چگونه از مسير پرتلاطم جواني به سلامت گذر كنيم ؟؟
فرد وقتی به دوران جوانی می رسد با علم به اینکه به بهار عمر خود رسیده و هم اینکه توان و قدرت برای انجام بسیاری از کارها را دارد و می خواهد بزرگترین و بهترین کارهایی را که در خاطرش داشته، انجام دهد و در اوج سربلندی باشد، اما هنوز خیلی از مسائل را نمی داند و بعضی امور درک نکرده است به خاطر همین شاید در مسیر زندگی اش به انحراف کشانده شود یا شاید هم به راه هدایت!
بنابراین جوان چه باید بکند تا در این دوران از سردرگمی ها رهایی یابد؟
عمر آدمی به سرعت می گذرد و اگر مرحله به مرحله آن را درک نکند و در غفلت به سر ببرد دیگر عمر سپری شده به عقب باز نمی گردد تا جبران گذشته را بکند پس فرد باید مسائل روحی و فردی خود را بشناسد تا بتواند فرصت های عمر خود را دریابد.[1]
در این بخش در ابتدا به شناخت مسائل و خصوصیات که در فرد جوان وجود دارد می پردازیم و اگر این خصوصیات مثبت و خوب باشد راهکارهایی برای تقویت آنها نشان می دهیم و اگر خصوصیات منفی و بدی باشد، راه های درمان آن را طبق احادیث نشان می دهیم.
خودشناسی:
مسأله شناخت از «خود» از اقدامات آغازین و ریشه ای در مسیر تربیت است. انسان تا زمانی که خود و ارزش خود را نشناسد قابلیت و ویژگی های خویش را نیابد، ناتوانی و نیازهای خود را درک نکند نمی تواند در مسیر تربیتی قرار گیرد.
بنابراین «خودشناسی» لازمه تربیت به سوی کمال جویی است.
به مقام برتر انسانی نمی توان دست یافت مگر اینکه واقعیت های نفسانی خود را بشناسیم. اولین و نزدیک ترین واقعیت زندگی، واقعیت «خود» است. در درون واقعیت «خود» است که بسیاری از مسائل و حقایق بزرگ جلوه گری می کند که مهم ترین این حقایق حقیقت «خدا» است.[2]درباره اهمیت خودشناسی همین بس که امام علی علیه السلام می فرمایند:
«افضل المعرفة معرفة الانسان نفسه ؛
بهترین شناخت آنان از خودش است.»
در جای دیگر امام خودشناسی را مایه خیر و خوبی می دانند و می فرمایند:
«نال بالفوز الاکبر من ظفر بمعرفة النفس ؛
کسی که به خودشناسی دست یافته از بزرگترین خیر و خوبی برخوردار است.»3
پس جوان باید بداند چه ویژگی های اخلاقی و روحی دارد تا بتواند با استفاده از آنها راه هدایت را پیدا کند و در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد.
اثرپذیری:
انسان موجودی اثرپذیر و آموزش پذیر است و به طور غریزی و طبیعی دیده ها و شنیده ها را می آموزد. این طبیعت انسانی در دوران جوانی از قابلیت و توانایی بیشتری برخوردار است. و از آن جایی که فکر و دل جوان هنوز دچار دل مشغولی های روزگار و مسائل متنوع فردی و اجتماعی نگشته، از موقعیت بسیار مناسبی برای یادگیری بهره مند است و قلب و دل او مانند زمین آماده کشت، هر دانه ی را پذیرفته و می پروراند. امام علی علیه السلام در وصیت خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته اند:
«و انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شیء قبلته فبادرتک بالأدب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبّک لتستقبل بجدّ رأیک من الأمر... ؛
قلب و دل جوان مانند زمین خالی از کشت است که هرچه در آن انداخته شود قبول می کند. از این رو قبل از این که دل تو سخت و فکر تو مشغول شود، در تربیت تو سرعت گرفتم تا با تمام اندیشه ات به استقبال آینده بروی.»4