نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: اهل تسنن درباره لعن یزید چه نظری دارند؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اهل تسنن درباره لعن یزید چه نظری دارند؟

    اهل تسنن درباره لعن یزید چه نظری دارند؟


    حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجى ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانى با شجاعت به توصیف وتجزیه و تحلیل آن پرداخته است.


    شوكانى در كتاب «نیل الاوطار»


    شوكانى در كتاب «نیل الاوطار»در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گوید: به تحقیق عده‏اى از اهل‏علم افراط ورزیده، چنان حكم كردند كه: «حسین(علیه السلام)نوه پیامبر كه خداوند از او راضى باشد. نافرمانى‏یك آدم دائم الخمر را كرده و حرمت‏شریعت‏یزید بن معاویه را هتك‏كرده است.» خداوند لعنتشان كند، چه سخنان عجیبى كه از شنیدن‏آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.

    تفتازانى در كتاب «شرح العقاید»

    تفتازانى در كتاب «شرح العقاید» مى‏نویسد:حقیقت این است كه رضایت‏یزید به قتل حسین(علیه السلام)و شاد شدن اوبدان خبر و اهانت كردنش به اهل‏بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)از اخبارى است كه‏در معنى متواتر است; هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره‏مقام یزید بلكه درباره ایمان او كه لعنت‏خدا بر او و یارانش‏باد. توافقى نداریم.

    جاحظ

    جاحظ مى‏گوید: منكراتى كه یزید انجام داد، یعنى قتل حسین(علیه السلام)وبه اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم‏ساختن كعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و كینه و نفاق و خروج ازایمان او دلالت مى‏كند.
    بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و كسى كه از لعن او جلوگیرى‏كند، نیز ملعون است.
    شیخ محمد عبده مى‏گوید: هنگامى كه در دنیا حكومت عادلى وجود دارد كه هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏حكومتى ستمگر است كه مى‏خواهد حكومت عدل را تعطیل كند، بر هرفرد مسلمانى كمك كردن حكومت عدل واجب است; و از همین باب است‏انقلاب امام حسین كه در برابر حكومت‏یزید كه خدا او را خواركند. ایستاد


    ابن حجر هیثمى مكى در كتاب «الصواعق المحرقه‏»

    ابن حجر هیثمى مكى در كتاب «الصواعق المحرقه‏» مى‏نویسد: پسرامام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود كسى كه خداوند او را در قرآن لعن كرده است.
    آنجا كه مى‏فرماید:«فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم‏اولئك الذین لعنهم‏الله‏» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه یزیدانجام داد، بالاتر است؟!

    عبدالرزاق مقرم در كتاب «مقتل الحسین‏»

    عبدالرزاق مقرم در كتاب «مقتل الحسین‏» مى‏گوید: به تحقیق‏گروهى از علما از جمله قاضى ابویعلى و حافظ ابن الجوزى وتفتازانى و سیوطى در مورد كفر یزید نظر قطعى داده‏اند و باصداقت تمام لعن او را جایز شمرده‏اند.
    مولف كتاب «شذرات الذهب‏» مى‏نویسد: در مورد لعن یزید، احمدبن حنبل دو قول دارد كه در یكى تلویح و در دیگرى تصریح به لعن‏او مى‏كند. مالك و ابوحنیفه نیز هر كدام هم‏تلویحا و هم تصریحایزید را لعنت كرده‏اند; و به راستى چرا این‏گونه نباشد و حال‏آنكه او فردى قمار باز و دائم الخمر بود.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكرها 2

    مدير اجرايي (15-12-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شیخ محمد عبده

    شیخ محمد عبده مى‏گوید: هنگامى كه در دنیا حكومت عادلى وجود دارد كه هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏حكومتى ستمگر است كه مى‏خواهد حكومت عدل را تعطیل كند، بر هرفرد مسلمانى كمك كردن حكومت عدل واجب است; و از همین باب است‏انقلاب امام حسین كه در برابر حكومت‏یزید كه خدا او را خواركند. ایستاد.
    امام شافعى :حادثه كربلا چنان در قلوب نفوذ كرد كه بسیارى از بزرگان اهل‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابرازكردند

    سبط بن جوزى

    از سبط بن جوزى در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز كرده است، ما نیز به خاطر جنایاتى‏كه درباره پسر دختر رسول خدا مرتكب شد، او را دوست نداریم; واگر كسى به این حد راضى نمى‏شود، ما هم مى‏گوییم اصل، لعنت كردن‏یزید است.

    امام شافعى

    حادثه كربلا چنان در قلوب نفوذ كرد كه بسیارى از بزرگان اهل‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابرازكردند. امام شافعى كه در دوستى اهل‏بیت زبانزد است. درباره‏نهضت كربلا چنین سروده است:
    قتیل بلا جرم كان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنیه ان ذاك عجیب لئن كان ذنبى حب آل محمد(صلی الله علیه وآله) فذلك ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى یوم حشرى و موقفى و بغضهم

    للشافعى ذنوب

    حسین(علیه السلام)كشته‏اى بى گناه است كه پیراهن او به خونش رنگین شده وعجب از ما مردم آن است كه از یك طرف به آل پیامبر درودمى‏فرستیم و از سوى دیگر فرزندانش را به قتل مى‏رسانیم و اذیت‏مى‏كنیم!
    اگر گناه من دوستى اهل‏بیت پیامبر است، پس من هیچ‏گاه از آن‏توبه نمى‏كنم. اهل‏بیت پیامبر(علیهم السلام)در روز محشر شفیعان من هستند واگر نسبت‏به آنان دشمنى داشته باشم، گناهى نابخشودنى است.
    گروه دین تبیان


    منبع :
    خبر آنلاین
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكر


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    لعن در زیارت عاشورا چرا؟



    اِ، اِ، چرا لعنت می کنی؟ دعوا شده، درست! فحش می دی، درست! اما دیگه چرا لعنت می کنی؟! در فرهنگ ما، ناسزایی گویی، ناروا گویی و فحش دادن زشت و ناپسند است. اما نفرین کردن و لعنت نمودن بسیار سنگین تر است. همگی می ترسیم نکند به لعنت و نفرین دیگران مبتلا شویم، حتی بدترین این لعن و نفرین ها در حق پدر و مادر و خاندان افراد گفته می شود. حتی پیامبر اسلام(ص) فرمودند ؛ خداوند مرا لعنت کننده نیافرید، بلکه مایه رحمت آفرید.
    برخی سؤال می کنند حال اگر نفرین و لعن اینقدر مذموم و ناپسند است چرا در زیارت عاشورا، بیش از 114 بار لعن و نفرین می فرستیم. حتی می گوییم خدایا بر آنها لعن و نفرین ابدی و فنا ناپذیر فرو فرست؟!

    پاسخ این سؤال را باید از زبان قرآن بشنویم. خداوند بزرگ در قرآن کریم بیش از 40 بار واژه لعن را به کار برده اند برای گروه های مختلف گناه کار، ستم کاران غیر قابل بازگشت، کافران، بنی اسراییل مسخ شده، کسانی که عادت بر آزار پیامبر داشتند، یهودیان کتمان کننده حق و کسانی که به زنان پاک نسبت ناروا می زنند را مورد لعن خویش قرار داده اند. بالاتر از همه اینکه در آیه 159سوره بقره خداوند بزرگ، تمامی مؤمنان را به لعنت کردن این گروه امر می نماید و دستور می دهد.
    (1)
    پس همان گونه که خداوند ارحم الرحمین است در جایگاه عفو و رحمت؛ اَشَّدُالمعاقبین (شدیدترین مجازات کننده) در جایگاه تنبیه و مجازات نیز هست. وظیفه ما بندگی و اطاعت است و رمز اطاعت در این آیه نهفته است؛
    « قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحبیکم الله و یغفرلکم ذنوبکم »(آیه31،سوره آل عمران)
    ای پیامبر به مردم بگو، اگر خدا را دوست دارید، از شخص من (پیامبر) اطاعت کنید تا خداوند مهربان نیز شما را دوست بدارد. حال اطاعت، از پیامبر در زیارت عاشورا چنین است:
    الهم ان هذا تبرکت به بنو امیه و ابن آکله الاکباد العین بن العین علی لسانک و لسان نبیک صلی الله علیه و آله فی کل موقف وقف فیه نبیک صلی الله علیه و آله الهم العن اباسفیان و معویه و یزیدبن معاویه علیهم منک اللعنه اَبد الابدین.
    خداوندا این روز روزی است که مبارک و میمون دانستند آن را بنی امیه و پسر آن زن جگر خوار، آن ملعون، پسر ملعون که لعن شده بر زبانت و زبان پیغمبرت درود خدا بر او و خاندانش باد در هر جا و هر مکانی که توقف کرد در آن مکان پیامبرت که رحمت خدا بر او و خاندان او، خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت باد بر ایشان از جانب تو برای همیشه .
    وشاعری خوش ذوق این مهم را چنین سروده است:

    چـرا نـفـریـن؟ چرا مــوج تــنــفـّـر؟ چـــرا پـــــرواز در اوج تـــنـــفــــّر؟ چـرا کـیـنـه؟ چرا بـغض و عداوت؟ چـرا بـیـزاری و طـعـن و قـسـاوت؟ چرا بـر عـدّه ای از مردمان خـشم؟ کجا برخوردها با یک جهان خـشم؟ جـواب ایـن چـراهـا را چـو خواهی نــگــاهـی کـــن بـــه آیــات الــهــی ببـیـن یــزدان کـجـا نـفــریــن نموده که را لـعـنـت، که را تحسین نموده چـو دانستی که مـلعـونِ خدا کیست یقین دان ترک این سنّت روا نیست زبـان را چـون خـدای خـود نـما باز بـه لــعــن فـرقـه ی مـلعـون بپرداز مــداوم مــلـتـجـی بــر اولــیـاء شـو ز هـر مـوجـود مـلـعـونـی جـدا شـو
    پی نوشت ها:


    (1) 64/احزاب، 38/اعراف، 47/نساء، 13/مائده، 93/نساء، 118/ نساء، 60/ مائده، 88/بقره، 46/ نساء، 52/ نساء، 68/توبه، 57/احزاب، 23/محمد، 6/فتح، 52/عنکبوت، 159/بقره، 68/احزاب، 78/ مائده، 64/ مائده، 23/ نور، 89 و 161/بقره، 61 و 87/آل عمران، 44/اعراف، 18 ، 99 و 60/هود، 25/رعد، 35/حجر، 7/نور، 42/قصص، 52/غافر، 78/ص، 61/احزاب، 60/اسراء.

    دین و اندیشه
    رضا سلطانی
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. تشكر


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جایگاه سبّ و لعن در اسلام


    موضوع سب و لعن از مسائل نخستین در جهان اسلام بلکه در عالم بشری و مورد ابتلای جوامع مسلمان و غیرمسلمان می‏باشد ، و ابعاد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی وسیع دارد، که قابل بحث و بررسی فراوان می‏باشد.
    این موضوع حداقل در درون جامعه اسلامی و در برخورد با پیروان مذاهب و مسالک مختلف مطرح و مورد ابتلاء بوده و هست.
    مسئله مهم آن است که متأسفانه موضوع سّب و لعن کاملاً ، تفکیک نشده و در مواردی خلط مبحث شده ، بطوری که عده‏ای با حسن نیت لعن و ناسزا را هردو، فی حد نفسه عملی ممنوع می‏انگارند ، در صورتی که این دو باهم در مفهوم و حکم متفاوتند و هرکدام مصادیق متفاوت خود را دارند .
    چنانکه قرآن تصریح دارد ، سب و ناسزا حتی به دشمن بدخواه و کافر مطلقاً ممنوع است .
    اما لعن در مواردی مجاز است و موارد مجاز و عدم جواز آن در قرآن و سنت به تصریح آمده .
    بنابراین جا دارد که سب و لعن را از دیدگاه لغوی و اخلاقی و تاریخی و روائی و فقهی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و به تفاوت معنوی و حکمی بین آنها توجه کنیم و به ذکر موارد و مصادیق هرکدام بپردازیم :

    سب و لعن از بعد اخلاقی و تربیتی:


    تعریف سب و لعن
    غزالی سب را اینطور تعریف می‏کند که :" سب عبارت است از گفتن چیزهای زشت با جمله‏های صریح و بی پرده و بدون کنایه و رمز، و بیشتر درباره عمل جنسی و آنچه بدان مربوط می‏شود می‏آید .

    واژه های دیگر
    فحش، هر سخن و عمل زشت را گویند .
    هجاء و هجو ، ضد مدح و ثنا را گویند . پس آن مترادف ذمّ است و برخی گفته‏اند : هجاء ذکر معایب و کاستی‏ها و بازگو کردن زشتی ها است .
    و اما لعن عبارت است از : طرد و دور کردن و نفرین و دعای بد . و برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا در آخرت به معنای کیفر و عقوبت و در دنیا ، انقطاع از رحمت الهی و عدم موفقیت می‏باشد .
    لعن از زبان انسانی نسبت به انسان دیگر، به معنای نفرین می باشد .
    برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا ، به معنای طرد و دور گرداندن و راندن و از سوی مردم ، به معنای شتم و سب و ناسزا می‏باشد .
    شیخ انصاری در معنی و مفهوم سب به عرف ارجاع نموده است .

    بررسی بعد اخلاقی مسئله سب و لعن:
    دشنام و ناسزا گویی و لعن و نفرین یکی از آفات زبان است که متأسفانه در جوامع اسلامی رایج است و در نکوهش آن علمای اخلاق از فریقین بیاناتی دارند که به آنها می‏پردازیم:
    غزالی در نکوهش سب و لعن می‏نویسد : فحش و سب نکوهیده‏اند و ناشی از خبث نفس می باشند . رسول خدا(ص) فرمود : " انَّ اللَّه لا یحبّ الفاحش المتفحش الصیّاح فی الأسواق ؛ خداوند فحش دهنده بسیار دشنام گوی را که در بازارها عربده و فریاد می‏کشد ، دوست نمی دارد. "
    درباره ضد اخلاقی و اسلامی بودن لعن و نفرین، غزالی می‏نویسد : لعن و نفرین یا برای جهاد و یا برای حیوان یا انسان است و همه آنها نکوهیده است .
    پیامبر (ص) فرمود : « المؤمن لیس بلعّان ؛ مؤمن بسیار نفرین کننده نیست. »
    صفات مقتضی لعن و نفرین سه چیز است : کفر، بدعت و فسق و این موارد ، به سه صورت قابل تحقق است ؛
    اول: لعن به صفت کلی ، مثل لعنت خدا بر کافران ، فاسقان و بدعتگذاران.
    دوم : لعن و نفرین با وصف خصوصی ، مثل لعنت بر یهود ، نصاری ، مجوس و خوارج .
    سوم: لعن شخصی ، مثلاً بگوید لعنت بر یزید . غزالی می‏گوید : در مورد نخست مجازات کنید. سومی خطرناک می‏باشد و جز در مورد اشخاصی که یقیناً کافر و بی توبه مرده‏اند ، مثل ابوجهل و فرعون که لعن شخص آنها شرعاً ثابت است ، در بقیه موارد باید از لعن شخصی اجتناب کرد.
    پیامبر فرمود : « لاتسبوا الناس فتسبوا العداوة منهم ؛ به مردم فحش و ناسزا نگویید که از آنان عداوت و دشمنی خواهید دید. »
    البته کاملاً واضح است که سب و لعن مؤمن حرام است ، ولی درباره غیر مؤمن « فاسق ، فاجر و کافر و ظالم » جائز ، بلکه بخصوص لعن آنان مستحب و طاعت و عبادت می‏باشد .
    چنانکه در دعاهای مأثوره و نیز در خود قرآن کریم افراد ظالم مورد لعن و نفرین قرار گرفته‏اند .
    رسول خدا(ص) فرمود : " انَّ اللَّه لا یحبّ الفاحش المتفحش الصیّاح فی الأسواق ؛ خداوند فحش دهنده بسیار دشنام گوی را که در بازارها عربده و فریاد می‏کشد ، دوست نمی دارد. "
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكر


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سب و ناسزا از دیدگاه قرآن و سنت
    قرآن در مورد سب و دشنام کفّار می‏فرماید :« ولا تسبوُّا الذین یدْعون من دون اللَّه فیسبوا عَدْواً بغیر علم ؛ کسانی را که جز خدا را می‏خوانند و می‏پرستند ، دشنام و ناسزا مگویید ، زیرا ممکن است آنها نیز خدا را از روی جهالت و نادانی فحش و ناسزا ‏گویند .»
    استاد علامه طباطبائی هم بیانی هماهنگ با کلام سایر مفسران - اما با ویژگیهای خود - دارد ، ایشان چنین می‏نویسند: آیه ، یک ادب دینی را یاد می‏دهد که بدین وسیله مقدسات دینی جامعه حفاظت می‏شود و ساحت دین از آلوده گشتن به اهانت و سخنان سخیف و رکیک نابخردان و شتم و فحش و ناسزاگوئی سفیهان حفظ می‏شود.
    در آیه ی دیگری از قرآن آمده است ؛ " یا ایها الذین آمنوا لایَیْخَر قومٌ من قومٍ عَسَی‏ أن یکونوا خیراً مِنهُم و لانساء من نساءٍ عَسَی‏ أن یَکُنَّ خیراً منهنَّ ؛ ای ایمان آوردنده‏ها ! مردمی از شما مردمان دیگر را مسخره نکنند ، شاید آنان بهتر از ایشان باشند ، و زنان ، زنان دیگر را مسخره ننمایند شاید اینان بهتر از ایشان باشند . " « الحجرات آیه 11 »
    بررسی چند روایت در زمینه سب:
    از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است .» و در دیگر روایات بطور کلی از فحاشی و بد دهنی ، ممانعت بعمل آمده و انسانها از دشنام و ناسزاگویی ، حتی‏ به طبیعت بی جان ، باد ، روزگار و مردگان و هرچیز دیگر، باز داشته شده‏اند .
    از جمله صفات پسندیده و خصال نیکو رسول خدا(ص) آن بود که هرگز بددهنی و ناسزاگویی نمی‏کرد ؛
    « لم یکن رسول اللَّه سبّاباً ولا لعّاناً ولا فحّاشاً »
    از مجموعه این روایات و برداشتی که از آیه 108 سوره انعام داشتیم استفاده می‏شود که؛
    سب و دشنام بطور کلی عمل غیر اخلاقی و مطلقاً جائز نیست و با وجود این ادله قاطع ،چگونه یک مسلمان به خود اجازه می‏دهد که به مسلمان دیگر فحاشی کند ، و شیعه آگاه که خود را مقید به پیروی از قرآن و سنت پیامبر اکرم و اهل بیت می‏داند ، هرگز زبان خود را به سب و فحش آلوده نمی‏کند .

    - حکم سبّ خدا و پیامبر و امامان معصوم
    از فروع مهم ، مسئله سبّ و ناسزاگویی به خدا و پیامبر و انبیاء دیگر و امامان معصوم می‏باشد که احترام آنان از هر مؤمن دیگر بیشتر و سب و دشنام به آنها دارای بعد سیاسی، اجتماعی و جنبه جنگ روانی و تبلیغاتی دارد.
    هم زمان با ظهور اسلام در مکه و پس از آن در مدینه، یهود سست پیمان و مشرکان عهدشکن و بی فرهنگ و دیگر کفّار فسادگستر، شیوه سب به پیامبر را پیش گرفتند ، و اسلام برای حفظ قداست پیامبر در فقه سیاسی اش با این جریان برخورد اصولی کرده ودشنام دهنده به خدا ورسول خدا و هم چنین دشنام دهنده به بقیه انبیاء را مهدورالدّم دانست و حکم به اعدام آنها کرد .
    و به عقیده شیعیان، دشنام دهنده به امامان معصوم و حضرت فاطمه (ع) نیز مهدور الدّم و محکوم به اعدام می‏باشد و این مطلب را از اقوال پیامبر (ص) و ائمه معصومین استفاده می‏کنیم و فقهاء عظام ما نیز به استناد همین اقوال چنین فتوائی دارند.
    صاحب جواهر می‏نویسد : هرکس پیامبر (ص) را سب و دشنام و ناسزا گوید ، شنونده می‏تواند بلکه واجب است او را بکشد بی آنکه احدی از فقهاء در این مسئله مخالف باشد، بلکه اجماع محصّل و منقول برآنست .
    علامّه حلّی می‏نویسد : هرکس خدا و رسول و انبیاء و فرشتگان و امامان را سب و ناسزا گوید نزد ما قتل او واجب می‏شود ، امّا جمهور (اهل سنت) ، می گویند از او می‏خواهند توبه کند و اگر توبه نکرد ، تعزیرش می‏نمایند .
    هدف از ذکر این فتوی و حوادث تاریخی و سیره‏ای آن است که ابعاد سیاسی، اجتماعی دشنام به رسول خدا را روشن‏تر سازیم و توضیح دهیم که چرا پیامبر این امر را چنین مهم تلقی فرموده است ونیز چرا در تداوم همان جریان ، مرحوم امام خمینی کار ضد اسلامی سلمان رشدی را جدی گرفت و رسماً وجوب قتل او را اعلام فرمود.
    رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است»
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. تشكر


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    لعن و نفرین از دیدگاه قرآن و سنت در قرآن کریم بعضی افراد ، بیش از چهل بار ، بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات ، مورد لعن خدا ، رسول ، ملائکه و مؤمنان قرار گرفته‏اند ؛

    1- شیطان : الحجر آیه 35 و آیه 78
    2- کافرین : البقره آیه 161 و الأحزاب آیه 64
    3- مشرکین و منافقین : الفتح آیه 8 والتوبه آیه 68
    4- ظالمین : هود آیه 18 و غافر آیه 52
    5- مفسد فی الارض : پیمان شکنان و کسانی که قطع صله رحم می‏کنند الرعد آیه 25
    6- دروغگویان : ال عمران آیه 61
    7- یهود و اصحاب السب : المائده آیه 78 و النساء آیه 47
    8- کتمان کنندگان حقیقت : البقره آیه 159
    9- بهتان زنندگان به زنان پاکدامن : النور آیه 23
    10- آزار دندگان به پیامبر(ص) : الأحزاب آیه 57
    11- قاتل مؤمنین : النساء آیه 93
    12- جهنمیان : الأعراف آیه 38
    علاوه بر اینها گروهائی هستند که در اخبار و احادیث پیامبر (ص) نیز لعن شده‏اند .

    روایاتی در منع لعن و نفرین


    رسول خدا (ص) فرموده است : « المؤمن لیس بلّعان ؛ مؤمن بسیار لعن و نفرین کننده نیست. »
    اولاً: باید گفت لحن این روایات با لحن منع از سب و ناسزا تفاوت دارد.
    ثانیاً: ناظر به مواردی است که لعن مجاز نیست و شخصی استحقاق لعن و نفرین را ندارد.
    ثالثاً: با توجه به اینکه در بسیاری از این احادیث صیغه مبالغه به کار رفته روشن است که کسانی مراد این روایتند که دهانشان همیشه و بنا حق به لعن و نفرین باز است.
    شیخ انصاری می‏نویسد: " سبّ و شتم مؤمن فی الجمله به دلیل کتاب و سنت حرام است .

    استثنا در موارد سبّ و شتم مؤمن
    البته مؤمن متظاهر به فسق ، مستثنی است و ناسزاگوئی به وی اشکالی ندارد چرا که او حرمتی ندارد و آیا چنین کاری از باب نهی از منکر است که شرایط آن باید وجود داشته باشد ؟ !
    استثنای دوم در مورد اهل بدعت است که سب و دشنام به بدعت گذار، جایز است .
    استثنای سوم جایی است که دشنام شونده از دشنام ناراحت نشود و یا اصلاً آن کلمه برای او کسرشأن و توهین نباشد .
    ابن اثیر می‏نویسد: سب و ناسزاگوئی به مؤمن وقتی فسق است که از روی تأویل واقع نشود و گرنه فسق و گناه نیست .
    ابن حجر در ص 251کتاب "صواعق محرقه" خود تصریح دارد که مذهب و فتوای او نسبت به کسی که لعن کند ، تکفیر نیست.

    تنظیم : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكرها 2

    مدير اجرايي (13-12-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi