خطابهاي قرآني در قالب جمع، اداء شده است كه مردم را به اجتماع فرا ميخواند و جامعه را مسئول ميشمارد، در برخوردهاي اجتماعي آداب و سنني را تعليم ميدهد كه با كرامت انسان هماهنگ بوده و با احسن تقويم بودن بشر مناسب باشد، لذا تمام اوصاف رنج آور و جدائي زا را نكوهش كرده و تمام فضائل مهربار و وصل آور را ستوده است، و تأثير اختلافهاي نژادي و بومي و زماني و اقليمي و نظائر آن را فقط در محدودهي ابزار شناسائي يكديگر امضاء ميكند نه فخر بر همديگر و تنها مباهات را در نفي فخرفروشي، و ترك مباهات و دوركردن بزهكاري جاهطلبي، و زدودن غبار كبر و دود سياه ديوان سالاري و سائر معاصي ميداند.
ادب برخورد با ديگران را نه تنها در قلمرو برادران اسلامي لازم ميشمارد و با دستور: «اَنّما الْمؤمنُونَ اخوه»[1] آئين برادري و برابري را در بين مسلمين زنده ميكند، بلكه برابر با دعوت جهان شمول بودنش، اساس صفاء و صميمت انساني را در بين تمام جوامع بشري سودمند ميشمارد، و مادامي كه شخص يا گروهي خيال خام خانمان سوز فتنه را در سر نميپروراند، و هوس سرد ستمگري را در دل سان نميدهد، بايد با همهي آنها با معيار قسط و عدل عمل شود و احترام متقابل را با گراميداشت عدل و داد همه جانبه حفظ نمود، «لا يِنْهاكُمُ الله عَنِّ الَّذين لَمْ يُقاتلُوكُمْ فِي الدّينِ وَ لَمْ يُخرجوكُم مِنْ ديارَكُمْ اَنْ تبرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَيْهِمْ اِنَّ الله يُحبُّ المُقْسِطينَ». «اِنَّما يَنْهاكُمُ الله عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ في الدّينِ وَ اَخْرَجُوكُم مِنْ ديارِكُمْ وَ ظاهَروا عَلي اِخراجِكُمْ اَنْ تَولُّوهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُم فَاُولئِكَ هُمُ الظّالمُونَ»[2].
و از آنجا كه انسان با «احسن تقويم»[3] خلق شد و شايستهي پرورش موجودي اين چنين همانا برخوردي احسن است.
لذا فرمود: « قُلْ لعبادِي يَقُولُوا الّتي هيَ اَحسنُ اِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزِِغُ بينَهُمْ»[4] ـ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً»[5]، و منظور از گفتن يا گفتار، خصوص برخورد لفظي نيست بلكه مطلق رفتار و معاشرت ميباشد.
گر چه دفع هرگونه حمله به مرز اسلامي و دور كردن هر قسم دشمني و سركوب هر نوع تهاجم دشمن بيگانه لازم است، ليكن اگر در داخلهي حوزهي اسلام اختلاف و دشمني راه يافت نبايد برادر مسلمان را كه بظاهر دشمن شمرده شد از پا در آورد و او را از بين برد، بلكه لازم است دشمني با وي را دفع كرد نه، دشمن را، دفع دشمن دشوار نيست، از بين بردن دشمني و روي كار آوردن مجدّد دوستي، هنر فرزانگان صالح است، «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنهي وَ لا السَّيِّئهي اِدفَعْ بِالَّتي هيَ احسَنُ فاِذا الَّذي بينَكَ وَ بَينهُ عَداوهي كَاَنّهُ وليٌّ حميمٌ»[6].
بنابراين منطقهي اسلامي همانند محدودهي خانواده است كه در مدار مهر و محور محبت ميگردد كه همواره صلاي، «و عاشرُوهنّ بِالْمَعروفِ» طنين افكن بوده، و جدائي و وصل آنها در گرو احسان و لطف خواهد بود، «فاِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ اَوْ تسريحٌ باِحسانٍ»، و گراميداشت بزرگسالان به دستور «وَ امّا يّبْلُغَنّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلا تَقُل لَهُما اُفٍ و لا تَنْهَرَهُما و قُل لَهُما قولاً كَريماً» هماره اجراء ميشود، چه اينكه نوار مهر بزرگسالان همواره بر دور زندگي خردسالان ميگردد و آنها را مشمول عاطفه عاقلانه قرار ميدهد.
ادب معاشرت حقوقي درجامعهي انساني از نظر قرآن كريم بر اساس قسط متساوي و عدل متقابل است، لذا در عين امر به داد، از تحمّل بي داد نهي مينمايد، و در متن نهي از ظلم نهي از پذيرش ظلم مطرح است و اهميّت به اين مطلب از متون آيات قرآن كريم استنباط ميشود، زيرا برخي از آيات، پيام همهي پيامبران را قيام به قسط و عدل ميداند: «لَقَدْ اَرسَلْنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ و اَنْزَلنا معَهُمُ الْكِتابَ وَ الميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بالْقِسطِ»[7] و بعضي از آيات بر اين تأكيد دارد كه بدون تجهيز كامل و آمادگي نهائي، اجراء عدل ميسّر نخواهد بود، لذا قائم بودن كافي نيست بلكه قوّام بودن لازم است: «يا اَيُّهَا الدّين آمنوُوا كُونُوا قوّامين لله شُهَداءَ بالقِسْطِ»[8]، «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمنُوا كُونُوا قوّامينَ بِالقِسْطِ شُهَداء لله»[9] و طائفهي ديگر از آيات كه در جناح سلب سخن ميگويد و در قبال امر به عدل از ظلم نهي ميكند، فرق بين سلطهگري و سلطهپذيري را روا نميدارد و ستمپذيري را همانند ستمگري مذموم ميشمارد و از هر دو نهي مينمايد. «لا تُظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»[10].