قبل از هرگونه پيش داورى در اين رابطه، ابتدا برخى از نظرات موافق و مخالف را با استفاده از منابع معتبر نقل مى كنيم و سپس به بررسى آن ها مى نشينم:
الف. نظر موافقان
موافقان و حاميان تعليم و تربيت مختلط، مستندات و دلايل روى آورى جوامع گوناگون به اين شيوه را ذكر كرده اند كه مهم ترين آن ها بدين قرار است:
1. تعليم و تربيت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و همه از فرصت هاى تحصيلى و امكانات آموزشى، به يك اندازه استفاده مى برند.
2. غالباً گفته مى شود كه جوّ اخلاقى مؤسّسات آموزشى مختلط، بهتر از مؤسّسات غير مختلط است.
3. تعليم و تربيت مختلط از نوع غير مختلط آن اقتصادى تر است. برخى از آن ها معتقدند كه آموزش و تحصيل دختران جوان و زنان در كنار پسران و مردان، بسيارى از هزينه هاى اقتصادى را كاهش مى دهد و به عكس، اگر دو جنس در مدارس جدا از هم و در عرض يك ديگر تحصيل كنند، داراى هزينه هاى اضافى بسيارى خواهند بود. و اين را يكى از دلايل مهمّ آموزش مختلط مى دانند.
4. تجربه ى تحصيل و آموزش دختران و پسران جوان در مدارس مختلط، براى كارهاى گروهى آن ها در آينده مفيدتر است.
5. مردان و زنانى كه در مؤسّسات آموزشى، با فضاى باز و بدون قيد و بند جنسيّتى تحصيل و كار كنند، براى انجام كارهاى مشترك در آينده و ساختن جهانى بهتر، آمادگى بيش ترى خواهند داشت. از مجموعه ى اين دلايل استفاده مى شود كه مراكز و مؤسّسات آموزش، نبايد در انحصار مردان باشد; بلكه چنين مراكزى بايد براى زنان نيز وجود داشته باشد تا آن ها ضمن تحصيل و كسب معلومات و معارف، براى كسب درآمد و شغل نيز آماده شوند.[4]