ندای قلب و روح یا
صدای عقل و استدلال یا
ترکیبی از هردو و شاید هم هیچکدام
نظر شما چیست ؟
ندای قلب و روح یا
صدای عقل و استدلال یا
ترکیبی از هردو و شاید هم هیچکدام
نظر شما چیست ؟
Mohamadi (07-09-2013), منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), مدير اجرايي (13-12-2011), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (07-09-2013), سابحات (17-11-2013), شهاب منتظر (07-09-2013)
❤ |
بسم الله الرحمن الرحیم هر دو
خدایا بی پناهم پناهت را از من نگیر
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (07-09-2013), سابحات (17-11-2013), شهاب منتظر (07-09-2013)
❤ |
با سلام و خسته نباشید
به نظر من بستگی به شرایط و موقعیت داره .
گاهی وقتها از عقل بیشتر باید استفاده کرد .
Mohamadi (09-09-2013), منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013), شهاب منتظر (07-09-2013)
سلام و عرض ادب.
این دو ودیعه ی الهی یعنی « عقل » و « عاطفه » نه تنها هیچ تقابلی با یکدیگر ندارند بلکه مکمّل و هم افزای یکدیگر هستند و همواره باید به صورت متوازن و فارغ از افراط و تفریط مورد استفاده قرار گیرند.
در جست و جو برای یافتن احادیث و روایات و مقالات در باره ی این دو مقوله بودم که به مقاله ی ذیل با موضوع چیستی ، تفاوت ها و ارتباط این دو مقوله از نظر اسلام نوشته ی آقای عزیز احمد حنیف به نام " نگــــرشی بر عقــــل و عــاطفـــه از دیدگــــاه اســــلام " برخوردم که عیناً تقدیم می دارم:
Mohamadi (09-09-2013), منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
مقدمه:
ثنا و ستایش بی پایان سزاوار ذاتی است که انسان را آفرید و با دمیدن روح در کالبدش، تاج کرامت و عزت بر سرش نهاد و مسجود ملایک شد. درود و سلام به روح آسمانشکوه پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و بر اهل بیت و یاران راستینش و تمام آنانی که مسیر انسانی وی را بدون هیچگونه تخطی و انحراف، صادقانه و صمیمانه پیمودند.
آنچه باعث شده است تا مقاله کنونی را در باب عقل و عاطفه به خواننده گرامی پیشکش کنم، زدودن غبار از چهره این دو واژه مقدس به خصوص «عاطفه» می باشد که خداوند به حکمت ازلی اش هریکی از این دو پدیده را در نخستین روز آفرینش در فطرت انسان جا نهاد و معلم بشریت، پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه بر مبنای این دو اصل اصیل انسانی، نسل یگانه قرآنی را تربیت نمود و آنان را به سان چراغ های درخشنده ای در مسیر زندگی، برای نسل های واپسین، تقدیم تاریخ کرد؛ اما با گذشت زمان، در نتیجه تحولات سیاسی و اجتماعی بشر، همانطوری که زشتی ها جای خود را به خوبی ها عوض می کند، بر عکس، برخی ارزش های انسانی از میان برداشته می شود؛ که از آن جمله یکی هم جنایت بر واژه ها است؛ هرگاه نسلی آمده است، واژه ها و مفاهیم را از گذشته به میراث گرفته و آنرا به اساس باورها و برداشت های خویش تفسیر و تحلیل کرده است؛ (دو سال پیش زیر عنوان «جنایت بر واژه ها» مقاله ای نوشته ام که در آن با اندکی تفصیل به این موضوع پرداخته شده و در برخی سایت های انترنت قابل دسترس می باشد).
از آنجایی که احکام و فرامین دین مقدس اسلام در محور عقیده می چرخد، تعریف تمام واژه ها و مفاهیم انسانی در فرهنگ قرآن، نسبت به سایر فرهنگ های بشری تفاوت دارد؛ به همین اساس، «عقل» و «عاطفه» دو واژه ای اند که به روح پیوند دارند و روح، سری از اسرار الهی است که از راه عقل نمی توان آن را شناخت.
قرآن کریم در آیات زیادی انسان ها را به تفکر در آفاق و انفس فرا خوانده است و عقل و ظیفه دارد که به خاطر رسیدن به حقیقت (شناخت انسان و خدا) تا آنجا که توان دارد به پژوهش بپردازد.
مطابق همین سنت الهی، وقتی رخش تیزگام عقل از پا می افتد، و به حقیقت نمی رسد، فراتر از عقل، وحی (نقل) است که خداوند بر پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و سلم توسط جبریل امین، نازل فرموده و در باره حقایق ماوارء الطبیعه برای وی خبر داده است.
بنا بر این، هیچ گاه عقل و نقل یکی بدون دیگر ثابت نمی توان شد؛ پس در راستای شناخت دو واژه انسانی (عقل و عاطفه) در این مقال کوچک، از هردو منبع الهی مدد جسته ایم تا نتیجه ای سودمند از آن به دست آورده باشیم.
البته به واژه عقل آنچنان که ایجاب می کند، تماس گرفته نشده است به دلیل اینکه خواننده این مقال، بدون تردید از خلال تجارب عقلانی خویشتن در گذشته، بینش نسبی و در حد کافی ای در رابطه به عقل دارد؛ و شاید در باب عاطفه هم داشته باشد اما آنگونه که در فرهنگ اسلامی تعریف شده است، احساس می شود که مانند ده ها واژه دیگر، تحت تأثیر سنت های محیطی جوامع مختلف رفته و تعریف آن (نه در معارف اسلامی بلکه) در اندیشه افراد تغییر کرده و به حق آن جفا و جنایت صورت گرفته است؛ به همین ملحوظ بحث کنونی بیشتر به گونه محوری روی عاطفه می چرخد و به طور ضمنی به واژه عقل و نقش آن در وجود انسان، سخن رفته است.
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
لازم به یاد آوری است که به طور پیش زمینه برای بحث، از دین مقدس اسلام یاد آوری نموده ایم که یگانه دین کامل، پاسخگوی تمام نیازمندی های بشر تا پایان تاریخ و دین پسندیده الهی است؛ به همین دلیل ایجاب می کند که هر گونه بحث و تحقیق باید در روشنی آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه صورت بگیرد اما به روش های تحقیقی جدید و با در نظرداشت دانش و بینش مردم در هر عصر و زمان.
نقطه دیگر اینست که در ترجمه آیات قرآن کریم از تفسیر گرانسنگ «نور» نوشته محترم دکتر مصطفی خرمدل، با اندکی دخل و تصرف، استفاده کرده ام و آیات قرآن کریم و احادیث نبوی را به خاطر سهولت برای خواننده گرامی به اعراب آن نقل کرده ام.و این هم عناوین بحث:
- اسلام دین کامل و پسندیده الهی، و غیر از آن همه ادیان منسوخ اند.
- قرآن به تفکر درعالم هستی فرا می خواند.
- عاطفه چیست؟
- احساس چیست؟
- عاطفه با احساس تفاوت دارد!
- قرآن از عاطفه سخن می گوید!
- پیامبر اسلام از مهرورزی و عطوفت پیام می دهد!
- زن و مرد دو موجود عاطفی و عقلانی!
- خداوند نعمت والای عاطفه را برای زنان عنایت فرموده است!
- داستان خردمندی ملکه صبا و حضرت سلیمان
- خردورزی آسیه همسر فرعون از منظر قرآن
- خدیجه دختر خویلد نخستین مسلمان و یار و یاور پیامبر!
- مریم دختر عمران یکی از چهار بانوی بزرگ تاریخ!
- ابراهیم و اسماعیل (پدر و پسر) در قربانگاه عشق!
- پایان سخن
- فهرست منابع
ویرایش توسط شهاب منتظر : 09-09-2013 در ساعت 00:39
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
سلام و تشکر
هر دو شون کاربردین ولی باید از هر کدوم در زمان و شرایط خاص خودش استفاده کرد.
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
اسلام دین کامل و پسندیده الهی، و غیر از آن همه ادیان منسوخ اند.
از نظر قرآن کریم، دین مقدس اسلام آخرین دین پسندیده و برگزیده الهی است که در آیات متعددی از آن به صراحت تذکر رفته است: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً}. (المائده/3). ترجمه: «امروز (احكام) دين شما را برايتان كامل كردم و (با عزّت بخشيدن به شما و استوار داشتن گامهايتان) نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين خداپسند براي شما برگزيدم».
و همانطور: دین مقدس اسلام بر خلاف تمام ادیان گذشته که هریک منحصر به طایفه و قبیله خاصی بود، به عنوان یگانه دین جهانی از سوی پیامبر بزگوار اسلام صلی الله علیه و سلم معرفی و تبلیغ گردیده است که احکام و فرامین آن تا پایان تاریخ به نزد خداوند رسمیت دارد: {إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ}. (آل عمران/19). ترجمه: «دين (حق و پسنديده) در پيشگاه خدا، اسلام است».
در عین زمان، خداوند در قرآن کریم به وضاحت ارشاد می فرماید که همزمان با ظهور دین مقدس اسلام، تمام ادیان آسمانی گذشته منسوخ و غیر رسمی پنداشته شده است: {وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}. (آل عمران/85). ترجمه: «و كسي كه غير از (آئين و شريعت) اسلام، آئيني برگزيند، از او پذيرفته نميشود، و او در آخرت از زمره زيانكاران خواهد بود».
و در آیات دیگری هم به این موضوع اشاره شده است که دین مقدس اسلام تمام ادیان را منسوخ قرار داده است: {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}. (التوبه/33). ترجمه: «خدا است كه پيغمبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه آئينها پيروز گرداند (و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند».
در اینجا می سزد که از دو ویژگی دین مقدس اسلام یاد آوری کنیم که با آن، از میان تمام ادیان آسمانی متمایز گردیده و باورمندی انسان را در رابطه به این آیین مقدس آسمانی تقویت می بخشد.
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
قرآن به تفکر در عالم هستی فرا می خواند!
ویژگی دوم دین مقدس اسلام این است که بیشتر از تمام ادیان گذشته، انسان را به خردگرایی و عاقلانه اندیشیدن فرا خوانده است؛ و عقل را تا جایی که امکان عقده گشایی در مسایل مربوط به زندگی دنیوی و اخروی دارد، سهم به سزایی داده است.
چنانچه در بسیاری از آیات قرآن کریم، وقتی دلایلی بر اثبات وحدانیت الهی ذکر می گردد، متصل در اخیر آیت، انسان را به تفکر فرا می خواند: {كَذَلِكَ يُبيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}. (البقره/219). ترجمه: «اين چنين خداوند آيات (و احكام) را براي شما روشن ميسازد، شايد (درباره مصالح دنيا و آخرت خود) بينديشيد». و همانطور: {قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ}. (الأنعام/50). ترجمه: « بگو: آيا نابينا و بينا (و كافر سرگشته و مؤمن راه يافته، در شناخت اين حقائق) يكسانند؟ (و هر دو مساوي در پيشگاه يزدانند؟) مگر نميانديشيد (تا در پرتو عقل، حق برايتان نمودار و آشكار شود؟).»
همانطور در شانزده آیت قرآن کریم، به این ترتیب: (البقره/179،197،269، آل عمران/7، 190، المائده/100، یوسف/111، الرعد/19، إبراهیم/52، ص/29، ص43، الزمر/9،18،21، غافر/54، الطلاق/10) از صاحبان عقل سلیم به «الباب» (جمع «لب» به معنای عقل) تعبیر رفته است که نمونه از آنرا یاد آور می شویم:
آنجا که سخن از علم و جهل می آید، به تعبیر کوتاه و جامعی قرآن کریم می گوید: {قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ}. (الزمر/9). ترجمه: «بگو: آيا كساني كه (وظيفه خود را در قبال خدا) ميدانند، با كساني كه (چنين چيزي را) نميدانند، برابر و يكسانند؟! (هرگز)؛ تنها خردمندان (فرق اينان را با آنان تشخيص ميدهند، و از آن) پند و اندرز ميگيرند.» و در جای دیگر می فرماید: {قُل لاَّ يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُواْ اللّهَ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}. (المائده/100). ترجمه: «(اي پيغمبر! به مردم) بگو: ناپاك و پاك (و حرام و حلال) مساوي نيستند، هر چند كه فراواني ناپاك (و حرام) شما را به شگفت اندازد. پس اي خردمندان! (با امتثال اوامر و اجتناب نواهي يزدان) خويشتن را از (خشم) خدا برحذر داريد تا اين كه رستگار شويد.»
در آیه 21 سوره زمر می فرماید: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ}. ترجمه: «(اي مخاطب!) مگر نميبيني كه خداوند از آسمان آب را ميباراند و آن را به آب انبارهاي زيرزميني زمين وارد و مستقرّ ميگرداند، و سپس به وسيله آن انواع سبزهزارها و كشتزارها را با رنگهاي گوناگون ميروياند، و آنگاه سبزهزارها و كشتزارها ميبالند و لبريز از جوش و خروش ميشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ ميبيني، و آن وقت خدا آنها را خشك و پرپر ميسازد؟ واقعاً در اين (چرخه آب و گياه، درس) عبرتي براي خردمندان است.
از این آیات معلوم می شود که قرآن کریم به خاطر معرفت الهی و درک جایگاه و مسوولیت انسان در قبال خداوند، او را به تفکر فرا خوانده است.
اما عقیده اسلامی بر این است که عقل نمی تواند تمام مسایل دنیوی و اخروی مربوط به انسان را تحلیل نماید؛ به دلیل اینکه یک بخش عمده از دین مقدس اسلام را مسایل عقیدتی تشکیل می دهد، مانند: حیات برزخی، زنده شدن بعد از مرگ، چگونگی حساب و کتاب و جنت و دوزخ، کرسی و عرش و لوح و قلم و غیره که عقل خود در آستانه هریکی از این مسایل ماوارء الطبیعة، سر عجز فرو می نهد و به خدای خویش تسلیم می شود.تمام اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان که در بخش های مختلف حقایق هستی سر به گریبان تفکر فرو برده اند، به حقایقی دست یافته اند که ماورای آن نیروی خارق العاده ای وجود داشته است و نتوانسته اند ماهیت آنرا از راه عقل تحلیلگر و استوار بر تجربه، درک نمایند.
با درک همین واقعیت، خداوند بر بندگانش احسان فرموده و پیامبری را از میان خود شان انتخاب نموده است تا مسیر هدایت و رستگاری را برای شان نشان دهد: {لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}. (آل عمران/164). ترجمه: «يقيناً خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منّت نهاد و تفضّل كرد بدان گاه كه در ميانشان پيغمبري از جنس خودشان برانگيخت. (پيغمبري كه) بر آنان آيات او را ميخواند، و ايشان را (از عقائد نادرست و اخلاق زشت) پاكيزه ميداشت و بديشان كتاب (قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن) و فرزانگي (يعني اسرار سنّت و احكام شريعت) ميآموخت، و آنان پيش از آن در گمراهي آشكاري (غوطهور) بودند».
پس می پذیریم که دین مقدس اسلام از یک طرف بر مبنای عقل و از سوی دیگر بر مبنای وحی آسمانی استوار است که خداوند توسط جبریل امین بر پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه روان کرده است.
اکنون ما به برخی آیات قرآن کریم و طایفه ای از احادیث پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و سلم بر می خوریم که از ناحیه سند تاریخی (مطابق همان شرایطی که در بالا تذکر رفت) مشکلی ندارد اما بینش های عقلانی در مورد آن متفاوت دیده می شود که از آن جمله: یکی مساله عقل و عاطفه به گونه مشابه و متفاوت، در نهاد هریک از مرد و زن از سوی آفریده گار هستی جا داده شده است.
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
عاطفه چیست؟
عاطفه كه به عواطف جمع ميشود، مؤنث عاطف و مصدر آن عطف به معناي ميل و رغبت آمده است. كلمه عطف ذاتاً معنای تمايل مي دهد. عاطفه به معني رحمت و شفقت خاصي كه بين اولولارحام وجود دارد، مي باشد. مثل رابطه پدر و مادر با فرزند. همانطور به معاني: الفت، مهرباني، عنايت، رحمت، رأفت، شفقت، عفو، دوستي و... به كار رفته است.
احساس چیست؟
احساس رفتاري است انفعالي كه حاصل دريافتهاي حسي، غريزي، بيولوژيك، فيزيولوژيك، ژنتيك يا ذهني است؛ به این معنا که ظهور آن در رفتار انسان نياز به فكر و برنامه ريزي ندارد. يعني مثلاً ترس از رعد و برق نيازي به فكر و برنامه ريزي و نيت ندارد.
عاطفه با احساس تفاوت دارد!
در اینجا به خاطر معلومات بیشتر نوشته آقای صادق صنوبری را با اختصار در باب عاطفه نقل می کنیم که تفاوت آنرا با احساسات بررسی نموده است: "براساس مباني تعليم و تربيت اسلامي، عاطفه غير از احساس است. احساس همان چيزياست كه در روانشناسيهاي غربي مطرح شده و ريشه فيزيولوژيكي و بيولوژيكي دارد. مثل احساس سردي و گرمي و تشنگي و احساس خشم و ترس، افسردگي و نشاط. كه اولاً حيوانات در داشتن آن با انسان تا اندازهاي مشترك اند. و ثانياً با ترشحات غدد درون ريز و يا تزريق موادي خاص يا تحريكات عصبي و برخورد يا دريافت صحنه هايي خاص و ادراكات حسي خاصي به وجود ميآيد. ثالثاً بروز احساسات، غيرارادي و يا نيمه ارادي است. مثل احساس شهوت يا احساسخشم ناشي از برخورد فيزيكي يا درد و يا احساس افسردگي ناشي از تغييرات بيولوژيكي انسان وحيوان. اما اسلام، علاوه بر تاييد موارد فوق، نوع ديگري از ادراكات انساني را مطرح ميفرمايد كه ريشه معرفتي دارد به نام عواطف عالي انساني كه خاص حيات انساني است. عقل ارزشي به حقايق و زيباييها و ارزشها و يقينيات به شدت جاذبه دارد. جذبه ها و تمايلي كه عقل ارزشي به اينها نشان مي دهد و در قلب روحاني ايجاد مي كند، عاطفه نام دارد. مانند عاطفه فداكاري و ايثار، عاطفه شجاعت يا عاطفه عشق الهي. اينگونه عواطف، فقط ريشه معرفتي دارد. انسان اولاً بر اين عاطفه خود آگاهي دارد و ثانياً بروز اين نوع عاطفه در رفتار انسان، ارادي است و ثالثاً بر اثر آگاهي و معرفت بر مطلبي خاص به وجود ميآيد مثل عاطفه زيبادوستي يا عاطفه معلم نسبت به دانشآموز يا عاطفه عشق به كمالات و كمال مطلق؛ عموم ادراكات و عواطف عالي انساني در سطح پايين، شبيه به احساس مي باشد كه در رفتارحيوانات نيز مشاهده مي شود ولي با اوج گرفتن اين عواطف و بالارفتن سطح آن و پيچيده شدن رفتار انسان در اين گونه موارد، تفاوتهاي آنها با آنچه كه مشابه با آنها و از جنس احساس است، آشكار مي گردد. مثل مهر مادري كه در سطوح پايين شبيه به محبت غريزي و ژنتيكي حيوانات از فرزندانخود مي باشد. ولي با اوج گرفتن اين عاطفه در رفتار مادر، تفاوتهاي بسيار زياد آن با آنچه كه در روانشناسي غرب به عنوان احساس مطرح مي شود و شبيه به رفتار حيوانات است، آشكار ميگردد. انس، لطف، رسيدگي به فرودستان و ضعفا و كوچكترها، شجاعت، عشق، ايثار، عفو و بخشش، غم و اندوه و شوق و شور و نشاط، همه و همه از جنس عواطف عالي انساني هستند. همچنين عواطف منفي در سطح عالي انساني نيز ريشه در ادراك معرفتي دارد. مثل ياس، غرور، حرص، بخل، حسد، خودپسندي و غيره". (بررسی نقش عاطفه در تعلیم و تربیت قرآنی).
بنا بر این " عاطفه مختص به تعليم و تربيت اسلامي بوده و در تعليم و تربيت غربي وجود ندارد؛ لذا فردي كه طبق تعليم و تربيت اسلامي و قرآني رشد كند، عاطفه الهي در رفتارش ظهور پيدا مي كند" (همان).
خداوند در قرآن کریم می فرماید: {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا} (مریم/96). ترجمه: «آنانكه ايمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند، به زودي خداوند رحمان (از جانب خود) دوستي و محبت شديدي براي ايشان قرار مي دهد».
اين آيه كريمه به روشني اعلام مي فرمايد كه عطوفت و محبت و عاطفه دوستي در اثر ايمان و تقوا ايجاد مي شود. به تعبیر دیگر، آيه كريمه فوق مي فرمايد اين عواطف عالي انساني در اثر معرفت و ايمان و عمل صالح پيدا مي شود و ريشه معرفتي دارد. بنابراين مي توان يقين حاصل كرد كه عواطف عالي انساني از مقوله احساس و احساسات نمي باشد و اين دو مقوله به كلي از يكديگر متفاوت مي باشند. زيرا احساس ريشه غريزي دارد و انسان در اين زمينه با حيوانات مشترك است. مثل احساس غضب و احساس شهوت و احساس همسرخواهي و احساس فرزنددوستي و احساس گرسنگي و تشنگي و از اين قبيل. لذا احساسات را با تغييرات بيولوژيكي و فيزيولوژيكي مي توان تغيير داد يا ظهور و بروز آن را مي توان شدت و ضعف بخشيد. اما عواطف عالي انساني ريشه معرفتي دارد و ميزان و شكل و نوع آن متناسب و تابع ميزان عمق و نوع معرفت انسان است. البته چون احساس و عاطفه هر دو در وجود انسان فعال مي باشند، بر يكديگر اثر گذاشته و رفتار انسان را پيچيده تر مي نمايند. به طوري كه تفكيك اين دو مقوله در بسياري موارد از يكديگر در رفتار انسان مشكل است.
آیات و روایات بسیاری در باب محبّت، موّدت، ترّحم، رحمت، لطف، رأفت، عفو، خشوع، انکسار، غفران، الفت، اخّوت، شفقت، رفاقت، احسان، حلم، رغبت، شکر، فرحت، اشتیاق، رضایت، سرور و بکاء وجود دارد که تماماً شقوق و تجلیّات عاطفه است که در عین حال، تماماً ریشه معرفتی دارد و متفاوت از احساس و احساسات است.
منتظر یوسف فاطمه (09-09-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-09-2013), سابحات (17-11-2013)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)