صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18

موضوع: (** تفسیر علمی قرآن کریم با بهره گیری ازیافته های علم تجربی **)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    منظرهاى گوناگون در تأييد يا ردّ:
    با توجه به دقيق نبودن دسته بندى متفكران اسلامى، آنچه را در كلام افراد مختلف به عنوان اشكال يا حُسن، مطرح شده، بدون آنكه لزوماً گوينده آن را به طور كلى موافق يا مخالف بدانيم، مى توان در چند محور طبقه بندى كرد:
    1. از منظر معرفت شناختى.
    2. با توجه به هدف قرآن.
    3. با توجه به مخاطب.
    4. با توجه به پيامد.
    5. به لحاظ رعايت قواعد تفسيرى.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    1. از منظر معرفت شناختى:
    موافقان و مخالفان تفسير علمى، آن را از منظر معرفت شناختى بررسى كرده اند.
    موافقان به آيات 38 انعام/6 و 89 نحل/16، در كنار رواياتى كه قرآن را مشتمل بر علم اولين و آخرين مى داند استناد كرده اند. طبق اين رويكرد به لحاظ معرفت شناسى، قرآن اصول همه علوم ازجمله علوم طبيعى را دربرمى گيرد.[96]

    برخى اين ديدگاه را توسعه داده، مدعى شده اند كه قرآن نه تنها دربردارنده همه علوم است، بلكه با تأمل در آيات مربوط به آفرينش و بهره گيرى درست از آن مى توان به كشفيات جديد علمى رسيده، از قافله كنونى علم نيز پيش تر رفت.[97] البته شايد بتوان اين ديدگاه را بدين گونه تعديل كرد كه با دقت در آيات قرآنى و الهام گيرى از آن مى توان به نظريه پردازى در حوزه هاى علوم تجربى پرداخت. برخى نويسندگان، اين رويكرد را درباره احاديث و در حوزه روان شناسى مطرح كرده اند كه البته شايد با توجه به جزئى پردازى روايات، در حوزه احاديث عملى تر باشد[98]، چنان كه برخى از نويسندگان درحوزه تفسير علمى، عملاً به اين كار مبادرت ورزيده، به نظريه پردازى پرداخته اند[99]و برخى ديگر با ملاك قرار دادن قرآن، بين نظريه هاى علمى، گزينش كرده اند.[100]

    بسيارى از كسانى كه از علم در تفسير آيات بهره گرفته اند، لزوماً به اين دو اعتقاد (در برگيرى همه علوم و رسيدن به كشفيات جديد) باور نداشته اند. مهم ترين اشكالى كه به دلالت آيات مذكور وارد شده، آن است كه چون هدف قرآن هدايت بشر است، همه آنچه كه بيان كرده و از ذكرش فروگذار نكرده، چيزهايى است كه براى «هدايت» لازم است نه همه علوم.[101]

    در موضوع دوم نيز بسيارى از موافقان تفسير علمى هم اين ديدگاه را باور نداشته اند و به رغم طرفدارى جدى از تفسير علمى، رسيدن به كشفيات جديد را جز از طريق فراهم آمدن مقدمات علمى آن ميسر ندانسته اند.[102]

    مخالفان تفسير علمى، به لحاظ معرفت شناسى، اما از منظرى ديگر، اين رويكرد را نقد كرده اند؛ سيدقطب تفسير علمى را خطاى روش شناختى مى شمارد. او به لحاظ معرفت شناختى، آموزه هاى قرآنى را بدون اينكه بين مقام قرآن و مقام تفسير فرق بگذارد حقايق قطعى و نهايى و مطالب علمى را، چه حقايق و چه تئورى ها، غيرقطعى و محدود به تجربه و ابزار و شرايط بشرى مى خواند و ايجاد هرگونه ارتباط بين اين دوسطح مختلف معرفتى را اشتباه مى داند.[103] در عين حال او بهره گيرى از علم را در «تعميق و توسعه» مدلول آيه جايز و بلكه مطلوب مى شمارد؛ اما توضيح نمى دهد كه انواع «ارتباط» باطل بين
    مطالب علمى و قرآن چيست و چرا اين مورد اشكال ندارد، همچنان كه مراد او از توسعه و تعميق نيز كاملاً روشن نبوده، با شيوه تفسيرى وى سازگار نيست.[104]
    2. با توجه به هدف قرآن:
    گروهى از قرآن پژوهان با توجه به هدف قرآن، به نقد تفسير علمى پرداخته اند. ايشان قرآن را كتاب هدايت دانسته اند كه در بحث از آفرينش تنها با اين هدف سخن مى گويد كه مخاطبان خود را متوجه نظم و تدبير عالم سازد كه بر مدبر و صانعى حكيم دلالت مى كند.[105] با در نظر گرفتن اين هدف قرآن، صرف توجه كلى به نظم و تدبير در عالم كافى است و نيازى به پرداختن به جزئيات مطالب نيست و حتى ممكن است پرداختن به جزئيات، مخاطب را از توجه به آن اهداف كلى باز دارد[106]، چنان كه بر تفسير علمى از آن رو اشكال كرده اند كه با پرداختن به جزئيات اين موضوع، قرآن را نه كتاب هدايت بلكه كتاب طب و هندسه و ... قرار داده است.[107]

    اگرچه مخالفان تفسير علمى از اين منظر موافقان را نكوهيده اند، عموم طرفداران نيز بر همين امر تأكيد داشته اند. عبده كه در قرآن به عنوان كتاب دين و هدايت مى نگرد، تأكيد مى كند كه هدفش تأمين سعادت انسان در دنيا و آخرت است و به هر موضوعى غير آن پرداخته باشد، صرفاً وسيله اى براى تحقق آن اهداف برتر است.[108] مؤلفان كتاب هاى خاص در تفسير علمى نيز بر همين حقيقت پاى فشرده اند.[109] با اين همه برخى از طرفداران تفسير علمى، عنايت قرآن را به علم، فراتر از يك مقدمه براى اثبات صانع و ... دانسته و اهتمام قرآن را به علم، مشوقى براى پرداختن به آن معرفى كرده اند.

    عبدالرزاق نوفل در عين آنكه قرآن را كتاب تشريع و معاملات، تأمل و عبادات، توحيد و ايمان، بلاغت و ادب مى داند، آن را كتاب علم هم مى خواند.[110] طنطاوى نيز بر آن است كه قرآن اهتمام ويژه اى به علم دارد و در بيش از 750 آيه به صراحت، تنها درباره جهان طبيعت سخن گفته است.[111]



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    3. با توجه به مخاطب:
    توجه به فهم مخاطبان اوليه، از مهم ترين مبانى نقد تفسير علمى است كه در اصل شاطبى آن را مطرح كرده است. او فهم مخاطبان اوليه را كه عالم ترين و آگاه ترين به قرآن مى داند، فهم نهايى از قرآن تلقىمى كند[112] و نپرداختن ايشان را به تفسير علمى، ملاك نادرستى اين شيوه تفسيرى مى داند.[113]

    در دوره معاصر، امين خولى اين ديدگاه را با پردازشى نو، در قالب اصولى براى درك متن به طور كلى و درك قرآن به طور خاص، ضابطه مند ساخت. از نظر او قرآن در ظرف زمانى و مكانى خاص نازل شده است. اين ظرف تاريخى در تعيين معنا و مراد آن جايگاهى ممتاز دارد و همان گونه كه در فهم معناى واژگان عربى قرآن بايد آن را از وراى 15 قرن تحول و دگرگونى، به معناى عصر نزول فهميد و تفسير كرد، بايد توجه داشت كه قرآن كه در اوج بلاغت قرار دارد، نه از فراز تاريخ بلكه در خطاب با مردمان عصر نزول نازل شده است و نمى تواند بليغانه آن ها را مخاطب قرار دهد، در حالى كه از سخنش هيچ درنمى يابند. اگر آن را فهميده اند بايد در كلامشان نمود يابد و اگر نفهميده اند، قرآن را چگونه مى توان بليغ شمرد؟ بر اين اساس خولى دو قاعده را براى درك قرآن، پايه مى گذارد:

    الف . بايد واژگان قرآنى را در معناى عصر نزول آن به كار برد.

    ب. فهم ما از قرآن بايد در سطح فهم مخاطبان اولين (عصر نزول) از آن باشد.[114]
    سخن خولى در كلام بسيارى از مخالفان تفسير علمى، بازتاب مى يابد و بعضاً ارزش گذارى هاى ايمانى نيز بدان افزوده مى گردد.

    محمدكامل حسين با تكرار همين ادعا، تفسير علمى را حكايتگر ضعف ايمان قائلان بدان مى داند[115] و برخى[116] از جمله عزت دروزه آن را مخالفت با پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) تلقى مى كنند كه مفسر تفسير علمى در واقع بر آن است كه نبى اكرم(صلى الله عليه وآله) به همه آنچه در قرآن آمده، آگاه نبوده است.[117] در واقع او بر آن است كه بايد همه فهم پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره آمادگى فهم و پذيرش را نداشته باشند، بيان و به ما منتقل مى شده است كه البته تنها به حذف تفسير علمى بلكه به انكار هرگونه تفسيرى فراتر از روايات، مى انجامد.[118]

    اين ديدگاه را برخى ديگر نقد كرده اند؛ از نظر ايشان صرف اينكه مخاطبان نخستين، مفهوم اصلى را دريابند، در تحقق بلاغت قرآن و لحاظ كردن مخاطب كافى است و آگاهى از بيش از آن لازم نيست.[119] در عين حال كه برخى ديگر اين ادعا را زير سؤال برده اند كه بر چه اساس مى توان ادعا كرد كه عرب همه مفاهيم قرآنى را دريافته اند؛ همچنان كه چرا بايد از نص قرآنى كه در مقابل فهم معانى مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبارفهم محدوده بشرى يك دوره خاص، دست كشيد.[120]
    موافقان تفسير علمى نيز در اثبات حقانيت روش تفسيرى خود از جهتى ديگر مخاطبان را لحاظ كرده اند. (=> ادامه مقاله، اعجاز علمى)



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    4. با توجه به پيامد:
    تفسير علمى با توجه به پيامد آن مورد تأييد و تكذيب قرار گرفته است. مخالفان با تأمل در تاريخ پر فراز و نشيب علم و عمر كوتاه تئورى ها و يافته ها كه با كشفى ديگر زير سؤال مى روند (عمرى كه با شتاب يافتن كشفيات در عصر انفجار اطلاعات كوتاه و كوتاه تر مى گردد) با تفسير علمى مخالفت ورزيده اند، چرا كه در تفسير علمى با ايجاد پيوند بين قرآن و علم، سرنوشت اين دو به نوعى به هم گره مى خورد و با سقوط هر تئورى، اعتبار قرآن نيز به چالش كشيده مى شود.[121] اين نگرانى به روشنى با تأمل در سرنوشت تفسير الجواهر تأييد مى شود كه در آغاز بسيار با استقبال روبه رو شد ولى پس از مدت كوتاهى از رونق افتاد.[122] در مقابل، موافقان تفسيرعلمى، با توجه به پيامد آن كه بعضاً به اثبات «اعجاز علمى» قرآن مى انجامد از آن دفاع كرده اند.

    مهم ترين ثمره تفسير علمى و نقطه قوت آن را بايد اثبات اعجاز علمى براى قرآن دانست. در تعريف اعجاز علمى، وجه اعجاز و صحت استعمال اين تعبير بين قرآن پژوهان نظر واحدى نيست؛ برخى اعجاز علمى قرآن را به عدم تصادم آن با يافته هاى علمى، تفسير كرده اند[123] كه در اين صورت اعجازى است ناظر به كليت قرآن و نه موردى خاص و جزئى در يك آيه.[124]

    دسته اى ديگر فراتر از عدم تصادم، اشاره آن را به كشفيات علمى جديد، وجه اعجاز آن تلقى كرده اند.[125] برخى ديگر مانند شهيد صدر عدم تناقض قرآن با علوم ثابت را، امتياز قرآن تلقى مى كند؛ اما از آن با تعبير اعجاز ياد نمى كند.[126]
    از نظر پاره اى از محققان، آنچه اعجاز علمى خوانده شده، در واقع نوعى اعجاز بيانى است كه به نوع به كاربردن تعابير و واژگان بازمى گردد كه تعابير به كار رفته در قرآن از آنچنان انعطافى در تفسير و فهم و اطلاق برخوردار است كه هم عرب معاصر نزول، آن را مى فهميدند، هم مسلمانان عصر حاضر آن را با فهم و درك خود از طبيعت همسو و هماهنگ مى يابند.[127]

    با اين همه اگرچه در اعجاز ناميدن اين خصوصيت قرآن اختلاف نظر وجود دارد[128] اما عدم تصادم قرآن با علم، ظاهراً حداقل ويژگى اى است كه موافق و مخالف بر آن اتفاق دارند.[129]

    همان طور كه پيش از اين آمد، مخالفان تفسير علمى با استناد به پيامد تفسير علمى كه درافتادن قرآن به چالش هاى ناظر به علم بود و با لحاظ مخاطبان آن كه به مخاطبان اوليه محدود شد، به مخالفت با تفسير علمى پرداختند. موافقان تفسير علمى، از هر دو منظر ولى با تفسيرى ديگر، از ضرورت آن دفاع كردند كه هر دو استدلال به «اعجاز علمى» قرآن بازمى گردد.

    از يك سو، تفسير علمى را به دليل ثمره مهم آن (اثبات اعجاز علمى) ستودند و از سوى ديگر اعجاز علمى را براى قرآن ضرورى تلقى كردند كه دعوت خود را متوجه تمامى عالميان كرده است و از فراز تاريخ همه انسان ها را در همه مكان ها و زمان ها مخاطب ساخته است. ايشان با توجه به جاودانگى دعوت قرآن، مدعى شده اند كه اين دعوت جهان شمول و زمان شمول، اعجازى جهان شمول و زمان شمول مى طلبد؛ اعجازى كه به فهم عرب محدود نباشد و آن، اعجاز علمى قرآن است كه براى مردمانى كه بلاغت زبان قرآن را درنمى يابند، بهترين و روشن ترين حجت است.[130]

    در مقابل اين عده، مخالفان تفسير علمى، به همين قدر اكتفا كرده اند كه حداقل شرط لازم براى جاودانگى پيام قرآن، نه اعجاز علمى، بلكه عدم تصادم آن با علم است.[131] اين ديدگاه درباره تفسير علمى در كلام موافقان هم آمده است؛ اما به هيچ رو به انكار تفسير علمى نمى انجامد، زيرا اثبات اين عدم تصادم جز با عرضه قرآن بر علم و تفسير علمى از آن، ميسر نيست.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    5. به لحاظ رعايت قواعد تفسيرى:
    از مهم ترين نقدهايى كه متوجه تفسير علمى شده است، نقد تفاسير نادرستى است كه بعضاً در اين نوع تفسير از قرآن، روى داده و موجب شده، مطالبى بر قرآن تحميل گردد كه آيه از آن بيگانه است. همين امر راه را براى مخالفان گشوده است تا با استناد به نمونه هايى از اين گونه تفسيرها، تفسير علمى را به كلى نقد كنند.[132] تفسير «غُثَـاءً اَحوى» (اعلى/87، 5) به زغال سنگ و تفسير آن به اينكه در اين آيه به مراحل مختلف زمين شناسى اشاره شده[133] يا تفسير آيه «... اَن تَنفُذوا مِن اَقطارِ السَّمـوت ...» (الرحمن/55،33) به دعوت براى رفتن به فضا از اين موارد است.[134]

    تعميم روابط حاكم بر يك نظام، بر نظام ديگرى يا برعكس، مانند تطبيق پيوندهاى شيميايى بر پيوندهاى عاطفى انسانى[135] و تطبيق فعاليت هاى بدن با همان تعداد حرفه در شهر[136] از اشكالات ديگر اين گونه تفسير است كه تا حدى به خطاى معرفت شناسانه مفسر بازمى گردد.

    علم زدگى در تفسير به گونه اى كه تفسيرى مادى از امور غيرمادى داده شود مانند تفسير نور در آيه «اَللّهُ نورُ السَّمـوتِ والاَرضِ» (نور/24، 35) به نور فيزيكى[137] يا تفسير ملائكه به نيروهاى طبيعى[138] از ديگر نقدهاى وارد بر اين شيوه تفسيرى است.[139]

    موافقان تفسير علمى نيز به اين گونه موارد نادرست توجه و آن ها را نقد كرده اند.[140] البته همه مواردى را كه تفسير پژوهان خطا دانسته اند، لزوماً خطا نيستند و اين داورى در پاره اى موارد مبتنى بر پيش فرض هاى كلامى مورد اختلاف بين عالمان مسلمان است[141] و به درستى متذكر شده اند كه صرف وجود پاره اى خطاها از سوى برخى افراد نبايد موجب شود تا اصل اين رويكرد، نادرست دانسته شود.[142] اشتباه در هر شيوه تفسيرى و از هر مفسرى ممكن است روى دهد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مقبوليت تفسير علمى و قاعده مند ساختن آن:
    به رغم اختلاف نظر در تفسير علمى، دست كم بخشى از آن را عموم مفسران پذيرفته اند؛ از يك سو عموماً از آن درمواردى كه به فهم بهتر و عميق تر آيات كمك مى كند، بهره برده اند[143] و از سوى ديگر مهم ترين ثمره آن، يعنى اعجاز علمى را حداقل در عدم تعارض آموزه هاى قرآنى با علوم جديد و اينكه با يافته علمى امروز بهتر و روشن تر از باورهاى پيشينيان تفسير مى شوند، پذيرفته اند[144] و افرادى مانند سيدقطب كه نقدهايى را بر آن وارد ساخته اند، عملاً بدان مى پردازند و در موارد گوناگون با افتخار از اعجاز علمى آن سخن مى گويند.[145]

    توجه به اين نكته قوت تفسير علمى، در كنار درنظر گرفتن معايب و مشكلات آن از جمله اشتباهاتى كه بعضاً بدان درغلتيده اند ياچالشى كه در نتيجه تحول يافته هاى علمى، بدان مبتلا مى گردد، موجب شده است تا با بيان قواعدى براى تفسير علمى بكوشند ضوابطى را تعيين كنند كه استوارى تفسير علمى را موجب گردد، در عين آنكه كمترين پيامد منفى و اشتباه را درپى داشته باشد.
    به نظر مى رسد از نظر عموم مفسران و قرآن پژوهان، تفسير علمى در صورت رعايت برخى قواعد، پذيرفته است.[146] در شمار اين قواعد اتفاق نظر وجود ندارد و دو[147]، سه[148]، 4[149]، 5[150] و حتى 10[151] مورد را بيان كرده اند. به نظر مى رسد، مهم ترين شروط ياد شده، دو شرط اصلى اند كه اولى، رعايت قواعد فهم زبانى است كه توجه به معناى لغت، رعايت ظواهر آيات و توجه به سياق است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمى است كه معتبر باشد و برخى مواردى كه مطرح شده اند، چندان ضرورت ندارند؛ مانند برخوردارى از علم موهبتى الهى و آشنايى با تفاسير مختلف، در حالى كه اشاره كردن به برخى ديگر، گرچه در هر تفسيرى لازم اما يادآورى آن مفيد است؛ مانند پرهيز از زياده روى در بحث علمى و خروج از چارچوب آيه با توجه به هدف هدايتى قرآن از آن آيه و نيز جمع آورى همه آيات در يك موضوع و سپس تفسير آن. در عين حال برخى در مقام تفسير از احاديث نيز بهره گرفته و كوشيده اند تا با جزئياتى كه در روايات بيان شده، تفسيرى دقيق تر از آيه ارائه دهند.[152] نكته جالب آنكه غنيم شيوه و قواعد تفسير علمى را در 21 تفسير شناسايى كرده است و كوشيده مواردى را كه وضع كرده عملا رعايت كند.[153]

    در اينجا تنها به دو قاعده اصلى كه يكى ناظر به شيوه تفسيرى و دومى ناظر به نوع مطالب علمى مورد استفاده است، بسنده مى شود.
    1. رعايت قواعد فهم زبانى و رعايت ظاهر آيات:
    پاى بندى به ظاهر آيات، مراجعه به معناى لغوى عصر نزول و رعايت قواعد زبانى در فهم كلامى و انصراف از حقيقت به مجاز، مهم ترين شرطى است كه براى اعتبار هر تفسيرى از قرآن، از جمله تفسير علمى لازم است.[154] عبدالرزاق نوفل كه خود از طرفداران تفسير علمى است شيوه كسانى را كه بدون توجه به سياق آيات به تفسير علمى پرداخته اند، نقد كرده است.[155] برخى از معاصران آورده اند كه اهل علم فراتر از معانى
    ظاهرى، معانى دقيق ديگرى را مى يابند كه از نص صريح يا از اشارات و رموز قرآن دريافت مى شوند.[156]
    2. تفسير بر اساس حقايق علمى:
    قرآن پژوهان براى حفظ تفسير علمى از در افتادن به فراز و فرودهايى كه در عرصه علم و تئورى پردازى هاى آن صورت مى گيرد، لازم دانسته اند كه مفسر، تنها با بهره گيرى از مسلمات علمى كه درباره صحت و استوارى آن، يقين كامل وجود دارد، به تفسير علمى از آيات بپردازد و از تئورى هاى غير قطعى استفاده نشود.[157] نوفل، مطالب علمى را به دو دسته نظريات و حقايق قسمت مى كند و تنها بهره گيرى از نوع دوم را كه قطعيت آن ثابت شده مناسب مى داند.[158] عبدالعزيز اسماعيل در مقدمه كتابش الاسلام والطب الحديث همين سخن را يادآور مى شود.[159]
    برخى با فرق نهادن بين امور قطعى و ظنى، در انتساب اين امور به قرآن به نوع اسناد توجه كرده اند و اسناد به امور قطعى را به طور قطعى و به امور ظنى را به طور ظنى لازم دانسته اند؛[160] البته ايشان به طور مستقل در مقام بحث از تفسير علمى نيستند.

    در كنار شروط مذكور، پاره اى از انديشهوران، ازاين فراتر رفته و به قيودى اشاره كرده اند كه در مقام تعارض يافته هاى علمى و آيات قرآن پديد مى آيد؛ علامه طباطبايى آيات قرآن را به آنچه تحمل معانى متعدد را دارد و آياتى كه به يك معناى خاص تصريح دارد و مطالب علمى را به مسلمات و فرضيات قسمت كرده است.[161] در اين صورت 4 شكل براى تعارض پديد مى آيد كه با بررسى نمونه ها و موارد مى توان نظر ايشان را چنين جمع بندى كرد:

    1. مسلمات علمى مخالف با نص قطعى:
    در چنين مواردى مانند مسئله 7 آسمان، بايد در داورى توقف كرد؛ نه حقانيت علم را انكار كرد، نه از صريح نص دست برداشت[162]، بلكه تبيين آيه را به آينده و دستيابى به اطلاعات جديد واگذارد.[163]

    2. مسلمات علمى مخالف با آيات تأويل پذير:
    در چنين مواردى آيه با توجه به آن قرينه قطعى تأويل مى گردد. چنان كه علامه طباطبايى خود در مسئله شهاب هاى آسمانى در رجم شياطين، در تفسير پيشينيان به استناد آيات علمى، تجديد نظر كرده اند.[164]

    3. فرضيات علمى مخالف با آيات تأويل پذير:
    در چنين مواردى اگر چه آيه تحمل معانى مختلف را دارد، اما از آنجا كه فرضيات علمى، غيرقطعى اند، قرينه مناسبى براى تأويل آيه و دست كشيدن از ظهور آن تلقى نمى شوند. علامه طباطبايى در تفسير آيات خلقت آدم گرچه آيات را تأويل پذير مى دانند[165] ديدگاه علم را نيز به دليل غيرمسلم بودن، قرينه مناسبى براى تأويل نمى دانند.[166]
    4. فرضيات علمى مخالف با نص قطعى:
    اگرچه علامه طباطبايى به صراحت رأى خود را در چنين صورتى بيان نمى كند و با مصداقى از آن نيز مواجه نشديم؛ اما با توجه به مورد پيشين، در اين مورد نيز، فرضيات علمى را براى تأويل آيات مناسب نمى بيند.
    فرجام سخن آنكه، اگر چه نتوان ضرورتى براى تفسير علمى بيان كرد، با اين همه نمى توان در صورت رعايت شروط لازم در تفسير، از آن نهى كرد. در عين حال كه اهميت و كاركرد آن چنان گسترده و مهم است كه عموم مفسران به طور محدودى از آن بهره گرفته اند.

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    منابع :
    آيينه پژوهش (مجله)، قم، دفتر تبليغات اسلامى؛ اتجاهات التجديد فى تفسير القرآن الكريم فى مصر، محمد ابراهيم الشريف، قاهرة، دارالتراث، 1402 ق؛ اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، عبدالمجيد المحتسب، بيروت، دارالفكر، 1393 ق؛ اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، فهد بن عبدالرحمن الرومى، السطورية، 1407 ق؛ الاتقان، السيوطى (م. 911 ق.)، به كوشش سعيد المندوب، لبنان، دارالفكر، 1416 ق؛ احياء علوم الدين، الغزالى (م. 505 ق.)، بيروت، دار الكتب العربى؛ الاشارات العلمية فى القرآن الكريم، غنيم كارم، قاهرة، دارالفكر العربى، 1415 ق؛ اصول التفسير و قواعده، خالد عبدالرحمن العك، دارالنفائس، 1406 ق؛ الاعجاز الطبى فى القرآن، محمود دياب، قاهرة، دارالشعب، 1408 ق؛ اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، يدالله نيازمند، محمدى، 1363 ش؛ الاكليل فى استنباط التنزيل، السيوطى (م. 911 ق.)، به كوشش عامربن على، جدّة، دارالاندلس الخضراء، 1422 ق؛ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، سيد رضا پاك نژاد (م. 1360 ش)، تهران، كتابفروشى اسلاميه، 1349 ش؛ باد و باران در قرآن، مهدى بازرگان، به كوشش جعفرى؛ البرهان فى علوم القرآن، الزركشى (م. 794 ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، 1415 ق؛ پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، محمد على رضائى اصفهانى، قم، كتاب مبين، 1381 ش؛ التبيان، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ تسنيم، جوادى آملى، قم، اسراء، 1378 ش؛ التعبير الفنى فى القرآن، امين البكرى، بيروت، 1393 ق؛ التفسير الحديث، محمد عزّة دروزة (م. 1404 ق.)، بيروت، دارالغرب الاسلامى، 1421 ق؛ تفسير التحرير والتنوير، ابن عاشور (م. 1393 ق.)، تونس، الدار التونسية، 1997 م؛ تفسير علمى قرآن، ناصر رفيعى محمدى، قم، فرهنگ گستر، 1379 ش؛ التفسير العلمى للآيات الكونية فى القرآن، حنفى احمد، مصر، دارالمعارف، 1960 م؛ التفسير العلمى للقرآن فى الميزان، احمد عمر ابوحجر، بيروت، دارقتيبة، 1411 ق؛ التفسير العلمى المعاصر، سليمان القرعاوى، رياض، دارالحضارة، 1424 ق؛ التفسير الفريد للقرآن المجيد، محمد عبدالمنعم الجمال، دارالكتاب الجديد؛ تفسير القرآن الكريم، محمود
    الشلتوت، تهران، التقريب بين المذاهب الاسلامية، 1379 ش؛ تفسير القرآن الكريم، صدرالمتالهين (م. 1050 ق.)، به كوشش خواجوى، قم، بيدار، 1366 ش؛ التفسير الكبير، الفخر الرازى (م. 606 ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1413 ق؛ تفسير المنار، رشيد رضا (م. 1354 ق.)، قاهرة، دارالمنار، 1373 ق؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى و ديگران، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1375 ش؛ تفسير نوين، محمد تقى شريعتى، تهران، فرهنگ اسلامى، 1368 ش؛ تفسير و مفسران، معرفت، قم، التمهيد، 1373 ش؛ التفسير والمفسرون، محمد حسين الذهبى، قاهرة، دارالكتب الحديثة، 1396 ق؛ الجواهر، طنطاوى بن جوهرى (م. 1358 ق.)، به كوشش احمد سعدعلى، بيروت، دارالفكر 1355 ق؛ جواهر القرآن، الغزالى (م 505 ق.)، بيروت، دارالآفاق الجديدة، 1978 م؛ دائرة المعارف الاسلاميه، ترجمه: احمد شنتاوى و ديگران، بيروت، دارالمعرفة، 1933 م؛ دانشنامه جهان اسلام، زير نظر حداد عادل و ديگران، تهران، بنياد دائرة المعارف اسلامى، 1378 ش؛ درآمدى بر تفسير علمى قرآن، محمد على رضائى اصفهانى، قم، اسوه، 1375 ش؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازى (م. 554 ق.)، به كوشش ياحقى و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى، 1375 ش؛ زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، محمد صادقى، تهران، مصطفوى، 1356 ش؛ سورة الرحمن و سور قصار، الشوقى ضيف، قاهرة، دارالمعارف؛ سيد جمال الدين اسد آبادى و تفكر جديد، كريم مجتهدى، تهران، تاريخ ايران، 1363ش؛ شبهات و ردود، معرفت، قم، التمهيد، 1423 ق؛ شريعت در آينه معرفت، عبدالله جوادى آملى، تهران، مركز فرهنگى رجاء، 1372 ش؛ عقلگرايى در تفاسير قرن چهاردهم، شادى نفيسى، قم، دفتر تبليغات، 1379 ش؛ علوم الحديث (مجله)، تهران، مركز علوم الحديث؛ العلوم الطبيعية فى القرآن، يوسف المروة، بيروت، دار مكتبة الهلال، 1378 ق؛ فخرالدين رازى من خلال تفسيره، عبدالعزيز المجذوب، تونس، الدارالعربية، 1400 ق؛ الفكر الدينى فى مواجهة العصر، عفت الشرقاوى، بيروت، دارالعودة، 1979 ق؛ فى ظلال القرآن، سيد قطب (م. 1386 ق.)، القاهرة، دارالشروق، 1400 ق؛ القرآن والعلم الحديث، عبدالرزاق نوفل، بيروت، دارالكتاب العربى، 1404 ق؛ قرآن و علوم طبيعت، مهدى گلشنى، تهران، مطهر، 1375 ش؛ كشف الاسرار، ميبدى (م. 520 ق.)، به كوشش حكمت، تهران، امير كبير، 1361 ش؛ كشف الاسرار النورانية القرآنيه، محمدبن احمد الاسكندرانى، قاهرة، الركابى؛ كيف نتعامل مع القرآن العظيم، يوسف القرضاوى، قاهرة، دارالشروق، 1421 ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548 ق.)، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق؛ مدخل الى موقف القرآن الكريم من العلم، عماد الدين الخليل، مطبعة الزهراء، 1405 ق؛ مع الطب فى القرآن، محمد محمود عبد الله، بيروت، مؤسسة الايمان، 1417 ق؛ مقايسه اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، موريس بوكاى، ترجمه: ذبيح الله دبير، تهران، فرهنگ اسلامى، 1365 ش؛ مناهج تجديد فى النحو والبلاغة، امين الخولى، دارالمعرفة، 1961 م؛ الموافقات فى اصول الشريعه، ابراهيم بن موسى الشاطبى، بيروت، دارالمعرفة، 1415 ق؛ موضع علم و دين در خلقت انسان، احد فرامرز قراملكى، تهران، مؤسسه فرهنگى آرايه، 1373 ش؛ الميزان، الطباطبايى (م. 1402 ق.)، بيروت، اعلمى، 1393 ق؛
    Nurbaki, Haluk _ Verses from the holy Quran and the facts of Science, Translated by Melin Beynam Kitabbhavan, New Dehli, 1998.
    شادى نفيسى


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    [1]. دائرة المعارف الاسلاميه، ج 5، ص 357.
    [2]. التفسير و المفسرون، ج 2، ص 519.
    [3]. ر. ك: اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 548؛ التعبير الفنى، ص 125.
    [4]. التعبير الفنى، ص 125.
    [5]. ر.ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 66.
    [6]. ر.ك: اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ص 545 - 549.
    [7]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ص 550؛ تفسير علمى قرآن، ج 1، ص 140.
    [8]. ر.ك: تفسير و مفسران، ج 2، ص 466 - 480.
    [9]. ر.ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 66.
    [10]. الجواهر، ج 1، ص 3؛ الاشارات العلميه، ص 6.
    [11]. اولين دانشگاه، ج 1، ص 22.
    [12]. ر. ك: كشف الاسرار، ج 8، ص 511؛ مجمع البيان، ج 9، ص 8؛ روض الجنان، ج 1، ص 156 - 158.
    [13]. التبيان، ج 1، ص 102 - 103.
    [14]. التبيان، ج 9، ص 110.
    [15]. همان، ص 447.
    [16]. التبيان، ج 7، ص 498.
    [17]. التبيان، ج 4، ص 216.
    [18]. روض الجنان، ج 11، ص 317.
    [19]. روض الجنان، ج 10، ص 99.
    [20]. اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، ص 252 - 254؛ تفسير علمى قرآن، ج 1، ص 180 - 183.
    [21]. تفسير صدرالمتالهين، ج 2، ص 10، 30، 289؛ ج 5، ص 319، 359 - 361.
    [22]. التفسير الكبير، ج 13، ص 106؛ ج 24، ص 13 - 14.
    [23]. همان، ج2، ص102 - 104؛ ج27، ص104،105.
    [24]. همان، ج 19، ص 170.
    [25]. همان، ج2، ص156- 158؛ ج4، ص180 - 186.
    [26]. همان، ج 20، ص 8 - 10.
    [27]. همان، ج 13، ص 109.
    [28]. الرازى مفسراً، ص 257 - 280؛ فخر رازى من خلال تفسيره، ص 133 - 171.
    [29]. التفسير الكبير، ج 13، ص 109 - 110.
    [30]. همان، ج 8، ص 404.
    [31]. همان، ج 2، ص 158.
    [32]. همان، ص 156.
    [33]. همان، ج 4، ص 181 - 182.
    [34]. همان، ص 180.
    [35]. همان، ج 24، ص 186.
    [36]. همان، ص 100 - 101.
    [37]. التفسير الكبير، ج 19، ص 176؛ ج 1، ص 7.
    [38]. التفسير الكبير، ج 24، ص 14؛ ج 19، ص 171 - 176.
    [39]. احياء علوم الدين، ج 1، ص 525.
    [40]. جواهر القرآن، ص 39.
    [41]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 290 - 291.
    [42]. الاتقان، ج 2، ص 272.
    [43]. همان، ص 272 - 279.
    [44]. ر.ك: الاكليل فى استنباط التنزيل، ج 1، ص 224؛ ج 3، ص 960 - 961 ، 969.
    [45]. الاتقان، ج 2، ص 332 - 336.
    [46]. الموافقات، ج 2، ص 389.
    [47]. همان، ج 3، ص 339 - 340.
    [48]. التفسير العلمى للقرآن، ص 142 - 162؛ اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، ص 254 - 256؛ اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 551، 555، 557 - 558.
    [49]. احياء علوم الدين، ج 1، ص 524 - 525.
    [50]. جواهرالقرآن، ص 25.
    [51]. همان، ص 26.
    [52]. الاتقان، ج 2، ص 501.
    [53]. الموافقات، ج 3، ص 339؛ نيز ر. ك: ج 2، ص 389 - 390.
    [54]. سيد جمال و تفكر جديد، ج 3، ص 23.
    [55]. كشف الاسرار النورانيه، ج 1، ص 4.
    [56]. همان، ص 107 - 109.
    [57]. همان، ص 178 - 191.
    [58]. همان، ج 2، ص 100 - 110.
    [59]. همان، ص 115 - 119.
    [60]. ر . ك: تفسير فريد، ج 1، ص 483 - 486؛ ج 4، ص 2664.
    [61]. ر. ك: تفسير المنار، ج 8، ص 482 - 489.
    [62]. ر. ك: تفسير المنار، ج 1، ص 210 ـ 212؛ ج 11، ص 302؛ ج 12، ص 16 ـ 17.
    [63]. التفسير العلمى للقرآن، ص 169 ، 171.
    [64]. همان، ص 218 ـ 224 ، 259.
    [65]. ر. ك: الميزان، ج 1، ص 396؛ ج 20 ص 32 و....
    [66]. الميزان، ج 1، ص 59، 73 - 78.
    [67]. الميزان، ج 12، ص 146.
    [68]. تفسير نوين، ص 66 - 67.
    [69]. ر. ك: تفسير نوين، ص 11، 18، 143 - 155.
    [70]. ر. ك: نمونه، ج 13، ص 399؛ ج 11، ص 182 - 183.
    [71]. التفسير العلمى للقرآن، ص 188 - 192.
    [72]. ر.ك: مدخل الى موقف القرآن، ص 8 - 11؛ قرآن و علوم طبيعت، ص 7 - 8.
    [73]. مقايسه اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 9 - 11 ، 337.
    [74]. جواهر القرآن، ج 1، ص 88 و ... .
    [75]. العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 37.
    [76]. عقلگرايى در تفاسير قرن چهاردهم، ص 137.
    [77]. ر.ك: جواهر القرآن، ج 25، ص 54.
    [78]. همان، ج 2، ص 86.
    [79]. ر.ك: همان، ص 204.
    [80]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، ص 18؛ زمين و آسمان و ستارگان، ص 2 - 3.
    [81]. ر.ك: الاعجاز الطبى القرآن، ص 18؛ التفسير العلمى للآيات الكونيه، ص 437؛ الاشارات العلمية فى القرآن، ص 15 ، 18.
    [82]. العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 36.
    [83]. الفكر الدينى فى مواجهة العصر، ص 442 - 444.
    [84]. ر. ك: قرآن و علوم طبيعت، ص 11 - 41، 51 - 72؛ العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 70؛ اولين دانشگاه، ج 1، ص 270 - 282.
    [85]. ر.ك: موضع علم و دين در خلقت انسان، ص 169 - 172.
    [86]. شبهات وردود، ص 312 - 349.
    [87]. ر. ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 169 - 269.
    [88]. التفسير العلمى للقرآن، ص 170.
    [89]. همان، ص 171 - 213.
    [90]. ر.ك: الاشارات العلمية فى القرآن، ص 113 - 125 ، 128 - 148؛ التفسير العلمى للقرآن، ص 297 - 355؛ التفسير و المفسرون، ج 2، ص 519 - 532.
    [91]. درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 292 - 306.
    [92]. التفسير والمفسرون، ج 2، ص 519.
    [93]. ر.ك: فى ظلال القرآن، ج 1، ص 183.
    [94]. درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 327 - 346.
    [95]. دانشنامه جهان اسلام، ج 7، ص 691.
    [96]. القرآن والعلم الحديث، ص 23؛ التفسير العلمى للآيات الكونيه، ص 5 - 6؛ ر. ك: اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 575.
    [97]. جواهر القرآن، ج 3، ص 19؛ ج 5، ص 55؛ التفسير العلمى للآيات الكونيه، ص 28؛ شريعت در آينه معرفت، ص 182.
    [98]. علوم حديث، ش 29، س 82، ص 25؛ «بهره گيرى از حديث در روانشناسى».
    [99]. زمين و آسمان و ستارگان، ص 38 - 39.
    [100]. اولين دانشگاه، ج 1، ص 271 - 272.
    [101]. تفسير شلتوت، ص 11؛ الميزان، ج 12، ص 324 - 325؛ العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 38.
    [102]. الاشارات العلمية فى القرآن، ص 61 - 62.
    [103]. فى ظلال القرآن، ج 1، ص 182.
    [104]. عقلگرايى در تفاسير قرن چهاردهم، ص 177 - 181.
    [105]. التفسير و المفسرون، ج 2، ص 485 - 494؛ ر. ك: اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 581؛ سورة الرحمن، ص 10.
    [106]. التفسير و المفسرون، ج 2، ص 485 - 494؛ سورة الرحمن، ص 10؛ التفسير الحديث، ج 2، ص 190 - 191.
    [107]. التفسير و المفسرون، ج 2، ص 485 - 494؛ مناهج تجديد، ص 294؛ تفسير شلتوت، ص 13.
    [108]. تفسير المنار، ج 1، ص 17 ، 25.
    [109]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر،ج 2، ص 571؛ مع الطب فى القرآن، ص 24؛ باد و باران، ص 13 ـ 15.
    [110]. القرآن و العلم الحديث، ص 23.
    [111]. جواهر القرآن، ج 1، ص 3؛ ج 25، ص 55.
    [112]. الموافقات، ج 2، ص 389.
    [113]. همان، ج 3، ص 340.
    [114]. مناهج تجديد، ص 293 - 294.
    [115]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 588.
    [116]. اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، ص 317.
    [117]. نك. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 584.
    [118]. آيينه پژوهش، ش 71 - 72، ص 13، «تفسير علمى بايدها و نبايدها».
    [119]. التحرير والتنوير، ج 1، ص 126 - 127.
    [120]. اتجاهات التجديد، ص 679.
    [121]. تفسير شلتوت، ص 13.
    [122]. اتجاهات التجديد، ص 703 ، 710.
    [123]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 600 - 601.
    [124]. تفسير المنار، ج 1، ص 207؛ التفسير العلمى للقرآن، ص 133 - 134.
    [125]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج 1، ص 85؛ اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 1، ص 126.
    [126]. العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 38.
    [127]. كيف نتعامل مع القرآن، ص 397؛ ر. ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 133 - 137.
    [128]. ر. ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 123 - 138؛ پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 83 - 84.
    [129]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 600 - 601.
    [130]. التفسير العلمى للآيات الكونيه، ص 17؛ القرآن و العلم الحديث، ص 22 - 25؛ اتجاهات التجديد، ص 679، 690، 691.
    [131]. مناهج تجديد، ص 295؛ تفسير شلتوت، ص 14؛ التفسير و المفسرون، ج2، ص 491 - 494.
    [132]. تفسير شلتوت، ص 13؛ التفسير الحديث، ج 2، ص 191.
    [133]. القرآن و العلم الحديث، ص 81 - 84.
    [134]. ر. ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 434؛ التفسير العلمى المعاصر، ص 209 - 217.
    [135]. ر. ك: جواهر القرآن، ج 17، ص 34 - 35.
    [136]. جواهرالقرآن، ج 2، ص 54 - 55.
    [137]. همان، ج 8، ص 92.
    [138]. ر. ك: تفسير المنار، ج 1، ص 267 -269.
    [139]. العلوم الطبيعة فى القرآن، ص 37.
    [140]. ر. ك: التفسير العلمى للقرآن، ص 145 - 270، 419 - 445؛ كيف نتعامل مع القرآن، ص 382 -385؛ زمين و آسمان و ستارگان، ص 9، 85، 187، 192.
    [141]. اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، ص 314 - 317.
    [142]. اتجاهات التجديد، ص 686.
    [143]. ر. ك: كيف نتعامل مع القرآن، ص 386 - 395.
    [144]. الفكر الدينى فى مواجهة العصر، ص 423.
    [145]. فى ظلال القرآن، ج 6، ص 3878؛ ج 4، ص 2458.
    [146]. اصول التفسير و قواعده، ص 221 ، 224.
    [147]. Nurbaki. PP 14,15.
    [148]. ر. ك: زمين و آسمان و ستارگان، ص 6 - 9؛ كيف نتعامل مع القرآن، ص 382 - 383.
    [149]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 604.
    [150]. التفسير العلمى للقرآن، ص 489 - 490.
    [151]. الاشارات العلمية فى الآيات الكونيه، ص 284 - 291؛ اصول التفسير و قواعده، ص 224.
    [152]. التفسير العلمى للقرآن، ص 483 - 484.
    [153]. الاشارات العلمية فى القرآن، ص 255 - 283.
    [154]. دراسات فى اصول تفسير القرآن، ص 151؛ اصول التفسير و قواعده، ص 224؛ اتجاهات التجديد، 676 - 682.
    [155]. التفسير العلمى للقرآن، ص 210.
    [156]. التفسير العلمى للآيات الكونيه، ص 5 - 6؛ الاشارات العلمية فى القرآن، ص 60.
    [157]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر، ج 2، ص 604؛ پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 50؛ اتجاهات التجديد، ص 677.
    [158]. التفسير العلمى للقرآن، ص 209.
    [159]. اتجاهات التفسير فى القرن الرابع العشر، ج 2، ص 571.
    [160]. تسنيم، ج1، ص 174.
    [161]. الميزان، ج 17، ص 373.
    [162]. همان، ص 370، 373.
    [163]. نك. عقلگرايى در تفاسير قرن چهاردهم، ص 200 - 213.
    [164]. الميزان، ج 19، ص 351؛ ج 17، ص 373.
    [165]. الميزان، ج 16، ص 256.
    [166]. همان، ج 4، ص 144؛ ج 16، ص 258 - 259




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi