صبح عاشورا، شمر می خواست از پشت خيمه ها بيايد، و دست به جنايتى بزند، ولى نمى دانست كه امام حسين(ع) دستور داده بود خيمه ها را نزديك هم به شكل منحنى قرار داده و پشت آنها را خندق بكنند و در آن آتش كنند، تا دشمن نتواند حمله كند.
وقتى شمر آمد و با اين وضع مواجه شد، ناراحت شده و شروع به فحاشى كرد.
يكى از اصحاب عرض كرد: يا اباعبدالله، اجازه دهيد او را با يك تير، از پاى درآوريم. حضرت فرمودند، نه!
او چنين پنداشت كه حضرت، شمر خبیث را نمى شناسد. عرض كرد: من او را مى شناسم كه چه آدم پستى است. امام فرمود: من هم مى شناسم،
عرض كرد: پس چرا اجازه نمى دهيد؟! امام فرمود: من نمى خواهم جنگ را شروع کنم، تا آنها دست به جنگ و خونريزى نزنند من دست به مبارزه نمى زنم و اين اصل قرآنى را محترم مى شمارم كه خداوند مى فرمايد: «اَلشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصُ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَاعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ»
سوره بقره، آیه 194
(ماه حرام در برابر ماه حرام، اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل بكنيد] و بطور كلّى هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است)
منبع: سيره نبوى، ص 76