ظاهر و باطن قرآن
قرآن يك ظاهرى دارد و يك باطنى، در بيانات حضرت امير سلام الله عليه آمده است كه: قرآن ظاهرش بسيار زيبا و جلوه گر و باطنش عميق است.
در خطبه هيجدهم نهج البلاغه آمده است كه: «و لوكان من عند غيرالله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا و ان القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق لاتفنى عجائبه و لاتنقضى غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به» خوب به اين كتابى كه ظاهرش زيباست و باطنش خيلى عميق است و ما را هم دستور داده اند كه هم در ظاهر و هم در باطن قرآن تدبر كنيم و هرچه هم انسان استخراج كند تمام نمى شود نه در طول زمان نه در عمق فكر متفكران، قهرا اين عميقى كه وصف باطن قرآن است و ما را هم به تعمق در اين قرآن وادار كرده اند غير از آن تعمقى است كه از دعائم و ريشه هاى كفر به شمار آمده است.
در نهج البلاغه در كلمات قصار كلمه 31 آن جا كه: «و سئل عليه السلام عن الايمان» حضرت فرمود: ايمان چهار ركن و پايه دارد، آن گاه درباره كفر هم فرمود: «والكفر على اربع دعائم على التعمق والتنازع و الزيغ والشقاق» معلوم مى شود آن تعمق در جهل و افراط و خودپسندى و امثال ذالك است كه تعمق مذموم است و اين تعمق در باطن قرآن است كه «باطنه عميق» و تعمق ممدوح.