صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: (** تفسیر کلامی قرآن کریم با رويكرد به هدف اعتقادى آيات قرآن **)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    (** تفسیر کلامی قرآن کریم با رويكرد به هدف اعتقادى آيات قرآن **)





    تفسير کلامی

    تفسير كلامى: گرايشى در تفسير قرآن با رويكرد به هدف اعتقادى آيات قرآن است .

    در گرايش كلامى، مفسر از آيات قرآن براى دفاع از باورهاى مذهبى خويش يا پاسخ به شبهات مخالفان استفاده مى كند و در اين راه از استدلال هاى عقلى و كلامى نيز بهره مى گيرد. تفسير كلامى از شاخه هاى تفسير عقلى و اجتهادى است.[1]

    گستره و اهميت تفسير كلامى:

    بخش مهمى از آيات قرآن را آيات اعتقادى آن تشكيل مى دهد. توجه ويژه به اين آيات، تفسير كلامى را شكل مى دهد. اين آيات دو دسته اند:
    1. آياتى كه افكار و عقايد اديان و مكاتب گوناگون مانند يهوديان، مسيحيان، صابئان ومشركان را نقل مى كنند و با استدلال هايى متين به نقد آن ها مى پردازند؛ مانند داستان حضرت ابراهيم(عليه السلام) در احتجاج با پرستشگران خورشيد، ماه و ستاره (انعام /6، 76 - 81) و نقد انديشه هاى دهريان. (جاثيه /45، 24 - 27)

    2. آيات بيانگر اصول اعتقادى اسلام؛ مانند توحيد، نبوت، معاد و همچنين آيات در بردارنده مباحثى نظير جبر و اختيار، قضا و قدر، صفات الهى، رؤيت، عصمت و ايمان.

    در تفسير كلامى مصطلح تأكيد بر دسته دوم است و به مباحث اختلافى ميان فرق اسلامى و مستندات قرآنى آن ها مى پردازد تا عقايد كلامى خود را ثابت كند، هرچند در كتب متقدمان به تفسير كلامى به معناى نخست و دفاع از مبانى دين اسلام در برابر اديان ديگر به تفصيل بيشترى پرداخته شده است.[2]

    رسالت اصلى قرآن هدايت آدميان و مبارزه با انديشه هاى خرافى و نادرست است، از اين رو بخش مهمى از آيات آن را آيات اعتقادى تشكيل مى دهد. پيروان فرق و مذاهب، هر يك با رويكرد خاص مذهبى خود به تفسير آيات اعتقادى پرداخته، استدلال هايى را مطرح كرده اند. شناخت اين استدلال هاى مستند به آيات قرآنى نقش مهمى در فهم صحيح از قرآن دارد. از سوى ديگر رويكردهاى كلامى نادرست در حوزه تفسير در معرض سوء استفاده برخى جريان هاى سياسى قرار گرفته است، چنان كه حاكمان بنى اميه براى سرپوش نهادن بر جنايات خود از ظاهرگرايان جبرى مسلكى حمايت مى كردند كه با استناد به قرآن، به مجبور بودن انسان ها در افعال خود و در نتيجه ظلم پذيرى و گردن نهادن به وضع موجود معتقد بودند[3] يا وهابيان سلفى كه در تكفير بخشى از مسلمانان و اقدامات خشونتبار بر ضدّ آن ها[4] با تكيه بر عقايد خاص خود و عمدتاً با استدلال به ظواهر برخى آيات و روايات تحت حمايت پنهان بيگانگان اند.

    با توجه به همين اهميت است كه مفسران در تفسير آيات اعتقادى به تفصيل يا اجمال به بيان ديدگاه هاى خود پرداخته، افزون بر تفسير، در علم كلام نيز به تبيين عقايد خود مى پردازند.








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    نرگس منتظر (26-05-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پيشينه تاريخى:

    در دوران نزول وحى، حضور پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در ميان مسلمانان زمينه مناسبى فراهم كرد تا آنان معارف قرآن را از آن حضرت بياموزند، هرچند درك بيشتر آنان از آيات در اين دوره فهمى بسيط و ساده و به دور از مجادلات عقلى بود. آنان عمدتاً به فهم خويش از آيات با توجه به عربى بودن زبان قرآن و نيز به تبيين پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آيات و احياناً منابع اندك ديگر بسنده مى كردند[5].

    اما برخى از صحابه فهمى عميق تر از آيات و رويكرد عقلى و اجتهادى متفاوتى در تفسير آيات داشتند[6]، چنان كه سرآمد مفسران، على(عليه السلام)[7] به اعتراف ذهبى اقيانوسى از دانش و شخصيتى توانمند در مقام استدلال بود و در مقام استنباط، ذوقى سرشار، عقلى رشيد و بصيرتى نافذ داشت.[8] در مراتب نازل ترى مى توان به رويكرد اجتهادى كسانى چون عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود اشاره كرد، هرچند اينان نيز دانش خويش را مديون على(عليه السلام) مى دانستند.[9]

    با رحلت پيامبر و برخى رخدادها در جامعه اسلامى مانند منع تدوين حديث، مطرح شدن شعار «حسبنا كتاب الله» و خانه نشين شدن عترت پيامبر(صلى الله عليه وآله) شاهد دو رويكرد متمايز در فهم قرآن و ساير معارف دينى هستيم:

    1. رويكرد اجتهاد گريز و روايتگرا كه طرفداران آن هيچ گونه اجتهاد و اعمال نظر را جايز نمى دانستند و حتى بر منع تفسير قرآن تأكيد م ىورزيدند.

    2. رويكرد اجتهادگرا كه بر كتاب الله و سنت نبوى تأكيد داشته و ژرفنگرى و عقلگرايى در فهم آيات را جايز بلكه لازم مى شمردند.[10]

    اين دو رويكرد، مبناى شكل گيرى مدارس تفسيرى در اواخر عصر صحابه و دوران تابعين شدند و سرانجام، دو گرايش كلى اهل حديث و اهل رأى را پديد آوردند. جهت گيرى فكرى مدارس تفسيرى از صحابه اى متأثر بود كه پيشوايى آن مدرسه را بر عهده داشتند، چنان كه مدرسه تفسيرى عراق به پيشوايى عبدالله بن مسعود داراى رويكردى عقلانى و مدرسه تفسيرى مدينه به پيشوايى اُبىّ بن كَعْب و جمعى ديگر از صحابه رويكرد سنّتى و عقل گريز داشتند.[11]

    تفسير صحابه عمدتاً تهى از مجادلات كلامى و عقيدتى بود؛ امّا شاگردان اين مكاتب در دوره هاى بعدى نقشى مهم در روند تفسير كلامى داشتند؛ نخستين نشانه هاى مجادلات كلامى را در عصر تابعين به طور محدود مى توان مشاهده كرد، در حالى كه كسانى چون سعيد بن مسيّب (م. 95 ق.)[12] از مدرسه تفسيرى مدينه، احتياط شديدى در تفسير قرآن داشتند و بيش از نقل و روايت چيزى نمى گفتند.[13]

    مجاهد بن جبر (م. 104 ق.)[14] رويكردى عقلانى و آزادانديش به تفسير قرآن داشت، چنان كه «ناظِرَه» را در آيه «وُجوهٌ يَومَئِذ ناضِرَة * اِلى رَبِّها ناظِرَة» (قيامت/75،22 - 23) به «منتظر دريافت ثواب از سوى خداوند» تفسير كرد كه مبتنى بر عقيده محال بودن رؤيت خدا در قيامت است[15]؛ همچنين در تفسير آيه «فَقُلنا لَهُم كونوا قِرَدَةً خـسِـين» (بقره/2،65) معتقد بود كه آنان حقيقتاً بوزينه نشدند، بلكه آيه بيانگر مَثَلى براى قساوت قلب آن هاست.[16]

    بر اساس چنين ديدگاهى تفسير مجاهد را زيربنايى براى شكل گيرى روش معتزلى دانسته اند.[17] درباره حسن بصرى از شاگردان مدرسه تفسيرى عراق نيز گفته اند كه وى در برابر اعتقاد جبرى مسلكان معتقد به قَدَر و عدل الهى بود.[18] مجادلات كلامى عمدتاً متأثر از تحولات و رخدادهاى جديد جامعه اسلامى بود و به يقين نقش حكومت ها و عوامل سياسى را در قوت و ضعف انديشه هاى كلامى تفسيرى نمى توان ناديده گرفت.

    يكى از اين رخدادها جنگ ميان على(عليه السلام) و معاويه بود كه ترديد گروهى را در حقانيت طرفين و بحث از كفر و ايمان آنان به همراه داشت، به طورى كه مجادلات فراوانى درباره ايمان و مفهوم و گستره آن مطرح شد و گروه هاى مرجئه و خوارج در رأس اين مجادلات بودند[19]؛ همچنين بحث جبر و اختيار رابطه مستقيمى با ظهور حكومت امويان و ترويج عقيده حاكميت تقدير بر افعال انسان ها و قول به جبر داشت. در مقابل جَهْميه كه آيات قرآن را بر جبر آدمى حمل مى كردند[20]، عده اى از تابعان از جمله معبد بن خالد الجَهْنى (م. 80 ق.) و غيلان دمشقى (م. 125 ق.) و حسن بصرى (م. 110 ق.) به انكار جبر پرداخته، به اختيار آدمى در افعال خويش معتقد بودند.[21]

    اگرچه دوران قدريه، جهميه و مرجئه ديرى نپاييد امّا در دوره هاى بعد مذاهب سلفيه، اشاعره و معتزله متأثر از آن ها به پى ريزى عقايد خويش پرداختند.
    فتوحات اسلامى و در نتيجه گسترش ارتباط با اقوام و اديان ديگر، ورود طيف گسترده اى از پيروان اديان و عالمان آنان به اسلام و پديدار شدن نهضت ترجمه متون غير اسلامى به ويژه يونانى، ورود زنادقه به ميان مسلمانان و طرح مسائل و شبهات عقيدتى از عوامل ديگرى بودند كه به گسترش مجادلات كلامى در قرن دوم انجاميدند. پاسخگويى به شبهات فلسفى حاصل از نهضت ترجمه، برخى مسلمانان به ويژه معتزليان را بر آن مى داشت تا به سلاح مخالفان مسلح شوند و با نيروى عقل و فلسفه به تحكيم مبانى دينى و رد شبهات مخالفان بپردازند، چنان كه درباره نظّام و ابوالهذيل علاف گفته شده است.[22]

    اوج اثرگذارى اين عوامل را در تاريخ تفكر مسلمانان مى توان عصر عباسى و قرون سوم و چهارم دانست. در اين عصر كه عصر تدوين علوم ناميده شده مذاهب كلامى رسماً شكل گرفتند و از آنجا كه هر يك از فرقه ها عقايد خويش را به آيات قرآن مستند مى ساختند و با توجه به تفاوت رويكرد آنان در فهم قرآن طبعاً تفسير كلامى مدوّن گرديد.[23]

    شايان گفتن است كه خاستگاه تفسيرهاى كلامى گوناگون از آيات در چنين اوضاعى روح كلى حاكم بر آيات قرآن بود؛ قرآن مسلمانان را به تفكر و تعقل تشويق كرده، از سخن گفتن بدون دليل و بر اساس ظن و گمان پرهيز مى دهد و تقليد كوركورانه را نكوهش مى كند. (ص/38، 29؛ محمّد/47، 24؛ نساء/4، 157؛ يونس/10، 78)

    اشتمال قرآن بر معارف عقلى و استدلال هاى متنوع در راستاى تبيين مبانى دينى و نقد استدلالى باورهاى مشركان و تبيين انحرافات رخ نموده در ساحت اديان پيشين (بقره/2، 111؛ انعام/6، 77) نيز اشتمال آن بر آيات متشابهى كه جمود بر ظواهر آن ها بحث برانگيز است و به ظاهر متعارض اند (نساء/4، 164، قيامت/75، 22 - 23) و ... روح و فكر مسلمانان را روحى پرسشگر پرورش داد[24] و موجب شد تا آنان در مواجهه با انديشه ها و نحله هاى گوناگون به قرآن رجوع كنند و از آيات آن براى حقانيت خويش استدلال كنند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    مهم ترين مسائل تفسير كلامى:

    مهم ترين مسائل اختلافى ميان مفسران در تفسير كلامى عبارت اند از:

    1. خلافت و جانشينى پيامبر[25] كه نخستين و مهم ترين محور اختلاف كلامى بود و مسلمانان را به دو شاخه بزرگ شيعه و سنى تقسيم كرد و منشأ اختلافات و نحله هاى ديگر شد. شيعيان با استناد به آيات قرآن و روايات پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه ولايت را از آنِ على(عليه السلام) و اهل بيت ايشان مى دانند بر منصوص بودن امر امامت تأكيد مى كردند.[26]

    2.مسئله ايمان و حكم مرتكب گناه كبيره؛ خوارج كه پس از رخداد حكميت در جنگ صفين (37 ق.) به صورت يك حزب سياسى ظاهر شدند رفته رفته با استدلال به آيات و احاديث رنگ كلامى به خود گرفتند[27] و به صورت فرقه اى مذهبى درآمدند. اينان براى توجيه رفتارشان در رخداد حكميت، معتقد به «كافر بودن مرتكب گناه كبيره در صورت عدم توبه» شدند.[28] از جمله مستندات قرآنى آنان آيه 2 تغابن/64 بود: «هُوَ الَّذى خَلَقَكُم فَمِنكُم كافِرٌ و مِنكُم مُؤمِن» ، با اين استدلال كه هركسى مؤمن نباشد كافر است و فاسق مؤمن نيست، پس كافر است.[29] خوارج به فرقه هايى گوناگون تقسيم[30] و خيلى زود منقرض شدند و جز فرقه اباضيه از آن ها، نام و نشان و اثر ارزشمند تفسيرى از خود بر جاى نگذاشتند. در مقابل افراط خوارج درباره حكم مرتكب گناه كبيره، فرقه مرجئه پديدار شدند و با رويكرد تساهلى در امر دين عمل را از ايمان جدا ساختند[31] و ايمان را تنها معرفت قلبى يا اقرار زبانى يا آميزه اى از معرفت قلبى و اقرار زبانى دانستند كه اختلاف در تفسير ايمان ناشى از اختلاف گروه هاى مختلف مرجئه است.[32]

    در برابر اين دو نظريه، معتزله به پيشوايى واصل بن عطاء (م. 131 ق.) درباره اين موضوع راه ميانه را برگزيدند و معتقد شدند كه مرتكب كبيره نه مؤمن است و نه كافر، بلكه جايگاه او ميان كفر و ايمان است (منزلة بين المنزلتين).[33] عقايد معتزله برخلاف اين دو فرقه در مسئله ايمان محدود نمى شود، بلكه آنان انديشه كلامى گسترده اى را مبتنى بر حاكميت عقل بنيان نهادند كه نقش مهمى در تاريخ انديشه اسلامى به ويژه تفسير كلامى قرآن بر جاى گذاشت.

    3. مسئله جبر و اختيار در افعال انسان؛ قرآن گاه فعل آدميان را به خودشان نسبت مى دهد (كهف/18،29؛ فصّلت/41،40)؛ و گاه آن را به خداوند مستند مى سازد (مائده/5،13؛ انفال/8،17) كه در چگونگى تفسير آيات ميان فرقه ها اختلاف است.
    4. حادث يا قديم بودن كلام الهى؛ قرآن به صراحت خداوند را متكلم معرفى مى كند؛ «مِنهُم مَن كَلَّمَ اللّهُ» (بقره/2،253)، «و كَلَّمَ اللّهُ موسى تَكليما». (نساء/4،164) درباره حقيقت كلام الهى و چگونگى آن، مناقشات سختى به ويژه ميان اهل حديث و معتزله درگرفت كه در اين ميان دخالت حكومت ها و خلفا، معاشرت با اهل كتاب و تأثير فلسفه يونانى در گسترش آن مؤثر بوده اند.[34]

    5. صفات خبرى خداوند؛ در قرآن آياتى است كه ظواهر آن ها داشتن چشم (قمر/54،14؛ هود/11،37)، دست (فتح/48،10؛ مائده/5،64)، وجه و صورت (قصص /28،88؛ الرحمن/55، 27)، تخت (طه/20، 5) و... را به خدا نسبت مى دهد كه پذيرش آن ها مستلزم تجسيم و تشبيه خداوند به غير اوست. فِرَق اسلامى بر اساس مبانى خود به تفسير اين آيات پرداخته اند.[35] بحث از رؤيت خداوند نيز با توجه به ظواهر آياتى مانند 22 - 23 قيامت/ 75 زمينه ساز مجادلاتى شده است.
    6. عدل الهى و نتايج گسترده اى كه در تفسير و عقايد به همراه دارد؛ مبناى اين مسئله در عقلى يا شرعى بودن حسن و قبح است كه پذيرش هريك از اين دو به برداشت خاصى از مسئله عدل مى انجامد.[36]

    گفتنى است كه مهم ترين فرقه هاى داراى انديشه كلامى منسجم و مؤثر در تاريخ تفسير قرآن عبارت اند از اهل حديث، اشاعره، ماتريديه، معتزله، اباضيه و شيعه (اماميه، زيديه، اسماعيليه).





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    شاخه هاى تفسير كلامى

    1. تفاسير اهل حديث و سلفيان:
    اهل حديث كه امروزه به «سلفيه» نامبردارند در اصول و فروع مسائل دينى به ظواهر كتاب و سنت استناد مى كنند و عقل را در اين قلمرو دخالت نمى دهند. پيشواى آنان احمد بن حنبل (م. 241 ق.) است كه اصول اين مكتب را پى ريزى كرد.
    سطحى نگرى در آيات و روايات، مقدم دانستن ظواهر آيات و روايات در تعارضشان با حكم قطعى عقل، اعتقاد به حاكميت روايات نسبت به كتاب خدا نه بالعكس، رد «احاديث عرض» كه شناخت صحت و سقم روايات را در گرو عرضه آن ها بر قرآن مى داند و نيز تساهل در شروط پذيرش روايات از ويژگى هاى معرفتى اهل حديث اوليه اند.[37]
    با ظهور اشاعره شيوه سنتى اهل حديث كم رنگ شد؛ ولى ابن تيميّه در قرن هفتم با شعار لزوم بازگشت به روش سَلَف صالح به احياى عقايد اهل حديث و تحليل و تبيين عقلانى آن ها پرداخت كه اين عقايد را امروزه وهابيان تبليغ مى كنند.[38]

    مفسر سلفى با نگرشى كه به مسئله عقل دارد تأويل را در معناى خروج از معناى ظاهرى كلمه نمى پذيرد[39] و معتقد است آيات بيانگر صفات الهى از متشابهات نيستند، زيرا سلف صالح به تبيين معناى آن پرداخته اند[40]، اگرچه فهم كنه و كيفيت آن را بر اساس روش سلف به خدا وا مى گذارد.[41]

    مفسر سلفى ورود مجاز را در آيات قرآن جايز نمى داند و آيات را بر ظواهر آن حمل مى كند[42] و با استناد به روايات موجود در جوامع حديثى اهل سنت امورى چون داشتن دست يا ديده شدن را به خداوند نسبت مى دهد.[43] وى با تكيه بر اين روايات و پذيرش خبر واحد در امور اعتقادى[44] و تأكيد بر تقدم شرع بر عقل در هنگام تعارض بين آن ها[45] به تبيين آيات به ويژه آيات اعتقادى بر اساس معناى ظاهرى آن ها مى پردازد.

    تساهل اهل حديث در پذيرش روايات موجب شد تا بسيارى از روايات ضعيف به تفاسير اوليه راه يابند. اين وضع در تفاسير متأخر صورت بهترى يافت[46]؛ به عنوان مثال، اين مفسران در تفسير آياتى كه صورت، دست و چشم را به خداوند نسبت مى دهند معتقدند كه چون خداوند اين صفات را درباره خود به كار برده ما نيز او را به اين صفات وصف مى كنيم؛ اما فهم حقيقت آن را به خدا وا مى گذاريم؛ همچنين درباره رؤيت الهى با تكيه بر ظواهر آياتى از قرآن و رواياتى از پيامبر معتقد به وقوع رؤيت خدا در قيامت هستند.[47]

    افزون بر كتاب مرويات الامام احمد بن حنبل فى التفسير كه در آن روايات تفسيرى احمد گردآورى شده و نيز كتاب التوحيد ابن خزيمه (م. 311 ق.) كه كتابى اعتقادى است ولى جنبه تفسيرى نيز دارد، مهم ترين تفاسير سلفيه عبارت اند از تفسير سمعانى، اثر منصوربن محمد ابوالمظفر سمعانى (م. 489 ق.)، معالم التنزيل فى تفسير القرآن اثر حسين بن مسعود بغوى (م. 510 ق.)، زادالمسير فى علم التفسير اثر جمال الدين محمد بن جوزى (م. 597 ق.)، التفسير الكبير اثر تقى الدين ابوالعباس احمد بن تيميه (م. 728 ق.)، تفسير القرآن العظيم اثر اسماعيل بن كثير دمشقى (م. 774 ق.)، اضواء البيان فى ايضاح القرآن بالقرآن اثر محمد امين بن محمد مختار شنقيطى (م. 1393 ق.)، تيسير الكريم الرحمان فى تفسير الكلام المنان اثر عبدالرحمن بن ناصر سعدى (م. 1376 ق.).[48]





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    2. تفاسير كلامى اشاعره:
    پيروان ابوالحسن اشعرى (260 - 324 ق.) اشاعره نام
    دارند كه در برابر عقلگرايى معتزله و ظاهرگرايى حنابله در پى يافتن راهى ميانه بودند.

    ابوالحسن اشعرى ابتدا از مدافعان انديشه اعتزالى بود كه به يكباره از اعتزال روى برتافت[49] و با سلاح عقلگرايى معتزله كوشيد تا انديشه هاى اهل حديث را بر اساس مبانى معرفتى خويش پالايش كرده، آن ها را قابل دفاع عقلانى سازد.[50]

    اشعرى در كتاب تفسيرى و عقيدتى الابانه وفادارى خود را به روش احمد بن حنبل ابراز مى دارد و در دو كتاب اللمع و استحسان الخوض فى علم الكلام اين عقايد را در قالب عقلى ريخته است؛ براى مثال اشعرى براى حل تعارض عقيده جبرى حنابله با مسئله اختيار و نقش انسان در سرنوشت خويش به طرح نظريه كسب پرداخت، بر اين اساس وى با استناد به آيات «واللّهُ خَلَقَكُم وما تَعمَلون» (صافّات/37،96)، «هَل مِن خــلِق غَيرُ اللّهِ» (فاطر/35،3)، «لا يَخلُقونَ شيــًا وهُم يُخلَقونَ» (فرقان/25،3) همه افعال و اراده ها را اعم از نيك و بد به اراده الهى مى داند و نسبت دادن بدى ها را به غير خدا در حكم ثنويت و شرك مى شمارد[51]؛ ليكن معتقد است خدا فاعل حقيقى عمل و انسان مكتسب آن است؛ امّا در عين حال خود كسب را نيز بر اساس آيه«واللّهُ خَلَقَكُم وما تَعمَلون» مخلوق خدا مى داند.[52] پس از اشعرى، متكلمان تفاسير ديگرى را نيز از كسب ارائه كردند[53]؛ امّا عده اى از دانشمندان اشعرى آن را مستلزم جبر دانسته، به چالش كشيدند.[54]

    در بحث عدل الهى، اشعرى بر اساس اصل حسن و قبح شرعى، افعال الهى را سراسر عدل و حكمت دانسته، معتقد است كه معيارهاى شناخته شده انسان ها براى عدل بر آن صدق نمى كنند. در پرتو چنين تفسيرى از عدل وى تكليف ما لايطاق را بر خداوند جايز مى داند[55]، چنان كه اشعرى آيه «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُم...» (بقره/2،31) را مفيد جواز تكليف مالايطاق مى داند، زيرا به ملائكه فرمان مى دهد تا از اسمايى خبر دهند كه آن ها را نمى دانند و بر آن قادر نيستند.[56]
    مفسر اشعرى بر نقش عقل در تبيين مبانى دينى تأكيد مى كند؛ امّا عقل را در حدّ رفع تعارض آن با نقل و اعتقادات خويش به رسميت مى شناسد.[57] روشن ترين مصداق آن مسئله رؤيت الهى است كه مفسر اشعرى از يك سو در جوامع روايى خويش با رواياتى روبه روست كه به وضوح بر رؤيت الهى در قيامت تأكيد مى كنند و از سوى ديگر پذيرش بى چون و چراى آن را در چالش با عقل مى بيند، به ويژه كه مخالفان آنان با ادله گسترده عقلى چنين پندارى را رد مى كنند، از اين رو مى كوشد تا آموزه روايى را با ادله عقلى توجيه كند.[58]

    مفسر اشعرى تأويل (برگرداندن آيات از معناى ظاهرى آن ها) در آيات و وجود تشابه در آن را مى پذيرد و معتقد است كه چنانچه با دليل قطعى و ثابت عقل روشن شد كه ظاهر آيه مراد نيست بايد به تأويل آن پرداخت.[59] بارزترين وجه امتياز مفسران اشاعره از سلفيه و اهل حديث را مى توان در تأويل صفات خبرى خدا دانست. برخلاف اشعرى، بنيانگذار اين مكتب كه در تفسير آيات صفات به شيوه سلفيه عمل مى كرد[60] مفسران پس از او عمدتاً به تأويل آن پرداختند، چنان كه فخر رازى «استواى خداوند بر عرش» را در معناى «نشستن خدا بر عرش» مخالف عقل و ديگر آيات قرآن دانسته، آن را به «اقتدار و استيلا» تأويل مى كند[61]؛ يا صفت «وجه» را در آيات قرآن به وجوهى گوناگون از جمله «مرضات الله» تأويل مى كند.[62]

    بيضاوى از ديگر مفسران اشعرى نيز وصف «اتيان» (آمدن) را در آيه «هَل يَنظُرونَ اِلاّ اَن يَأتِيَهُمُ اللّهُ فى ظُـلَل مِنَ الغَمامِ والمَلـئِكَة» (بقره/2،210) به اتيان امر الهى تفسير مى كند.[63]

    از منظر مفسر اشعرى آيات دال بر عقايد آن ها محكم و بى نياز از تأويل اند، از اين رو مفسرى چون فخر رازى آيه «فَمَن يُرِدِ اللّهُ اَن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلاِسلـمِ ومَن يُرِد اَن يُضِلَّهُ يَجعَل صَدرَهُ ضَيِّقـًا حَرَجـًا...» (انعام/6،125) را بر ظاهر آن حمل كرده، همان عقيده جبرى خويش را از آن استنباط مى كند[64]، از اين رو نيازى به تأويل در آن نمى بيند.

    متكلمان و مفسران پس از اشعرى قلمرو عقل را در تبيين اعتقادات و فهم قرآن گسترده تر ساختند و به پالايش پاره اى از عقايد اشعرى پرداختند، چنان كه نظريه كسب اشعرى كه در راستاى عقلانى كردن آيات موهم جبر مطرح شد از سوى آنان به چالش كشيده شد.[65]

    كوشش متكلمان اشعرى باعث شد بيشتر تفاسير اهل سنت با رويكرد اعتقادى اشاعره نگاشته شوند. در اين ميان سهم التفسير الكبير فخر رازى و استدلال هاى عقلى و فلسفى وى دردفاع گسترده از عقايد اشاعره و نقد عقايد مخالفان و نيز از جهت مرجعيت علمى نسبت به تفاسير بعدى بارز و برجسته است.[66]بهره گيرى مفسران و متكلمان غير معتزلى مانند مفسران اشعرى و ماتريدى از عنصر عقل منشأ تقسيم بندى جديدى شد، به گونه اى كه تفسير پژوهان و عالمان اشعرى در دوره هاى بعدى تفاسير مبتنى بر عقل اشاعره را «تفسير به رأى ممدوح» و تفاسير عقلى معتزله و ديگر فرق را «تفسير به رأى مذموم ناميدند».[67]

    ممدوح بودن چنين عقل و رأيى به زعم آنان از اين روست كه مفسر اشعرى عمدتاً ظاهر نص را بر عقل ترجيح داده، تأويل را تنها در صورتى مى پذيرد كه حمل كلام بر ظاهر آن ناممكن باشد[68]؛ اما گاه در حمل كلام بر ظاهر آن نيز گرفتار تكلف هاى گوناگون مى شود.[69] گاه نيز تكيه بر روايات صحيح يا پرهيز از تأويل، وى را به ورطه تجسيم كشانده است، چنان كه فخر رازى «كرسى» را در آيه 255 بقره/2: «وسِعَ كُرسِيُّهُ السَّمـوتِ والاَرض» جسم عظيمى تحت عرش و بر فراز آسمان هفتم شناسانده است.[70]




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بسيارى از تفاسير اهل سنت بر محور عقايد اشاعره نگاشته شده؛ امّا تنها بخشى از اين تفاسير به تحليل و تبيين معتقدات كلامى خود و رد عقايد مخالفان پرداخته اند. شاخص ترين تفاسير كلامى اشاعره عبارت اند از:
    الف. تفسير ابوالحسن على بن اسماعيل اشعرى (م. 324 ق.) با نام كتاب فى تفسير القرآن والردّ على من خالف البيان من اهل الافك والبهتان كه بعدها با نام المختزن شهرت يافت.[71] وى در اين تفسير به ردّ ديدگاه هاى جبّايى و ابوالقاسم بلخى پرداخته است. ابن عساكر در كتاب خويش مقدمه اين تفسير را نقل كرده است[72]؛ امّا هم اكنون اثرى از اين تفسير باقى نيست.

    ب. تفسير بحرالعلوم اثر ابوالليث نصر بن محمد بن احمد بن ابراهيم سمرقندى (م. 375 ق.).

    ج. الوسيط فى تفسير القرآن المجيد اثر ابوالحسن على بن احمد واحدى نيسابورى (م. 468 ق.).

    د. المحرّر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز معروف به تفسير ابن عطيه اثر قاضى ابومحمد بن عبدالحق ابن عطيه غرناطى (م. 542 ق.).

    هـ . مفاتيح الغيب معروف به التفسير الكبير اثر فخرالدين رازى (م. 606 ق.).

    و. انوارالتنزيل و اسرارالتأويل اثر عبدالله بن عمر بيضاوى (م. 685 ق.).

    ز. مدارك التنزيل و حقائق التأويل اثر ابوالبركات عبدالله بن احمد نسفى (م. 701 ق.).

    ح. البحرالمحيط اثر ابوحيان اندلسى غرناطى (م. 745 ق.).

    ط. غرائب القرآن و رغائب الفرقان اثر نظام الدين حسن بن محمد قمى نيسابورى (م. بعد از 728 ق.).

    ى. السراج المنير فى الاعانة على معرفة بعض معانى كلام ربّنا الحكيم الخبير اثر شمس الدين محمد بن محمد شربينى قاهرى (م. 977 ق.).

    ك. ارشاد العقل السليم الى مزايا الكتاب الكريم معروف به تفسير ابوالسعود اثر ابوالسعود محمدبن مصطفى عمادى (م. 982 ق.).

    ل. روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم والسبع المثانى اثر شهاب الدين سيد محمود افندى آلوسى بغدادى (م. 1270 ق.).[73]

    اشاعره در قرن اخير تفاسير بسيارى نگاشتند؛ ولى در آن ها كمتر مى توان نشانى از مجادلات گسترده كلامى و استدلال هاى وسيع عقلى در نقد عقايد ديگر فرق اسلامى يافت.[74]


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    3. تفاسير كلامى ماتريديه:
    همزمان با مكتب اشعرى در اوايل قرن چهارم هجرى، نهضت كلامى ديگرى در برابر معتزله شكل گرفت كه بنيانگذار آن ابومنصور ماتريدى (م. 333 ق.) بود. وى خطوط فكرى مشترك و نيز متفاوتى با اشعرى دارد. گستره تأثير نهضت ماتريدى نسبت به مكتب اشعرى در جهان اسلام كمتر بود؛ امّا رويكرد عقلانى وى نسبت به عقايد دينى از اشاعره عميق تر است.[75] ارائه تفسير عقلى از حسن و قبح افعال[76]و عدم پذيرش تكليف مالايطاق از سوى خداوند از جمله مميزات كلامى وى نسبت به اشاعره است.به حقيقت آن را به خداوند وا مى گذارد.

    ابومنصور ماتريدى افزون بر كتاب التوحيد در مهم ترين اثر تفسيرى خويش تأويلات اهل السنه كه تنها اثر تفسيرى فرقه ماتريديه است[79] به تفسير آيات موافق با مكتب كلامى خود و نقد مخالفان مانند معتزله مى پردازد[80]؛ به عنوان مثال در تفسير آيه 8 بقره/2 با رد تفسير كراميه از ايمان، افزون بر اقرار زبانى، تصديق قلبى را نيز در مفهوم ايمان لازم مى داند.[81] در تفسير آيه 24 بقره/2 نيز ديدگاه معتزله را درباره جاودانگى مرتكب گناه كبيره در جهنم رد مى كند[82]





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    4. تفاسير كلامى معتزله:
    منشأ پيدايش معتزله را كناره گيرى واصل بن عطاء از استاد خويش حسن بصرى در پى اختلاف درباره ايمان مرتكب گناه كبيره دانسته اند.[83] عقايد معتزله كه محور تفسير كلامى آنان اند در 5 محور خلاصه مى شوند: توحيد، عدل، وعد و وعيد، منزلت بين المنزلتين، امر به معروف و نهى از منكر.[84]
    اعتقاد به برخى از اين اصول ويژه معتزله نيست و در پاره اى از اصول با ديگران از جمله شيعه مشترك اند، بنابراين، عقيده به همه آن ها ملاك انتساب به اعتزال است.[85]

    اصل وعد و وعيد نيز كه از مسئله حسن و قبح عقلى و عدل الهى سرچشمه مى گيرد بدان معناست كه همانند روا نبودن خلف وعده بر خداوند: «اِنَّ اللّهَ لا يُخلِفُ الميعاد» (آل عمران/3، رعد/31) خلف وعيد نيز بر او روا نيست، از اين رو اگر مرتكب كبيره بدون توبه از دنيا برود جايز نيست خداوند او را ببخشايد يا شفاعت كسى را درباره او بپذيرد و بر اساس آيه 81 بقره/2 و 14 نساء/4 تعلق پاداش بر طاعات و عذاب بر گناهان قانون حتمى است كه خداى متعالى بر خود واجب كرده است.[86]

    اصل منزلت بين المنزلتين كه واكنشى در برابر افراط خوارج و تفريط مرجئه در مسئله حكم گناه كبيره بود بدين معناست كه مرتكب گناه كبيره تا توبه نكند نه مؤمن است و نه كافر، بلكه حكمى ميان آن دو دارد.[87]

    اصل امر به معروف و نهى از منكر نيز گرچه مورد اتفاق همه مسلمانان است؛ امّا معتزله تأكيد داشتند همه مؤمنان در هر حد و با هر توانى به اقامه احكام شرع مكلف اند و بر اساس آيه 9 حجرات /49 براى اجراى آن در صورت نياز بايد مسلحانه قيام كنند[88] و در اين ميان تفاوتى ميان وجود امام مفترض الطاعه و عدم او نيست، هر چند در صورت نخست رجوع به او اولى است.[89]

    عقل، مبناى اصلى تفسير معتزلى است، بر اين اساس آياتى كه ظواهر آن ها با حكم عقل در تعارض باشند تحليل مى شوند.[90] مفسر معتزلى از روايات صحيح پيامبر(صلى الله عليه وآله) در تفسير آيات بهره مى جويد؛ اما آن گاه كه اين روايات با عقل برهانى تعارض داشته باشند به آن ها توجهى نمى كند[91]؛ همچنين برخلاف اهل حديث و اشاعره، خبر واحد را در اثبات عقايد حجت نمى داند[92]، از اين رو روايات دال بر جواز رؤيت خداوند در قيامت را تأويل مى كند.[93]
    مفسر معتزلى در تحليل و تأويل آيات مى كوشد تا از قواعد لغت و اصول حاكم بر بلاغت عربى كمك بگيرد.

    توجه دقيق به معانى واژگان قرآن و اشتراك لفظى، تأويل به وسيله عناصر بلاغى چون مجاز و كنايه، تخييل و تمثيل از جمله فنون كاربردى مفسّر معتزلى در تفسير آيات است[94]؛ به طور مثال، از آنجا كه ظاهر آيه «وكَذلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبىّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمين» (فرقان/25، 31) با عقيده واجب بودن كار اصلح بر خداوند در انديشه مفسر معتزلى سازگار نيست با تمسك به شعرى در عرب«جَعَلنا» را به «بَيَّنا» معنا كرده و در تفسير آيه معتقد است خداوند براى پيامبران دشمنانشان را شناسانده تا از آنان دورى كنند.[95]

    عنصر تخييل و تمثيل در انديشه مفسر معتزلى چنان دامن گستر است كه گاه وى لزومى براى تفسير آيات به معناى مجازى نمى بيند و تنها كلام را تمثيل و تخييل محض مى داند[96]، چنان كه زمخشرى در تفسير آيه «و ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ والاَرضُ جَميعـًا قَبضَتُهُ يَومَ القِيـمَةِ والسَّمـوتُ مَطويّـتٌ بِيَمينِه...» (زمر/39،67) معتقد است غرض از اين كلام تصوير ژرفاى عظمت خداوند است، بى آنكه به معناى حقيقى يا مجازى «يمين» و «قبضه» توجه كنيم.[97] رويكرد عقلانى به قرآن و تأويل آيات در انديشه مفسر معتزلى در بسيارى از موارد به پالايش انديشه هاى خرافى، تشبيهى و تجسيمى انجاميده؛ اما گاه چنان به افراط مى گرايد كه به تعطيل معرفت
    برخى معارف دينى و سد باب اعتقاد به امورى چون معاد جسمانى، عذاب قبر، صراط، حساب، ميزان، بهشت، حور، غِلْمان و ساير وعده هايى مى انجامد كه شرع از آن ها ياد كرده[98] و مايه طعن مخالفان خويش را فراهم مى سازد.[99]



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    در طول تاريخ تفسير، معتزليان تفاسير فراوانى نگاشته اند كه برخى از آن ها هم اكنون در دسترس است و از بسيارى از آن ها نيز تنها نقل قول ها و گزارش هايى مانده است. برخى از تفاسير كلامى معتزله عبارت اند از:

    الف. تفسير القرآن اثر ضِرار بن عمرو معتزلى، معاصر احمد بن حنبل.[100]

    ب. تأويل القرآن اثر همان مؤلف.

    ج. تفسير ابوعلى جبائى (م. 303 ق.) متكلم معروف معتزلى كه شيخ طوسى از آن بسيار نقل كرده است[101] و گفته شده: دانيل ژيماره اين تفسير را در سال 1373 شمسى /1994 ميلادى بازسازى كرده است.[102]

    د. التفسير الكبير للقرآن اثر ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن محمود كعبى بلخى (م. 319 ق.)[103] كه به گفته ابن طاوس نام اين تفسير جامع علم القرآن بوده است.[104] شيخ طوسى نيز بخش هايى از آن را نقل و نقد كرده است.[105]

    هـ . جامع التأويل لمحكم التنزيل اثر اديب و متكلم معتزلى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى (م. 322 ق.) كه تفسيرى مبسوط در 14 جلد بوده است.[106]

    و. ملتقط جامع التأويل لمحكم التنزيل كه منقولات تفسير ابومسلم اصفهانى است و يكى از عالمان هندى به نام سعيد الانصارى آن را از كتاب هاى گوناگون گرد آورده و در كلكته هند (1340 ق./ 1920 م.) به چاپ رسانده است.[107]

    ز. تفسير على بن عيسى رمّانى (م. 384 ق.) نحوى و مفسر معتزلى كه شيخ طوسى آن را ستوده[108] و ابن طاوس[109] آن را نقد كرده است.

    ح. تنزيه القرآن عن المطاعن اثر عبدالجبّار همدانى (م. 415 ق.) متكلم و مفسر معتزلى. وى افزون بر آراى تفسيرى در المغنى در اين كتاب در پاسخ برخى پرسش ها درباره آيات قرآن به تفسير عقلى و كلامى آن آيات پرداخته و به شبهات ضدّ معتزله پاسخ داده است.[110]

    ط. حدائق ذات بهجة فى التفسير اثر ابويوسف عبدالسلام بن محمد بن يوسف بن بندارقزوينى (م. 483 ق.) از شاگردان قاضى عبدالجبار همدانى كه تفسيرى بسيار مبسوط است و اكنون در دسترس نيست.[111]

    ى. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل فى وجوه التأويل اثر جارالله محمود بن عمر زمخشرى (م. 528 ق.) اديب و مفسر و متكلم معتزلى كه برجسته ترين تفسير معتزله است و توجه مفسران بعدى را به خود جلب كرده است.[112]
    برخى پژوهشگران در نسبتى نادرست امالى سيد مرتضى (م. 436 ق.) را به دليل اشتمال بر برخى ديدگاه هاى نزديك به معتزله از تفاسير معتزلى به شمار آورده اند.[113]



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    5. تفاسير كلامى اباضيه:
    اباضيه فرقه اى منتسب به عبدالله بن اباض (م. 86 ق.)[114] يا جابربن العمّانى (م. 93 ق.)اند[115]. هرچند كتب ملل و نحل آنان را از فرقه هاى معتدل خوارج مى دانند؛ ولى دانشمندان كنونى اباضيه هرگونه نسبتى را با خوارج انكار مى كنند.[116] اباضيه هم اكنون عمدتاً در كشور عمان فعاليت دارند و داراى آثار علمى و تفسيرى بوده و داعيه دار وحدت و انسجام امت اسلامى اند.[117]

    شاخصه هاى عقيدتى اباضيه به معتزله و شيعه نزديك تر از اهل سنت اند، چنان كه در بحث از حقيقت صفات الهى و مفهوم آن، رؤيت خداوند در قيامت، آزادى و اختيار انسان و نقش وى در اعمال خويش در عين پذيرش نقش قدرت الهى بر افعال انسان، تفسير عقلانى از حسن و قبح[118] و پاره اى ديگر از مسائل از شيعه و معتزله متأثرند، گرچه در تفسير ايمان و تعريف آن به قول لسانى، تصديق قلبى و عمل به اعضا و نيز اعتقاد به خلود مرتكب كبيره در جهنم در صورت عدم توبه و حكم به كفر آنان، به خوارج نزديك اند، جز آنكه معتقدند كفر مرتكب كبيره نه از نوع كفر دين و ملت بلكه از نوع كفر نعمت است، از اين رو مرتكب كبيره را موحّد مى دانند نه مشرك و ازدواج و ارث برى از آنان را جايز و كشتن آنان را ممنوع مى دانند مگر، آنكه آنان شروع كننده جنگ باشند.[119]

    با توجه به خطوط اعتقادى فوق مى توان رويكرد كلى مفسر اباضى را توجه و اهتمام به نقش عقل در فهم قرآن و ترجيح آن در تعارض با ظواهر ابتدايى آيات متشابه دانست، از اين رو تأويل در صفات خبرى خداوند را مى پذيرد[120] و رؤيت خدا را در قيامت رد مى كند.[121]




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 24-04-2011, 17:08
  2. نشر شاهد و رويكرد انتشار آثار مستند شهدا و ايثارگران
    توسط نرگس منتظر در انجمن دفاع مقدس
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-05-2010, 14:13
  3. سردار باقر زاده خبر داد:تدفين پيكرهاي مطهر 89 شهيد
    توسط نرگس منتظر در انجمن دفاع مقدس
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-05-2010, 13:22
  4. قوم غول پيكران(عاد)
    توسط ganjineh در انجمن جهان در ائينه تاريخ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 14-04-2010, 20:52
  5. جنگ‌هاي ‌انفصال ‌آمريكا پايان يافت
    توسط ganjineh در انجمن جهان در ائينه تاريخ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2010, 18:16

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi