از مجموع آنچه بيان شد بر مي آيد كه غريزه با فعليت خود در جهت رفع نيازمندي هاي جسم، انسان را به تكاپو وا مي دارد و زمينه مصونيت و بقاي نوع بشر را فراهم مي سازد و از طرفي هم فطرت كه به صورت استعدادهاي ارزشمندي(همچون خداپرستي، حقيقت طلبي و زيبائي دوستي و ...) در وجود انسان نهاده شده است زمينه رشد و تعالي روح او را بوجود مي آورد تا به هدف اصلي خلقت عالم هستي كه همانا عبادت و بندگي پروردگار متعال است دست يابد و به كمال حقيقي نائل شود خلاصه آن که چون برخي از حواس ما ناظر به بعد مادي و حيواني ما هستند و برخي ديگر ناظر به بعد روحاني و کمال طلبي ما لذا برخي را غريزي و برخي را فطري مي ناميم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فطرت در قرآن(آية الله جوادي آملي) انتشارات اسراء.
2. فطرت(استاد شهيد مرتضي مطهري) انتشارات صدرا.
3. تفسير نمونه، ج 16(ذيل آيه 30 سورة مباركه روم).
4. خداشناسي فطري(عزيز الله مهريزي) انتشارات كانون انديشه جوان.
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن (خداشناسي، كيهان شناسي، انسان شناسي) انتشارات مؤسسه امام خميني (ره)، چاپ سوم، 1380، ص 26.
[2] . روم/ 30.
[3] . مهريزي، عزيزالله، خداشناسي فطري، انتشارات كانون انديشه جوان، چاپ اول، 1377، ص 20.
[4] . جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، نشر اسراء، صص 26 و 27.
[5] . همان، ص27.
[6] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، صدرا، ج 3، ص 466.
[7] . مصباح يزدي، محمدتقي، معارف قرآن، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ج 1 و 3، ص 428.
[8] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 424، 425، 427.