آمد چو باد و مضطر بام کرد هم چو برقو ز آتش ام زبانه به گردون رساند و رفت(دیوان، ص. 44)
اکثر تشبیهات وحشی بر خلاف سبک هندی خیلی ساده و روشن بوده درک و فهم آن ها به هیچ فرد دشواری ندارد. مثلاً در ادبیات زیر در توصیف معشوق چهار تشبیه کننده (گل، نهال، لاله، خال) استفاده شده اند که همه ساده و طبیعی و مادی و محسوس اند:
مرا زد راه عشق خردسالیاز این نورس گلی نازک نهالیفروزان عارضی مانند لالهز مشک اش هر طرف بر لاله خالی(دیوان، ص. 158)
در غزلیات وحشی برای تصویر و توصیف عاشق و حالت ظاهری و باطنی و اعضای او بیش از 90 تشبیه کننده استفاده شده است که تقریبا همه محسوس مادی اند:
برای عاشق: مرغ، مگس، سگ، گردباد، شمع، نهال، سبزه، دارو، بلبل، مور، ذره، سنگ، تشنه، خاک راه، ماه، حکیم، طایر، صعود، شاخ گل، جان، اشک، باد، برق، مژگان، کشتی، آهو، زهره، یوسف، مهر، بنا، باغچه، غنچه، پروانه، جاروب، لشکر شکن، خورشید، گردون، بهشت، تبر، مسیحا، خانه، در، تیر، بوستان، مجنون، غلام، آیینه، زنجیر، چراغ، گل بن، فانوس، سلسله، غزال، یوسف، جاروبکش، کبوتر، عندلیب، لاله، نخل، پشه، باغبان. آه عاشق: دود، آتش، برق، ابر، تیغ. دل عاشق: کبوتر. خون دل عاشق: لاله.
تشبیه برای ساده و صمیمی بیان نمودن سوزگذار عشق که از موضوعات اساسی غزل های وحشی محسوب می شود مساعدت کرده است.
از جدول فوق بر می آید که اکثر تشبیهات وحشی در غزلیات از عالم حیوانات و نباتات گرفته شده اند که برای مردم آشنا بوده به درک مطلب مساعدت می نمایند. در بعضی موارد شاعر عناصر تجریدی و نامحسوس را به اشیای مادی مانند کرده است. از جمله در بیت زیر تشبیه جان به خانه باعث ساده و روشن شدن تصویر گشته است:
ای دل به راه سیل غم جان را چه غم خواری کنیاین خانه ی اندوه را بگذار تا ویران کنی(دیوان، ص. 73).
بدین عنوان آه به دود، آتش، برق، ابر و تیغ مانند شده است که همه از معمول ترین اشیای طبیعت و روزگار بوده تصویرهای شاعری را بر جسته و روشن می سازند و به ذهن خواننده اثر می رسانند.
یکی از عامل های سادگی سبک وحشی به نظر ما در آن است که او از تشبیهات پوشیده و مرکب کمتر استفاده کرده تشبیه و تصویرها را به تفصیل می آورد و بعضا شرح و توضیح می دهد. مثلاً در غزلی شاعر تشبیه معشوق را به جان و عمر در دو بیت چنین شرح داده است:
خوبان که گهی خوانم شان عمر و گهی جانبازی مخور از من که نه عمرند و نه جان اندجان اند بدین وجه کشان نیست وفاییعمرند از این رو که به سرعت گذران اند(دیوان، ص. 85)
خصوصیت دیگر تشبیه های وحشی در تصویر پدیده یا بیان مطلبی به طور چیده آوردن چند تشبیه است. در غزل مدحی ذیل شاعر برای ابراز صداقت و صمیمیت به ممدوح بیش از همه به تشبیه تکیه نموده در هر مصراع این صنعت را استفاده می کند:
ناتوان موری به پابوس سلیمان آمده ستذرهیی در سایه ی خورشید تابان آمده ستقطرهیی ناچیز کو را برد ابر تفرقهرفته از عمان و دیگر سوی عمان آمده ست(دیوان، ص. 26)
هر چند گاه در تشبیهات وحشی تأثیر سبک هندی احساس می شود ولی مرکبی و پیچیدگی آن به نظر نمی رسد و مطلب شاعر روشن بیان شده است. خود وحشی هم به جای داشتن این تأثیر به آثارش اشاره نموده از آن طرز بیان دور شدن اش را تایید کرده است:
وحشی از طرز سخن بگذر که این جا عام نیستطرز خاص نکته پردازان کاشانی هنوز(دیوان، ص. 97)
تشبیهات وحشی بیشتر به طرز ساده ی شاعران قرن های پیشین ساخته شده اند. وحشی سعی نموده است که در ردیف تشبیهات سنتی بعضی تشبیه های نو آورد یا به تشبیه های معمولی نکته و تابش های تازه وارد نماید. مثلاً تشبیه گل از تشبیه های معمولی ترین شعر فارسی بوده هر چیز زیبا به آن مانند کرده می شود، اما وحشی در بیت زیر نه به زیبایی ظاهری گل، بلکه به سراسر باز بودن آن توجه ظاهر نموده است:
سخن را شسته دفتر و سرآب فراموشیچو گل از پای تا سر گوش اما از زبان فارغ(دیوان، ص. 107)
در غزل های وحشی گاه تشبیه هایی به کار رفته اند که استفاده ی آن ها در اشعار غنایی نامناسب به نظر می رسد مانند سگ، مگس، و جاروب.
خاک بادا بسر آن مژه گردآلودکش در آن گو نپسندند که جاروب شود.(دیوان، ص 69)
استفاده از این تشبیه کننده های ظاهرا درشت دلیل آن است که اشعار وحشی برای مردم سروده شده است. زیرا آن پدیده های طبیعت و روزگار به دید زیباشناسی مردم آشنا بوده در آثار شفاهی خیلی فراوان اند. چنین تشبیه ها در اشعار غنایی شاعران سبک خراسانی نیز زیاد به نظر می رسند (نک: میرزا ملا احمد خلقیت رباغیات فرخی، صص. 165- 162)
از این رو وحشی را می توان احیا کننده ی سبک خراسانی دانست که متاسفانه در زمان اش کوشش او پشتی بانی نیافت و تنها در قرن 12هـ با ابتکار نمایندگان انجمن های ادبی « مشتاق »، « نشاط » و « خاقان » توجه جدی به آن سبک به وجود آمد . که منجر به تشکل رویه ی « بازگشت ادبی » در ایران گردید (نک: ملااحمد میرزا، رویه ی بازگشت ادبی ...، صص . 281- 373).
بخش ادبیات تبیان
منبع: مجله رودکی- 67 و 68/ دکتر میرزا ملااحمد- تاحیکستان