنيد و فضيلت هاي اخلاقي را در خودتان به وجود بياوريد.

    راه بيفت در جامعه به مردم خدمت بكن در حالي كه به تو فحش مي دهند رياضت اين است . تحمل كن . چه كسي اهل اين رياضت است

    رياضت در عرفان اسلامي عرفان پيامبر(ص ) عرفاني كه امام خميني (قدس سره ) تعقيب مي كرد از اين نوع بود نه از آن نوع قلابي .




    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3 تفاوت بعدي بين اين دو نوع عرفان ; يعني عرفان الهي اسلامي و معنويت انبيايي كه امام خميني (قدس سره ) تعقيب مي كرد

    با عرفان هاي قلابي رابطه با شرع و شريعت است . اين هم يكي از شاخص هايي است كه با آن مي توان عرفان را از شبه عرفان تشخيص داد.

    هر نوع عرفان و معنويتي كه پيدا شود و بگويد من شما را از طريق حذف شريعت به معنويت مي رسانم

    يعني با دور زدن شرع و احكام شرعي يا مسكوت گذاشتن آن اين عرفان قلابي است . امام در حالي كه يك عارف است يك فقيه است .

    هم يك عارف نظري است هم عارف عملي است و در هر دو درجه يك است و در عين حال يك فقيه درجه يك و يك مرجع تقليد است .

    اين كه كسي بگويد اين واجب ها و حرام هاي شرعي مال ما عرفا نيست اين ها مال متوسطين و مال عوام است چنين چيزي در عرفان الهي نيست .

    در اين نوع عرفان در اوج حال و مقام عرفاني باز التزام به شريعت هست . اين هم يك شاخص . الان خيلي ها گرفتارند.

    چند وقت پيش ها مي گفتند در تهران چند صد حلقه و جلسات خانگي به اصطلاح عرفاني و معنوي و اين جور چيزهاست از نوع درويشي هاي انحرافي و از نوع شبه عرفان هاي وارداتي .

    از اوشو گرفته تا دون خوان و عرفان هاي ليبرال پروتستان و عرفان هاي مكزيكي سرخ پوستي و هندي و هندويي و بودايي و غيره .

    يك عده اي دنبال اين چيزها هستند به دليل اين كه اين شاخص ها را نمي شناند. نياز به معنويت را در خودشان احساس مي كنند

    اما شاخصي براي تشخيص عرفان الهي و حقيقي كه انسان را به حقيقت مي رساند و واقعا به فرد آرامش مي دهد با آن شبه عرفان هايي كه تخدير مي كند و فريب مي دهد ندارند.

    شريعت و طريقت و حقيقت در منطق حضرت امام (قدس سره ) سه عنصر مستقل از هم ـ چه رسد متضاد با هم ـ نيستند بلكه سه بعد از يك حقيقت و يك سلوكند.

    عارف الهي در معنويتي كه امام (قدس سره ) در زندگي اش نشان داد و آثارش ارائه مي كند طريقت و شريعت و حقيقت را در برابر هم نمي نشاند

    در تقابل با هم تفسير نمي كند بلكه اين ها ابعاد يك چيز هستند. نه از هم تفكيك مي شوند و نه تقابلي بينشان است .

    اما معنويت هاي تقلبي راحت طلبانه معمولا يا از همان اول صريح مي گويند يا كم كم و به تدريج كارشان مي كشد به حوزه شرع گريزي و شريعت ستيزي و اباحه گري .

    اين هم يك ملاك براي تشخيص عرفان قلابي از عرفان هاي حقيقي . آن ها مي روند به سمت خودبنيادي و خودمحوري و اباحه گري اما اين نه .

    مي گويد ما در اوج حالات عرفاني تابع شريعت الهي هستيم . براي اين كه اساسا شريعت جاده اي است كه كشيده شده است براي همين سلوك .

    شريعت و احكام شرعي در عرفان انبيايي امام خميني يك جاده اي است كه كشيده شده است از طرف شارع به طرف آن كسي كه قرار است

    به او واصل بشوي و قرار است سلوك به سمت او داشته باشي . در معنويتت اين مسير را خودش كشيده و تعيين كرده و گفته از اين مسير بيا.

    خوب با اين حساب آيا درست است شما بگوييد نه شما حالا يك چيزي گفتي بنده خودم بيشتر مي فهمم و بهتر مي دانم كه از كدام مسير بيايم !

    اين شاهراه را كشيده اند كه شما از اين مسير برويد شما از مسير خارج بشويد و برويد در يك جاده خاكي بي راهه و بگوييد من خودم بهتر بلدم و تو بلد نيستي !

    اين چه خدايي است كه مسيري بهتر از شريعت به سوي كمال و خدا وجود داشته و او آن را از ما مخفي كرده و به ما نشان نداده است !

    اصلا چرا ما بايد به سمت چنين خدايي حركت بكنيم اصلا چرا سلوك به سمت او و تقرب به چنين خدايي داشته باشيم چرا !

    بنابراين عرفان هاي منهاي شريعت يا اصلا از خدا حرف نمي زنند يا اگر از خدا حرف مي زنند يك خداي كلاه برداري است كه بشريت را فريب داده !

    يعني يك راهي بهتر و نزديك تر از شريعت به سوي آن خدا بوده ولي خدا يك راه ديگري را از طريق انبيا نشان داده

    و يك چيزهاي ديگري را واجب و حرام كرده و ارائه كرده است . اين بزرگ ترين تهمت و اتهام به خداوند است .




    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4 يك شاخص ديگر كه علامتي است براي رديابي اين دو نوع معنويت ها و تفكيك آن ها ازيكديگر كه در زندگي امام خميني (قدس سره ) ديده مي شود اين است كه

    در معنويت اسلامي و ديني و انبيايي اصالت با دعوت به خداست . اما در معنويت هاي انحرافي پشت پرده عرفان و به نام عرفان دعوت به خود است .

    مريدبازي است . اين هم يك علامت . هرجا مي بينيد يك كسي به اسم قطب و مراد و استاد عرفان و اين جور چيزها مطرح مي شود

    و در اطرافيان او توجه به خدا بيشتر نشد بلكه توجه به آن فرد بيشتر شده است اين علامت انحرافي بودن مسير و قلابي بودن برنامه است .

    اين هم يك علامت براي شناسايي عرفان هاي انحرافي است . امام خميني (قدس سره ) هيچ جا در صحبت هايش و نوشته هايش و روش و منش اش دعوت به خود نكرده است .

    همه اش دعوت به خدا مي كند. هميشه مي گفت ما هيچ كاره ايم و همه كاره خداست .





    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    5 يك شاخص ديگر رابطه عرفان با خرافه است . خزعبلات و خرافه بافي هاي عرفاني و تناقض گويي عليه بديهيات عقلي اين ها علامت عرفان هاي قلابي است .

    ما مفاهيم فراعقلي داريم اما آن ها بنياد عقلي دارند. ضدعقل نيستند. هيچ مفهوم ضدعقل يا مادون عقل نمي تواند عرفاني باشد.

    عرفان الهي و اسلامي تضاد با عقل با بديهيات و قطعيات عقل ندارد. دروغ آرامش نمي آورد. باطل كار حق را نمي كند. خرافه كار حقيقت را نمي كند.

    اين هم يك نكته ديگري است كه عرفان هايي كه تعطيل عقل را مي خواهند و سخنان ضدعقل مي گويند سخنان ضداخلاق ضدفطرت اشمئزازآور و ضدوجدان دارند

    يا عرفان هايي كه منجر به اعمال ظالمانه و غلط مثل قتل نفس مثل خودكشي مثل تحقير ديگران و از اين قبيل مي شوند اين ها عرفان راستين نيست .

    شما اگر كسي را مي بينيد كه مدعي عرفان است و مردم را تحقير مي كند بدانيد كه اين عرفان نيست و او عارف نيست .

    همين طور اگر ديديد كسي دارد صريحا ضدعقل كه حجت خداست حرف مي زند... اگر مرز بين معنويت و متافيزيك الهي عقلي ديني با خرافه روشن نشود

    يك عده اي به اسم معنويت گرفتار خرافات مي شوند و يك عده اي هم در برخورد با اين ها به نام نفي خرافات مي آيند حقايق ماوراي عقل و متافيزيك را انكار مي كنند

    چون فكر مي كنند اين ها هم خرافه است . اين هم يك نكته كه معنويتي كه بنيان هاي فكري اش خرافه است مثل تناسخ مثل بت پرستي و از اين قبيل چيزها آرامش نمي تواند درست كند

    و لذا در عرفان اسلامي نشستند عرفان نظري را به وجود آوردند. عرفان نظري ; يعني گره زدن عرفان و معنويت با استدلال .

    يعني يك جوري بايد پاي استدلال را در عرصه عرفان و معنويت باز كرد. اين مي شود عرفان نظري . به همين دليل عرفان نظري در جهان اسلام جدي گرفته شد.

    البته من نمي خواهم بگويم همه روي تمام نظريه هايي كه در عرفان نظري يا به اسم عرفان نظري مطرح شده توافق دارند نه اختلاف نظر است .

    برخي از نظريه ها و نظريه پردازان مورد سئوال هستند و آن بحث ديگري است . ولي اصل اين كه يك چيزي به نام عرفان نظري بايد باشد از اين باب بود

    كه عرفان براي دور ماندن از خرافه يك پيوندي با استدلال و عقلانيت بايد داشته باشد. عرفان نظري يك چيزي ميان عرفان يا سلوك عملي و فلسفه است .

    نه فلسفه محض است و نه عرفان عملي است . اين دو را به هم نزديك كرده است .




    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خلاصه اين كه اگر ديديم عرفاني مطرح شد كه كار به تقوا ندارد يا كار به اخلاق ندارد يا عرفاني است كه از درونش خودكشي آدمكشي تا انواع كثافت كاري ها بيرون مي آيد

    يا ضدعقل و ضدبديهيات عقل است يا ضد مسلمات شرع و قرآن است يا عرفاني است كه تنيده با حماقت و خرافات است اين ها هيچ كدام عرفان درست و اسلامي نيست

    اين ها عرفان هاي قلابي و معنويت هاي انحرافي است . عرفاني كه از درونش هرج و مرج و آنارشيسم مي آيد بيرون عرفاني كه ظاهرش عرفان است

    اما مباني نظري عرفان را خورد مي كند و درهم مي شكند كه مثلا آخرش كه خيلي عارف مي شوي مي گويد اي آقا همه درست است


    همه حق است باطلي نيست كه من بخواهم در برابرش بايستم كجاست ظلم ظلمي نيست كه من وظيفه اي داشته باشم در برابر او همه چيز نسبي است ;

    يعني عرفاني كه از توي آن شكاكيت و نسبي گرايي بيايد بيرون نهيليسم بيايد بيرون و نهايتا ماترياليسم را تقويت كند اين ها همه عرفان هاي انحرافي است

    چون مباني عرفان را متزلزل مي كند. همچنان كه عرفان و معنويتي كه از آن تكبر و تحقير ديگران درمي آيد كه آقا ما معنوي هستيم و بقيه معنوي نيستند

    من عارفم من يك چيز ديگرم و آخرش عارفي مي آيد بيرون كه خودش را بالاتر از بقيه مي بيند اين هم عرفان صحيح نيست . اين معنويت اسلامي نيست .

    عرفاني كه كفر و شرك را توجيه بكند ظلم را توجيه بكند الحاد را عملا توجيه كند و يا عرفان هايي كه با ماليخوليا و جنون توامند و عرفان هايي كه دكان سازي و عوام فريبي كردند.

    اين ها هيچ كدام عرفان صحيح نيستند. بايد همه به خصوص جوان ها به هوش باشند و از افتادن در اين دام هاي خطرناك برحذر باشند.

    يكي از شاخصه هايي كه در عرفان ناب امام خميني وجود دارد و اين شاخصه مي تواند عرفان ناب را از شبه عرفان بازشناساند اين است

    كه عرفان ديني (عرفان امام خميني ) مبتني بر مفهومي به نام تقوا و كف نفس است . از سوي ديگر عرفان ناب مبتني بر جهاد و مسئوليت پذيري

    در برابر خدا و در برابر جامعه و در برابر كل بشريت است

    هر نوع عرفان و معنويتي كه بگويد من شما را از طريق حذف شريعت به معنويت مي رسانم ;

    قطعا عرفان قلابي است

    در عرفان و معنويت ناب اسلامي اصالت با دعوت به خدا مي باشد ولي پشت پرده عرفان هاي قلابي دعوت به خود و مريدبازي است.





    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi