پيشينه:
قرآن در آيات فراوانى به پديده هاى طبيعى به گونه اى جزئى يا كلى اشاره مى كند. برخى شمار اين آيات را 750 مورد[10] برخى نيز شمار آيات علمى را بيش از آيات فقهى دانسته اند.[11] اين آيات به زنبور عسل (نحل/16، 68 - 69)، پرندگان (ملك/67، 19)، درختان و گياهان (طه/20 ، 53؛ انعام/6، 99)، چارپايان (نحل/16، 5 - 8؛ نمل/27، 66) توجه مى دهد و از خلقت آسمان ها (رعد/13،2؛ لقمان/31، 10؛ ذاريات/51، 47 / ...)، زمين (نازعات/79، 30 - 31؛ فصّلت/41، 9، 10، 39؛ رعد /13، 41)، كوه ها (نبأ /78، 6 - 7؛ مرسلات /77، 27 - 28) و باد و باران (نور/24، 43؛ حجر/15، 22؛ فاطر/35، 9) سخن مى گويد.
در برخى از آيات صرفاً دعوت شده تا در آفرينش آسمان ها و زمين (آل عمران/ 3 ،190 - 191؛ يونس/10، 101) تأمل شود؛ اما در بسيارى ديگر از آيات، اين پديده ها به ويژگى هايى موصوف شده اند كه نيازمند توضيح اند؛ مانند آنكه از بادها به «لَوقِحَ» (حجر/15، 22) ياد شده يا آسمان «هفت گانه» (بقره/2، 29؛ ملك/67، 3 و ...) ناميده شده و كوه ها «ميخ» (حجر/15،19؛ رعد/13، 3 و ...) معرفى شده اند. مفسران اوليه[12] در توضيح اين موارد، عموماً از روايات استفاده كرده اند كه بعضاً موقوف بوده و در مواردى از اسرائيليات به شمار مى روند.
به تدريج با گسترش دانش مسلمانان انتظار مى رود كه در تفسير آيات از اطلاعات علمى اين دوران بهره گرفته شود. اين بهره گيرى، در تفاسير بسيار به اجمال و به طور محدود صورت گرفته است؛ شيخ طوسى (م. 460 ق.) با بهره گيرى از دانش آن روز، البته در حد اطلاعات عمومى و نه تخصصى، بسيار به اجمال به توضيح برخى موارد مى پردازد؛ از جمله به مسئله كرويت زمين[13]، دخان[14]، رعد[15]، برزخ بين دو دريا[16] و خرما.[17]
ابوالفتوح رازى (م. 554 ق.) نيز به ندرت به اطلاعات عمومى ساده اى اشاره مى كند تا «لاقح» بودن باد را توضيح دهد[18] يا منازل ماه و خورشيد را بر شمارد.[19] آنچه كه از بيضاوى (م. 691 ق.) و نظام الدين نيشابورى (م. 728 ق.) گزارش شده نيز از اين فراتر نيست.[20] حتى قرن ها بعد، فيلسوف شيعى قرن يازدهم، صدرالمتألهين (م. 1050 ق.) نيز معمولاً به اجمال و به صورت محدود مطالبى را در اين موارد برمى شمارد.[21]
در اين ميان تفسير فخررازى (م. 606 ق.) جايگاهى كاملاً متفاوت و ممتاز دارد. فخررازى كه در غالب دانش هاى روزگارش دستى داشته است، در كنار مباحث ادبى، كلامى و ... كه در تفسير خود به تفصيل بيان داشته، از آگاهى هاى علمى آن روزگار نيز در تبيين مراد آيات بهره اى وافر برده است.
او به تفصيل به مباحث باد، باران و ابر،[22] پيدايش زمين[23]، كروى بودن آن[24]، افلاك[25]، كوه ها[26]، تغذيه[27] و بسيارى موضوعات ديگر مى پردازد.[28] تفسير او از اين آيات، تفاوتى جدى با تفسير ديگر مفسران دارد. اين تفاوت از يكسو در گستره آياتى است كه از دانش روز در تفسير آن ها بهره گرفته و از سوى ديگر به عمق شناخت او از اين داده هاى علمى بازمى گردد. اطلاعات او، بسيار فراتر از اطلاعات عاميانه و عمومى است؛ او در مواردى پرشمار به گفته هاى متخصصان استناد مى كند؛ به مثل به قول پزشكان[29]، متخصصان تغذيه[30]، منجمان[31]، كتب نجوم،[32] آراى بطليموس[33] و اقوال بيرونى[34] اشاره مى كند.
عمق تأمل علمى او را مى توان در توجه او به برخى تعارض هاى ظاهرى دانش علمى اش با روايات[35] و آيات[36] دريافت كه مى كوشد تا اين موارد را توجيه كند. افزون بر اين، او در مباحث خود گاهى نيز به رد آراى فلاسفه، در برخى موضوعات علمى با توجه به ظاهر آيات پرداخته، در ادله آن ها مناقشه مى كند.[37]
نهايت آنكه فخر رازى، در پرداختن به مباحث علمى در تفسير آيات درصدد آن است تا با استناد به اين نشانه ها، بر قدرت و حكمت خداوند استدلال كند.[38]