ضرورت صبر در ابتلائات و آزمونها
اما درباره نوع دوم نيز بايد پذيرفت كه سنت زندگي دردنيا، همواره همراه مصيبت و گرفتاري است تا انسان خود را بشناسد و در مقام تضاد و تزاحم و مشكلات با عقل و قلب و منطق، قدرت و توانايي خويش را آشكار كرده و خدايي گونه شود و خدايي عمل نمايد.
درحقيقت اگر كسي ربوبيت و مالكيت الهي را بر هستي بداند و حكمت و فلسفه زندگي در دنيا را بشناسد درمي يابد كه دنيا اقتضائاتي دارد كه از آن جمله مصيبت ها و رنج ها و دردهاست
و انسان مي بايست دركنار اين امور، خود را به كمال برساند و اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات را فعليت بخشد و خدايي (متاله) شود و درمقام مظهر ربوبيت الهي قرار گيرد.
آن بينه و دليل روشني كه امور زندگي را سهل وآسان مي كند، همان معرفت نسبت پروردگاري خداوند حكيم و فرزانه و فلسفه آفرينش واهداف آن است.
اگر كسي حقيقت هستي و جايگاه خود درهستي را دركنار خالقيت و ربوبيت الهي درك كند، به سادگي درمي يابد كه هرچيزي در هستي بنا به هدفي آفريده شده و تحقق مي يابد و حكمت و فلسفه اي دارد.
بنابراين، اگر مصيبت ريشه در گناه و خطا داشت، مي كوشد تا آن را با اصلاح اعمال و افكار اصلاح كند و رفع و دفع نمايد و اگر ريشه در سنت هاي الهي داشت با بهره گيري از آن و صبر و شكيبايي، مصيبت را به عامل رشد و كمال خود تبديل مي كند.
بدینگونه حتي اگر بريده و تحت فشار مصيبت ها خرد و پراكنده شود، آن را داراي حكمتي مي يابد و مي كوشد تا با صبر، آن را به كمالي تبديل نمايد.
اين گونه است كه همه مصيبت ها براي او آسان مي شود و آستانه تحمل شخص نسبت به مصيبت ها و مشكلات بالا مي رود و به مقام رضا و رضوان مي رسد به سبب مشكلات و مصيبت ها آه و ناله نمي كند بلكه همواره آرامش خويش را با پذيرش حكمت الهي حفظ مي كند.
آن حضرت(ع) سفارش مي كرد كه همواره براي حل مشكلات و معضلات مي بايست به خداوند كريم مراجعه كرد و از غير، طلب رهايي از مصيبت و مشكلات را نداشت.
براي اينگونه اشخاص، راه خداوند هدف است و هرگز از كمي جمعيت همراه در اين راه نمي هراسند و تنهايي خويش را با رضايت معبود و پروردگار خويش معنايي ديگر مي بخشند و چونان امام هادي(ع) مي گويند:
لو سلك الناس و اديا شعبا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا؛
اگر همه مردم مسيري را انتخاب كنند و در آن گام نهند، من به راه كسي كه تنها راه خدا را خالصانه مي پرستد خواهم رفت. (بحارالانوار، ج78، ص245)