صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18

موضوع: **مصونيت قرآن از تحريف در نگاه فيض كاشانى**

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فيض پس از سخن بالا درصدد توجيه و تفسير روايات برآمده و مقصود از آنها را تغيير و تحريف معنوى و حذف تفسيرها و بيانهاى ائمه‏عليهم السلام نسبت به آيات مى‏داند. وى مى‏نويسد:
    «لايبعدُ ايضاً ان يُقالُ اَنّ بعضَ المَحذوفاتِ كانَ مِن قَبيلِ التَفسيرِ و البيانِ و لَم يَكُن مِن اجزاءِ القرآنِ فَيكونُ التبديلُ مِن حيثُ المعنى اى حرّفوه و غَيّروه فى تفسيره و تأويله اَعنى حَمَلوهُ عَلى خِلافِ ما هُوَ بِهِ».12

    «بعيد نيست همچنين گفته شود كه بعضى حذف شده‏ها از قبيل تفسير و بيان بوده نه از اجزاء قرآن. از اينرو دگوگونى در قرآن دگرگونى معنايى است يعنى تفسير و تأويل قرآن را تحريف كرده و تغيير دادند و آن را بر غير معناى مقصود حمل كردند.»

    وى براى اين نوع تحريف سخنى از امام صادق‏عليه السلام مى‏آورد كه ايشان در نامه‏اى براى سعدالخير نوشتند: بعضى، حروف كتاب را نگه داشتند و حدود آن را تحريف كردند...
    و در ادامه به روايت ديگرى از عامه استناد مى‏كند كه آنچه در مصحف على‏عليه السلام مشخص شده بود ناسخ و منسوخ قرآن بود.

    پس معلوم مى‏شود كه در قرآن على‏عليه السلام تفسير و بيان قرآن بوده است كه در قرآن كنونى نيست چون تعيين ناسخ و منسوخ جزء قرآن نبوده است.13



  2. تشكر

    شهاب منتظر (27-12-2011)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    فيض(ره) همين توجيه و تفسير را در دو كتاب ديگرش يعنى «وافى» و «علم‏اليقين» نيز مطرح كرده است.

    در فصل آخر باب «اختلاف قراآت و عددالآيات» از كتاب وافى، اين روايت را از امام صادق‏عليه السلام مى‏آورد:
    «اِنَّ القرآنَ الّذى جاء بِهِ جَبريلُ عَلى محمد سَبعة آلاف آيه»14
    «قرآنى كه جبريل نزد پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم آورد 7 هزار آيه داشت.»

    آنگاه در توضيح اين روايت چند احتمال را ذكر مى‏كند:
    احتمال اول: شايد بقيه آياتى كه اكنون در قرآن موجود نيست نزد ائمه‏عليهم السلام باشد.
    احتمال دوم: اختلاف تعداد آيات به چگونگى شمارش آنها برمى‏گردد.
    احتمال سوم: آيات محذوف، آياتى است كه تلاوت آنها نسخ شده است.15
    باز هم در وافى پس از ذكر سه روايت در موضوع تحريف چنين آورده است:
    «لَعلَّ المُرادانه وُجِدَ تِلكَ الاسماءُ مَكتوبةٌ فى ذلكَ المُصحَفِ تَفسيرٌ للّذين كَفروُا و المُشرِكينَ مأخواذةٌ مِنَ الوَحىِ لا انهاكانَت مِن اَجزاءِ القرآنِ.»16
    «اسمهايى كه در قرآن بوده و در بعضى روايات آمده است آن اسم‏ها در مصحف نزد ائمه: موجود است و اين اسم‏ها در حقيقت تفسيرى براى كفار و مشركين است كه از طريق وحى رسيده ولى هرگز آنها جزء قرآن نبوده است.»

    با اين سخن احتمالات سه‏گانه يادشده را تضعيف مى‏كند و بر تفسيرى بودن مخلوقات تأكيد دارد.



  5. تشكر

    شهاب منتظر (27-12-2011)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فيض(ره) همين سخن را در تأويل روايات تحريف در كتاب علم‏اليقين نيز مى‏آورد.

    «و يَخطُرُ بالبالِ فى دَفعِ هذِه الاشكالِ و العِلمُ عِندَاللَّهِ انَّ مُرادَهُم بالتَّحريفِ و التَّغيير وِ الحَذفِ آنها هُوَ مُن حَيثُ المعنى دوُنَ الّفظِ.»17
    «براى رفع مشكل تحريف چنين به ذهن مى‏رسد كه مراد ائمه‏عليهم السلام از تحريف و تغيير در قرآن حذف آن از حيث معنوى باشد نه از حيث لفظى.»

    از آنچه در اين مختصر نتيجه مى‏شود اين است كه فيض(ره) در رد اصل روايات تحريف جانب احتياط را رعايت مى‏كند. همانگونه كه در روايات تفسيرى نيز، چنين شيوه‏اى را اتخاذ كرده، امّا سعى كرده است رواياتى را كه ايهام تحريف دارد، تأويل و تفسير كند؛ به گونه‏اى كه از وجود آنها (به فرض صحت روايات) تحريف لازم نيايد. در «وافى» سه احتمال در معناى روايات تحريف آورده و هيچ كدام را به صراحت نپذيرفته و در «صافى» تحريف را به تحريف معنايى تفسير كرده و در «علم‏اليقين» كه نظر نهائى فيض است تحريف مطرح در روايات را تحريف معنايى دانسته است.




  7. تشكرها 2

    مدير اجرايي (26-12-2011), شهاب منتظر (27-12-2011)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ارزيابى ديگران از سوى فيض


    فيض(ره) در سه اثر خود يعنى «وافى، صافى و علم‏اليقين» با نقل نظرياتى از كلينى، على‏بن ابراهيم قمى، سيدمرتضى، ابوعلى طبرسى، شيخ احمدبن ابى‏طالب طبرسى، شيخ صدوق و طوسى ديدگاه ايشان در رابطه با تحريف قرآن را داورى كرده و دلايلى كه از سوى اينان براى ردّ تحريف مطرح شده است، را كافى ندانسته و توجيه خويش را قوى‏تر مى‏داند.


    وى در تفسير «صافى» و كتاب «علم‏اليقين» قول مرحوم (ره) صدوق را تنها نقل مى‏كند ولى در «وافى» علاوه بر نقل، به نقد آن نيز مى‏پردازد و چنين مى‏نويسد:


    «شيخ ما صدوق در اعتقادات خود مى‏گويد: قرآنى كه به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم نازل شد و در صدر اسلام در اختيار مردم قرار گرفت، هيچ چيز بيشتر از قرآنى نداشت كه اكنون در ميان مردم است. قرآن 114 سوره دارد و براى ما شيعيان سوره «انشراح» و «ضُحى» يك سوره و «ايلاف» و «فيل» نيز يك سوره محسوب مى‏شود. كسى كه به ما غير از اين، نسبت دهد دروغگو است. دليل اين عقيده ما آن است كه در روايات، ثواب خواندن سوره‏ها در نمازها و در غير نمازها ذكر شده است و پاداش ختم قرآن و زمان ختم آن نيز آمده است. البته آنچه به عنوان وحى بر پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم نازلش شده اگر با قرآن جمع شود بيش از 17 هزار آيه مى‏شود اما آنها جزء قرآن نيستند. چرا كه جبرئيل‏عليه السلام غير از قرآن جملاتى را به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم وحى كرده است كه اگر جزء قرآن بود با ديگر آيات جمع شده بود جملاتى از قبيل:


    «يا محمدُ دارِ خلقى، عِشّ ما شِئتَ فاِنّكَ ميت و احبب ماشئت فانّك مُفارِقُه و اِعمَل ما شِئتَ فانّكَ مُلاقيه وَ شَرَفُ المُؤمِنَ صَلاتُهُ بالليل و عِزّه كَفَّ الاذى عَن الناسِ». اين جملات جز قرآن نيست ولى كلام وحى است و اميرالمؤمنين‏عليه السلام در قرآن خود تمامى احاديث قدسى را آورده بود و به مردم خطاب كرد: «هذا كَتابُ رَبِّكُم كَما اُنزِلَ عَلى نَبيّكُم لَم يَزدِ فيهِ حَرفٌ وَ لايَنقُص مِنه حَرفٌ فَقالوُا لا حاجة لَنَا فيه عِندَنا مِثلُ الذى عِندَك.»18



  9. تشكر

    شهاب منتظر (27-12-2011)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مرحوم فيض به اين نظر صدوق اشكال مى‏كند كه آنچه اميرالمؤمنين‏عليه السلام به جمع آن پرداخت قدسى نبود. فيض مى‏گويد چون صدوق(ره) احاديث را مخالف عقيده خود يافته و راهى براى رد آنها پيدا نكرده است، اين تأويل را برگزيده فيض تأويل خود را با احاديث سازگارتر مى‏داند و مى گويد ما معتقديم كليه احاديثى كه از اهل بيت‏عليهم السلام وارد شده است و به ظاهر بر تحريف دلالت مى‏كند، در واقع منظورشان حذف شدن تفسير و تبيين آيات و الفاظ قرآن است نه خود الفاظ و آيات؛ يعنى اين احاديث بر تحريف معنوى قرآن حمل مى‏شود.

    از اين سخن نيز استفاده مى‏شود كه فيض گرچه روايات تحريف را رد نمى‏كند. گو اينكه گاهى در «الصافى» فساد رواياتى كه ايهام تحريف دارد را محتمل دانسته است19 ولى منظور از آنها را تحريف معنوى قرآن مى‏داند. امّا از نظر صدوق اين است كه منظور اين روايات، حذف شدن احاديث قدسى است كه در كنار آيات قرآنى قرار داشته است ولى جزء قرآن نبوده است.
    در تلقى فيض(ره) كلينى(ره) فردى است كه به ظاهر به تحريف قرآن قائل شده است؛ چرا كه مرحوم كلينى(ره) در كتاب كافى رواياتى آورده است كه بر تحريف و نقصان قرآن دلالت دارد و آن روايات را مردود ندانسته بلكه در آغاز كتاب به توثيق تمامى آنها نيز پرداخته است.

    ولى در دفاع از مرحوم كلينى(ره) جاى اين سؤال از فيض هست كه آيا صرف نقل حديث دليل پذيرش آن است؟ ما هنگامى مى‏توانيم عقيده تحريف را به كلينى(ره) نسبت دهيم كه:
    1- احاديث نقل شده غيرقابل تأويل باشد.
    2- كلينى صحت روايات را تعهد كرده باشد.
    3- هيچ حديث معارضى در برابر احاديث تحريف وجود نداشته باشد.
    ولى مى‏دانيم كه اثبات اينها بسى دشوار است.
    از سوى ديگر مرحوم مجلسى(ره) در شرح كافى به ضعف اسناد بيشتر روايات تحريف تصريح كرده است. شايد به همين دليل بعضى قرآن‏پژوهان معاصر، نسبت تحريف به كلينى را قول زور و بى‏انصافى مى‏دانند و هرگز نقل احاديث را دليل بر پذيرش آنها نمى‏دانند.20 بر فرض كه مرحوم كلينى(ره) تمامى روايات منقول خود را توثيق كرده باشد اين نشان نمى‏دهد كه كلينى(ره) به تحريف قرآن باور داشته است؛ زيرا چه بسا مثل خود فيض(ره) و صدوق(ره) اين احاديث را تأويل مى‏كرده است.

    على‏بن ابراهيم قمى هم در قضاوت فيض كسى است كه تفسيرش مملو از روايات تحريف است و در تحريف قرآن غلو كرده است:
    «و كذلك استاذه على‏بن ابراهيم القمى«ره» فان تفسيره مملو عنه و له غلوفيه»21 «همچنين استاد كلينى، على ابن ابراهيم قمى(ره) در تفسير خود در ذكر روايات تحريف غلو كرده است.»

    دو لفظ «مملو» و «غلو» در جمله فيض، ناخشنودى او را از تفسير قمى نشان مى‏دهد. ناگفته نماند بعضى، تفسير منسوب به على ابن ابراهيم قمى را تأليف شاگرد او ابوالفضل علوى مى‏دانند و سند اين تفسير مقطوع يا مجهول است و هيچ يك از علماى رجال «علوى» را نه سرزنش كرده‏اند و نه ستايش، در اين تفسير اقوال ابوالجارود معروف به سُرُحوب سركرده فرقه جاروديه زياد است. ابوالجارود به خاطر غلو مورد لعن امام صادق‏عليه السلام قرار گرفته است.22

    فيض(ره) درباره طبرسى(ره) مى‏گويد:
    «و كَذلِكَ شيخ احمدبن ابى‏طالب الطبرسى رَضِىَ اللَّهُ عَنه فَانّه اَيضاً نَسَخَ عَلى مِنوالِهِما فى كِتابِ احتجاجٍ.»23
    «همچنين طبرسى در احتجاج نيز مثل كلينى و على ابن ابراهيم به تحريف قرآن قايل شده است.»

    از اين جمله معلوم مى‏شود كه فيض كتاب احتجاج را از آنِ طبرسى يعنى احمدبن ابى‏طالب متوفاى 620 ق مى‏دانسته و بر اساس همين تصور تحريف را به طبرسى نسبت داده است. در حالى كه اين كتاب به 6 نفر منسوب است كه همه آنان معروف به طبرسى هستند.



  11. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    همچنين فيض دليل صاحب مجمع‏البيان (طبرسى) در رد تحريف را نيز تمام نمى‏داند. سخن طبرسى در رد تحريف چنين است:

    «اِن العلمَ بِصحةِ نَقلِ‏القرآنِ كالعلمِ بالبلدان و الحَوادثِ الكُبارِ و الوَقايِعِ العِظامِ و الكُتُب المَشهوره و اشعَارِ العَرَبِ و المَسطوره فاِّن العناية اشتدت و الدَواعى تَوَفّرت عَلى نَقله و حَراسته و بَلَغَت حَدّا لم تبلغُه فيما ذَكَرناهُ لانّ القرآنَ مُعجِزة النبوة وَ مَآخذالعلومِ الشَرعيّة و الاحكامِ الدينيّه و عُلماء المسلمينَ قَد بَلَغوا فى حِفظه وَ حَمايَته الغاية حَتّى عَرَفوا كُل شى‏ءٍ اِختَلَفَ فيه مِن اِعرابه وَ قرائته وَ حُروفه و آياته فَكَيفَ يَجوز ان يكونَ مُغيّراً و مَنقوصاً مَع العناية الصادقة و الضّبط الشَّديد.»24

    «علم به صحت نقل قرآن مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقايع مهم و كتاب‏هاى مشهور و مانند اشعار معروف عرب است و حتى انگيزه حفظ و حراست از قرآن بيش از توجه به اين امور مهم است؛ زيرا قرآن معجزه نبوى و منبع علوم شرعى و احكام دينى است و علماى اسلام در حفظ و حراست از آن بسيار جدى بوده‏اند؛ به گونه‏اى كه نسبت به هر نوع اختلافى از اعراب و قرائت گرفته تا حروف و آيات حساس بوده آنها را از نظر دور نداشته‏اند، پس چگونه ممكن است با وجود چنين توجه و عنايتى تغيير و نقصى در قرآن ايجاد شود.»

    فيض اين دليل را نمى‏پذيرد و بر اين باور است كه اگر مؤمنان انگيزه زيادى براى حفظ و حراست قرآن داشته‏اند، همين انگيزه براى منافقين جهت تغيير و تحريف قرآن نيز بوده است؛ زيرا آنها در قرآن چيزى را ديدند كه با عقيده آنها در تضاد بود. بنابراين اگر تغييرى در قرآن روى داده باشد، قبل از توزيع مصحف روى داده است و تلاش مؤمنان در حراست از قرآن بعد از تغيير بوده است و اين دو با هم ناسازگار نيست. مرحوم طبرسى در مجمع‏البيان در رد تحريف، به حديث ثقلين هم استناد مى‏كند و مى‏گويد:

    «و قَد وَرَد عن النبى‏صلى الله عليه وآله وسلم رواية لايَدفِعُها احدٌ - اذ قال انّى مُخلفٌ فيكُم الثقلينَ ما اِن تَمَسكتُم بِهِما لاتضلّوا، كتابَ اللَّه و عَترتى اهل بَيتى و انّها لَن يَفتَرِقا حَتّى يَردا عَلىّ الحوضِ و هذا يَدُلُّ عَلى انهُ مَوجود فى كُلِّ عصرٍ لاّنه لايَجودُ بِامرنا بالتمسّكِ بِما لانَقدرُ عَلى التمسّكُ كَما اَن اهل بَيتِ‏عليهم السلام و مَن يَجِب اتباع قَولَه حاصِل فى كُلِّ وَقت وَ اذا كان الموجودُ بيننا مَجمَعا على صحته فَينبغى اَن يَتشاغِلَ تفسيرُه و بَيانَ مَعانيه و تَرك ما سَواه.»25

    «روايتى از پيامبر نقل شده است كه هيچ كس آن را رد نمى‏كند. پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: من در ميان شما دو امر گرانبها به جاى مى‏گذارم اگر به آن دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد «كتاب خدا و عترتم يعنى اهل بيت» آن دو هرگز جدا نشوند تا بر من در كنار حوض وارد شوند. اين روايت دلالت مى‏كند كه در هر زمانى قرآن موجود است، زيرا جايز نيست كه حضرت ما را به كارى امر كند كه بر آن توان نداريم. همان گونه كه اهل بيت و كسى كه اطاعت از او واجب است در هر زمان قابل دسترسى است. اكنون كه بر صحت قرآن موجود اتفاق نظر است، شايسته است به تفسير و بيان معانى آن پرداخته شود و آنچه غير از قرآن است رها شود.»

    و فيض(ره) اين دليل را نيز قوى نمى‏داند و مى‏گويد:
    «منظور از اين كه قرآن در هر عصرى موجود است موجوديت آن نزد اهل آن (ائمه) است و آنچه نزد ماست با همان احتجاج مى‏كنيم. گر چه بر باقى آن دسترسى نداشته باشيم؛ همانگونه كه دسترسى به امام به عنوان يكى از ثقلين هميشه مقدور نيست.»

    گر چه فيض دليل صدوق و دلايل طبرسى در رد تحريف را تمام نمى‏داند و به همه اشكال مى‏كند، امّا اين به معناى پذيرش تحريف نيست؛ بلكه چنانكه در آغاز آمد، فيض روايات تحريف را مربوط به معناى آيات و بيانات ائمه‏عليهم السلام پيرامون تفسير آيات مى‏داند و نه خود آيات.



  12. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نتيجه


    1- فيض تحريف قرآن را به چهار دليل رد مى‏كند. البته دلايل او وقتى تمام است كه مخاطبان او را از نظر دور نداريم.
    2- فيض در نظر نهائى بدون اين كه اصل روايات تحريف را رد كند، آنها را تأويل و تفسير مى‏كند و همگى را حمل بر تحريف معنايى مى‏كند.
    3- فيض، تفسير صدوق از روايات تحريف را نمى‏پذيرد و محذوفات از قرآن را احاديث قدسى نمى‏داند؛ بلكه بر نظر خود تأكيد دارد كه منظور از محذوفات قرآن، محذوفات تفسيرى است.
    4- مرحوم فيض، كلينى را به خاطر نقل روايات تحريف قائل به تحريف مى‏داند كه به ضعف اين نظر فيض اشاره كرديم.
    5- فيض از على ابن ابراهيم با عنوان غلو كننده در نقل روايات تحريف ياد مى‏كند ولى مى‏دانيم كه تفسير به على ابن ابراهيم منسوب است و از آن او نيست.
    6- نسبت دادن تحريف به طبرسى از سوى مرحوم فيض، وقتى صحيح است كه بپذيريم احتجاج از مرحوم طبرسى است ولى اين ثابت نيست. از طرفى طبرسى تحريف را رد كرده است ولى فيض دليل او را تمام نمى‏داند.


    حمید رضا فهیمی تبار


  13. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پی نوشت‌ها:
    1 - خرمشاهى، بهاءالدين، قرآن‏پژوهى، تهران، انتشارات مشرق /88
    2 - خوئى، ابوالقاسم، البيان، قم، المطبعه العلمية /219
    3 - معرفت، محمدهادى، مصونيت قرآن از تحريف، ترجمه شهرابى، قم، دفتر تبليغات /62 و 68
    4 - فيض، ملامحسن، علم اليقين فى اصول الدين، انتشارات بيدار، 565 /1
    5 - همان/ 565
    6 - همان
    7 - همان
    8 - معرفت، مصونيت قرآن از تحريف /102
    9 - خوئى، البيان /228
    10 - معرفت، مصونيت قرآن از تحريف /43
    11 - فيض، ملامحسن، تفسير الصافى، بيروت، انتشارات الاعلمى للمطبوعات 1 ص/100
    12 - فيض، الصافى، 52/1
    13 - همان
    14 - فيض، ملامحسن، الوافى، قم، كتابخانه آيةاللَّه المرعشى، 273 /2 و 274
    15 - همان، 274/ 2
    16 - همان 273/ 2
    17 - فيض، علم اليقين،565/ 1
    18 - الصافى، 54/ 1 و الوافى، 273/ 2
    19 - الصافى، 51/ 1
    20 - معرفت، مصونيت قرآن از تحريف /95
    21 - الصافى ،52/ 1
    22 - معرفت، مصونيت قرآن از تحريف /88 و 197
    23 - الصافى 52/ 1
    24 - طبرسى، فضل‏بن الحسن، مجمع البيان فى تفسيرالقرآن، الطبقه الاولى بيروت، دارالمعرفة، 1406 ه، 83/1
    25 - الصافى، 54/ 1 و 55



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi