مقايسه قرآن با تورات و انجيل، در توجه به علم
محمد على رضايى اصفهانى
توجه اسلام و قرآن به علوم را بيان كرديم كه در آن بيش از 750 بار ماده علم، به كار رفته و در موارد فراوانى، از علم و علما تمجيد شده است .
در تورات و انجيل اين مطلب از دو ناحيه قابل بحث است:
اول - عملكرد مسيحيان و يهوديان، در طول تاريخ و تشكيل دادگاههاى تفتيش عقايد در قرون وسطى (مانند محاكمه گاليله به جرم اينكه عقيده داشت زمين حركت مى كند) و سوزاندن هزاران نفر در رابطه با عقايد علمى قابل بررسى است 181 كه البته اين مطلب مربوط به بحث ما نيست و در جاى خود، بايد بحث گردد چون ممكن است ادعا شود كه اعمال خلاف مسيحيان و يهوديان، مربوط به اصل دين يهود و مسيحيت نيست، بلكه ملاك قضاوت، در مقايسه اديان، كتاب آسمانى آنهاست نه عملكرد خوب يا بد طرفداران آن دين زيرا بعضى افراد ممكن است كج فهم بوده، يا از دين سوء استفاده كرده و به نام دين جنايت كنند، به علاوه اين در يك دوره كوتاه و خاص بوده است .
دوم - افعال و اعمال نيك و بد مسلمانان و مسيحيان و يهوديان را كنار مى نهيم و به بررسى متون كتابهاى مقدس و مقايسه آنها مى پردازيم و در اين ميان، از نظرات دانشمندان بزرگ شرق و غرب نيز استفاده مى بريم .
تذكر: منظور ما از كتاب مقدس (تورات و انجيل و ملحقات) همين انجيل و تورات رايج است كه در دسترس ما قرار دارد و البته تورات و انجيل واقعى كه حضرت موسى (ع) و عيسى (ع) براى انسانها عرضه كردند، خالى از عيب و نقص و مناسب زمان خود آنها بود چون از طرف حكيم نازل شده بود.
الف - كلمه علم:
در كتاب مقدFس، به معناى صفتى از صفات خداوند، وارد شده است كه تمام حوادث را قبل از وقوع عالم است (مى داند ظ) اع 2: 23 .
و اين علم ازلى است اعم 15: 18
كه بدان استصواب حضرت اقدس الهى، مؤمنين را از براى اطاعت خود بر گزيده است (اپط 182(2:1.
حكمت در كتاب مقدس، معانى مختلف دارد از جمله به معناى زيركى، دانش در افعال و اعمال، اشاره به تعمق و هوشيارى، ترقى و پيشرفت شخصى، علم هيئت و تنجيم و فلسفه و سفسطه مىباشد.
و حكمت حقيق، عبارت از آن است كه خداوند تعالى را، در عقل و زندگانى خود به اعلى درجه كمال توصيف نمائى (ام - 9: 10) 183.
در رساله پولس مىگويد: «زيرا مكتوب است حكمت حكما را باطل سازم و فهم فهيمانرا نابود گردانم، كجاست حكيم؟ كجا كاتب؟ كجا مباحث اين دنيا؟ مگر خدا حكمت جهان را جهالت نگردانيده است زيرا كه چون بر حسب حكمت خدا جهان از حكمت خود به معرفت خدا نرسيده، خدا بدين رضا داد كه به وسيله جهالت موعظه ايماندار آن را نجات بخشد»184.
در قصه حضرت آدم و حوا، درخت ممنوع را، درخت معرفت دانش افزا، معرفى مىكند: «مار به زن گفت هر آينه نخواهيد مرد، بله خدا مىداند هر روزى كه از آن بخوريد، چشمان شما باز شود و مانند خدا، عارف نيك و بد خواهيد بود و چون زن ديد كه آن درخت، براى خوراك نيكوست و به نظر خوش نما و درختى دلپذير دانش افزا پس از ميوه گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد آن گاه چشمان هر دوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند...»185.
نكته: از آيات ذكر شده در بالا، مىتوانيم نتيجه بگيريم كه كتاب مقدس، اهميت چندانى براى علم و حكمت قائل نيست، يا حداقل به اندازه قرآن توجه به آن نكرده است و در بعضى موارد، در مقابل حكمت، موضعگيرى مىكند كه خدا حكمت را باطل كرده است و با جهل موعظه مىكند و يا در بخش ديگر، خداوند انسان را از خوردن درخت معرفت دانش افزا، منع مىكند.
در حالى كه قرآن كريم، دانش و دانشمندان را ستايش مىكند و آنها را تشويق مىنمايد و در مقابل جهل، موضعگيرى مىكند و حتى در اسلام، معيار تكليف، عقل است و عقل و علم حجت انسانها هستند.