انسان كامل از منظر امام خمینى(ره)
امام مى فرماید:
انسان كامل هم چنان كه آینه حق نماست و خداى سبحان، ذات خود را در آن مشاهده مى كند؛ آینه شهود تمام عالم هستى نیز مى باشد. از این بیان روشن مى شود كه از دیدگاه امام خمینى، انسان كامل مانند آینه اى است كه دو چهره آن اسما و صفات الهى ظهور و تجلى مى كند و حق سبحانه خود را در آینه حق نماى او شهود مى نماید و در چهره دیگر آن، عالم هستى را با تمام اوصاف و كمالات وجودى نشان مى دهد. بدین لحاظ حضرت امام با نقد سخنان قیصرى در تبیین كلام ابن عربى گفته است:
هدف شیخ عربى آن است كه چون نشئه انسانى از گستردگى و عمومیت برخوردار است، لذا تمام شئون اسمایى و اعیانى را شامل گردیده و همه حقایق الهى و موجودات هستى را تحت سیطره دارد، پس مى تواند كه آینه شهود همه حقایق عالم بوده و براى حق سبحانه جهت شهود موجودات هستى به منزله مردمك چشم براى انسان باشد.
در خصوص جامعیت انسان كامل و مظهریت او براى آن چه در عالم هستى تحقق دارد، هم چنین درباره آینه حق بودن انسان كامل، بزرگان اهل معرفت كلمات بسیار مفصلى دارند.
از جمله عارف نسفى مى گوید:
این كه در سوره مباركه تین آمده: (و هذا البلد الاءمین) مراد انسان كامل است كه زبده و خلاصه موجودات است و جامع علوم و مجمع الانوار است و از آن جهت او را بلد مى گویند كه انسان كامل مصر جامع است، و به تمام اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده آراسته است. و (اءمین) از آن جهت مى گویند كه انسان كامل خوف آن ندارد كه از راه باز گردد و ناقص بماند. انسان كامل به شهرى رسیده است كه (من دخله كان آمنا).
عارف جامى درباره گستردگى وجودى و جامعیت انسان كامل نیز از سویى، و مظهر كامل بودن او از سوى دیگر، مى گوید:
مرتبه انسان كامل عبارت است از: جمع جمیع مراتب الهى و وجودى، از عقول و نفوس كلى و جزئى، و مراتب طبیعت تا آخرین تنزلات وجود. و به لحاظ مشابهت این مرتبه با مرتبه الهیه، آن را مرتبه عمائیه نیز مى گویند و فرق آن دو مرتبه به ربوبیت و مربوبیت است و لهذا سزاوار خلافت حق و مظهر و مظهر اسما و صفات اوست.
آن چه را عارف جامى درباره تفاوت مرتبه انسان كامل با مرتبه الهیه آورده، در توقیع شریفى كه از طرف حضرت حجة ابن الحسن العسكرى (عج) رسیده نیز اشاره شده است:
اللهم انى اسئلك بمعانى جمیع ما یدعوك به ولاة امرك، الماءمونون على سرك، الواصفون لقدرتك، فجعلتهم معادن لكلماتك و اركانا لتوحیدك و آیاتك، لا فرق بینك و بینها الا انهم عبادك و خلقك
در این دعاى نورانى كه در آن حقایق و معارف بسیارى مطرح شده، از انسان هاى كامل به عنوان صاحب ولایت امر و اءمین اسرار الهى یاد شده، كه خداوند سبحان آنان را معدن كلمات وجودى و اركان توحید و آیات خویش قرار داده است و تفاوت آن ها با حضرت الهیه، در همان ربوبیت خدا و مربوبیت و عبودیت آن ها دانسته است. این عالى ترین مقامى است كه براى موجود امكانى قابل تصور است.
با دقت و تدبر در فرازهاى این دعاى پر بركت، حقایقى كه در كلام اهل معرفت عنوان شده تاءیید مى شود و اسرار سخنان امام خمینى و سایر بزرگان اهل معنا آشكار مى شود، زیرا اگر تفاوت مرتبه انسان كامل كه در این دعا از آن به اركان توحید یاد شده است، با مرتبه الهیه در ظاهر و مظهر و ربوبیت و مربوبیت باشد، رب لعالمین در این مربوب كامل تجلى كرده و آن ظاهر در این مظهر تام ظهور یافته است. بنابراین، این مظهر مى تواند او و اسما و صفاتش را نشان دهد و حق سبحانه خود را در این مظهر كامل مشاهده كند.
عارف شبسترى در این باره نیكو سروده است:
احد در میم احمد گشت ظاهر
در این دور، اول آمد عین آخر
ز احمد تا احد یك میم فرق است
جهانى اندر این یك میم غرق است
بر او ختم آمده پایان این راه
در او منزل شده، ادعوا الى الله
مقام دلگشایش جمع جمع است
جمال جان فزایش شمع جمع است
شده او پیش و دل ها جمله در پى
گرفته دست جان ها دامن وى
در این ره اولیا باز از پس و پیش
نشانى داده اند از منزل خویش
از آن جا كه احد به اعتبار انتفاى تعدد اسما، صفات، نسبت ها و تعین ها اسم ذات است، در میم احمد كه تعین محمدى است ظاهر شده و مظهر حقیقى احد، حقیقت احمد است و باقى مراتب موجودات همه مظاهر حقیقت محمدى هستند، زیرا از دیدگاه اهل معرفت همان طور كه حق سبحانه در همه مراتب موجودات سریان دارد، انسان كامل نیز سریان دارد، چون او از خود فانى و به حق باقى است. بنابراین، میم احمد اشاره به دایره موجودات دارد كه مظهر حقیقت محمدى هستند "
از مجموع گفته ها و نوشته هاى بزرگان اهل معرفت درباره انسان كامل چند مطلب به دست مى آید:
1. انسان كامل كسى است كه در عالم امكان، موجودى برتر از او نیست، زیرا به گفته محققان از اهل معنا عالم كارخانه انسان سازى است كه اگر این چنین نباشد؛ یعنى انسان بالفعل كه از آن تعبیر به انسان كامل مى شود، در آن پدید نیاید، نظام آفرینش عبث خواهد بود، چون مقصود از خلقت منحصرا خلقت انسان است و سایر موجودات (جمادات، نباتات و حیوانات) براى انسان آفریده شده اند. این حقیقت را مى توان از قرآن استفاده كرد، آن جا كه آمده است:
والارض وضعها للانام # فیها فاكهة و النخل ذات الاكمام # و الحب ذو العصف و الریحان
2. همه اهل تحقیق بر مبناى وحدت شخصى وجود بر این عقیده اند كه:
مراتب تمام موجودات در قوس نزول از تعینات نفس رحمانى است كه از آن به حقیقت محمدى نیز یاد مى كنند و در قوس صعود، حقیقت انسان كامل داراى همه مظاهر و جامع جمیع مراتب است،
بنابراین، تمامى حقایق عقلانى و رقایق برزخى آن ها كه گاهى به عقل و گاهى به شجره و زمانى به كتاب مسطور و امثال آن یاد مى شود، همه و همه نفس حقیقت انسان كامل و از اجزاى ذات او هستند و در واقع، حقیقت انسان كامل است كه بر حسب هر درجه اى از درجات، تعین خاص و اسم مخصوص حاصل كرده، بدین جهت واجد حقیقت انسان كامل است كه آثار تمام آن تعینات را به حقیقت خود اسناد كرده است.
چنان كه امیرالمؤمنین فرمود:
اءنا آدم الاول انا نوح الاول، اءنا ایة الجبار، انا حقیقة الاسرار، انا صاحب الصور، انا ذلك النور الذى اقتبس موسى منه الهدى، انا صاحب نوح و منجیه انا صاحب ایوب المبتلى و شافیه، انا القلم الاعلى، و انا اللوح المحفوظ، انا خلیل الجبرائیل، انا صفى اسرافیل "
خلاصه آن كه انسان كامل، موجودى است كه نه تنها علت ایجاد عالم، بلكه سبب بقاى هستى نیز مى باشد و فیض الهى در پرتو چنین موجودى بر نظام عالم و آدم فرو مى ریزد. این نكته در عقاید اصیل اسلامى مطرح است كه زمین هیچ گاه بدون حجت حق با بدن عنصرى نخواهد بود كه در زمان حاضر، وجود مقدس حجة بن الحسن العسكرى (عج) عهده دار چنین مقام است بنابراین، انسان كامل عبدالله، عندالله و صاحب مقام ولایت، یعنى ولى الله است. قلب او وسیع ترین قلب ها و قطب عالم امكان و حجة الله و خلیفة الله، راسخ در علم و خازن و منبع علم لدنى، ینبوع حكم و زارع قلوب و شوراننده دفاین عقول و امین الله است و زمین هیچ گاه از وجود چنین انسانى خالى نخواهد بود
حقایق یاد شده همان و معارف بلندى است كه در متون دینى، به خصوص ادعیه شریفه درباره انسان كامل عنوان شده است؛ مثلا در زیارت جامعه كبیره خطاب به ائمه معصومین علیهم السلام مى خوانیم:
السلام علیكم یا اهل بیت النبوة، و معدن الرحمة، و خزان العلم، و اصول الكرم و قادة الامم و ساسة العباد و اركان البلاد و امناء الرحمن، و صفوة المرسلین. السلام على ائمة الهدى و مصابیح الدجى واولى الحجى و كهف الورى و المثل الاعلى و حجج الله على اهل الدنیا و الاخرة و الاولى السلام على محال معرفة الله و مساكن بركة الله و معادن حكمة الله و حفظة سرالله. اشهد انكم الائمة الراشدون المطیعون لله و اركانا لتوحیده و شهداء على خلقه و اعلاما لعباده و منارا فى بلاده و ادلاء على صراطه... بكم فتح الله و بكم یختم و بكم ینزل الغیث و بكم یمسك السماء ان تقع على الارض و بكم ینفس الهم ویكشف الضر ان ذكر الخیر كنتم اوله واصله و فرعه و معدنه و ماءواه و منتهاه
براى این كه اندكى به اسرار این گونه كلمات نزدیك شویم لازم است، به ره آورد عرفانى - امام خمینى رحمه الله درباره ادعیه و مناجات ائمه علیهم السلام دقت شود كه درباره آن ها گفته است:
كسى بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه علیهم السلام چیست به آثار آن ها رجوع كند، آثار آن ها ادعیه آن هاست، مهمش ادعیه آن هاست و خطابه هایى كه مى خواندند مثل مناجات شعبانیه، مثل نهج البلاغه، مثل دعاى یوم العرفه و این هایى كه انسان نمى داند كه چه باید بگویم درباره آن ها
و در جاى دیگر فرمود:
آن چه در ادعیه و مناجات معصومین علیهم السلام مى یابیم، در اخبار كه اكثرا به زبان عرف و عموم است كم تر یافت مى شود
هم چنین حضرت امام درباره هم آهنگى ره آورد شهودى اهل معرفت با ادعیه و مناجات ائمه علیهم السلام مى فرماید:
بسیارى از آن چه آنان گفته اند در قرآن كریم به طور رمز و سر بسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آن ها محرومیم با آن به معارضه برخاستیم
با توجه به حقایق یاد شده مى توان گفت كه آن چه در آثار اهل معرفت درباره شناخت انسان كامل آمده، در این زیارت نورانى كه از امام دهم علیه السلام رسیده، اشاره شده است و از آن معلوم مى شود كه انسان كامل نه تنها در بیان عرفا، بلكه از نظر متون دینى نیز واسطه فیض، علت غایى آفرینش، ركن توحید، معدن حكمت و معرفت الهى و مثل اعلى است كه خداوند سبحان، عالم هستى را از آنان آغاز كرده و به آنان ختم مى كند.