تفسير بيانى: تفسير قرآن كريم به شيوه تحليل ادبى ـ بلاغى
تفسير بيانى از شيوه هاى تفسيرى است كه از راه تحليل ادبى ـ بلاغى آيات به تفسير قرآن مى پردازد. به رغم آنكه گاه در شمار اتجاهات تفسير معرفى شده[1]، از مناهج و شيوه هاى[2] تفسيرى است كه به تحليل و تبيين ادبى و هنرى و تصويرپردازى هاى قرآن، براى كشف و دريافت مقاصد الهى از آيات شريفه مى پردازد. اين شيوه تفسيرى پيشينه اى كهن و بس طولانى دارد؛ اما عنوان «تفسير بيانى» اصطلاحى جديد است كه در دوره معاصر رواج يافته و نخستين بار بنت الشاطى و پس از وى برخى ديگر از پژوهشگران آن را بر پژوهش هاى تفسيرى خود اطلاق كرده اند.[3]
محققان تعاريفى متنوع اما نزديك به هم از تفسير بيانى به دست داده اند؛ اين تعاريف عمدتاً تحت تأثير شيوه تفسير بنت الشاطى بيان شده اند. به گفته بعضى تفسير بيانى تفسيرى است كه غرض آن فهم مراد گوينده و بيان مقاصد وى است، با كمك گرفتن از ادبيات و علوم ادبى به عنوان منبع و ابزار بيان معنا. در اين شيوه، مفسر با نوانديشى در مباحث و مطالعات بلاغى گذشته و طرح شيوه اى جديد در تفسير در صدد فهم آيات قرآن و تفسير سنت هاى اجتماعى و پديده هاى عالم هستى برمى آيد.[4]
محمد حسين صغير مى گويد: تفسير بيانى منهجى است كه مباحث آن پيرامون بلاغت قرآن در اَشكال بيانى اش همچون تشبيه، استعاره، كنايه، تمثيل، وصل و فصل، و ساير مباحث مرتبط با آن از جمله استعمال حقيقى، استعمال مجازى يا اصلاح ساختار و تركيب جمله، تحقيق در روابط لفظى و معنايى و كشف دلالت هاى حالى و مقالى دور مى زند.[5] بعضى هم با عطف لفظ «بيان» به «بلاغت» (منهج بلاغى ـ بيانى) آشكار كرده اند كه مقصود از تفسير بيانى همان تفسير بلاغى است.[6]
بعضى نيز تفسير بيانى قرآن را عبارت از بررسى مباحث بلاغى قرآن با محوريّت ساختار و قالب هاى بيانى آن دانسته و معتقد بوده اند كه شناخت صناعات بلاغى همچون تشبيه، استعاره، كنايه، تمثيل، وصل و فصل و حقيقت و مجاز،نقش اصلى را در كشف و درك اسلوب* بيانى قرآن و انواع دلالت هاى آن ايفا مى كند.[7]
اين دانشمندان بيش از هر چيز در مقام اثبات اعجاز* بيانى قرآن از طريق مقايسه اسلوب بيانى قرآن با نظم و نثر و خطابه هاى موجود در ادبيّات عرب بوده اند.
بعضى ديگر در تعريف تفسير بيانى مستقيماً به تعريف شيوه تفسيرى بنت الشاطى پرداخته اند. آية الله سبحانى تفسير بيانى را چنين تعريف مى كند: جست و جو براى به دست آوردن اسرار بيانى آيات قرآن از طريق استقراى هر واژه در قرآن و بررسى همه موارد كاربردش براى به دست آوردن دلالت خاص آن واژه و نيز عرضه هريك از اسلوب ها و عبارات قرآن بر اسلوب هاى مشابه و مقايسه آن ها و سپس تدبر در سياق خاص آن واژه و اسلوب در آيه و سوره و در نهايت سياق عام آن ها در همه قرآن.[8]
برپايه تعريف هاى مذكور بايد تفسير بيانى را تفسير قرآن مبتنى بر علم بيان دانست. بيان به معناى كشف و اظهار و روشن ساختن، گرچه نزد متأخران يكى از سه دانش بلاغى است و در تعريف آن گفته اند: اصول و قواعدى است كه به وسيله آن ها ايراد يك معنا به شيوه هاى متنوعى كه در وضوح دلالت بر آن معنا با يكديگر تفاوت دارند، شناخته مى شود[9]؛ اما نزد متقدمان مرادف با علوم بلاغت و به جاى آن به كار مى رفته است[10]؛ همچنين موضوع علم بيان يا بلاغت نزد متقدمان، برخلاف تلقى متأخران كه فقط جمله يا چند جمله مرتبط با يكديگر است، شامل يك واژه در جمله شده و سپس جمله و بند و همه يك متن را دربرمى گيرد[11]؛ بنابراين در تفسير بيانى كار مفسر از تحليل و معناشناسى واژه به كار رفته در متن آغاز مى شود و تا تحليل نحوى و بلاغى جمله و چند جمله و آيه و سوره و همه سوره هاى قرآن را از جهت اشتراك موضوعات و معارف و با لحاظ ترتيب نزول شامل مى شود.