صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: (** تفسیر فقهی ،تبین و تفسیر آیات الاحکام **)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    شيوه تفسير فقهى:

    فقهاى اسلامى در تفسير آيات فقهى قرآن و تفاسيرى كه در اين موضوع تأليف كرده اند غالباً از دو شيوه استفاده كرده اند:

    1. از جهت گونه ورود به بحث و چينش مباحث تحت عناوين و ابواب خاص. در اين مورد مفسران شيعه و اهل سنت دو شيوه متفاوت را برگزيده اند: تقريباً همه مفسران اهل سنت به جز شافعى در احكام القرآن و شمارى ديگر، آيات فقهى قرآن را به ترتيب سور و آيات قرآن تفسير كرده اند؛ يعنى از «بسم الله الرحمن الرحيم» سوره فاتحه آغاز كرده و تا آخرين سوره مشتمل بر حكمى فقهى ادامه داده اند؛ اما احكام القرآن شافعى به صورت موضوعى تنظيم شده و مشتمل بر موضوعات ذيل است: تفسير آيات متفرقة، في الطهارة والصلاة، في الزكاة، في الحج، في البيوع والمعاملات، في قِسم الفيء والغنيمة والصدقات، في النكاح والصَداق، في الطلاق والرجعة، في العدة والرضاع والنفقات، في الجراح وما إليه، في قتال أهل البغي، في الحدود، في السير و الجهاد، في الصيد والذبائح، في الأيمان، في القضايا والشهادات، في القرعة والعتق والولاء والكتابة وتفسير آيات متفرقة أُخرى.[77]

    برخلاف روش اهل سنت، فقهاى شيعه تفاسير فقهى را بر طبق كتب فقهى تنظيم كرده اند كه غالباً از كتاب طهارت آغاز مى شود و به كتاب قضا و شهادات پايان مى پذيرد[78]؛ براى نمونه، فقه القرآن راوندى به ترتيب مشتمل بر اين موضوعات است: طهارت، صلات، صوم، زكات، حج، جهاد، ديون و كفالات و حوالات و وكالات، قضايا، مكاسب، متاجر، نكاح، طلاق، عتق و اَيمان و نذور و كفارات، صيد و ذباحه، اطعمه و اشربه، وقوف و صدقات، وصايا، مواريث، حدود و ديات.[79] ترتيب موضوعات در كنزالعرفان نيز با اندكى تفاوت نسبت به فقه القرآن راوندى بدين شرح است: طهارت، صلات، صوم، زكات، خمس، حج، جهاد، مكاسب، بيع، دَيْن، رهن، ضمان، صلح، وكالت، كتاب فيه جملة من العقود، نكاح، مطاعم ومشارب، مواريث، حدود، جنايات، قضا و شهادات.[80]

    2. از جهت جامعيت يا اختصاصى بودن كه در اين جهت نيز فقهاى شيعه و اهل سنت دو روش متفاوت را برگزيده اند: روش نخست كه بيشتر فقهاى شيعه و سنّى در اين موضوع انتخاب كرده اند آن است كه از آيات فقهى قرآن جداگانه بحث كرده و كتاب هاى مستقلى را به آن اختصاص داده اند.

    روش دوم آن است كه از آيات فقهى قرآن همراه با ديگر آيات و مباحث غير فقهى بحث كرده اند كه از اين تفاسير بيشتر به «تفاسير جامع» ياد مى شود. برخى از اين تفاسير بدون اختصاص بخش يا عنوانى خاص به طرح مباحث فقهى آيات پرداخته اند؛ مانند التبيان فى تفسيرالقرآن شيخ طوسى (م. 460 ق.) و مجمع البيان طبرسى (م. 548 ق.) از شيعه و الجامع لاحكام القرآن قرطبى (م. 671 ق.) و التفسير الكبير فخر رازى (م. 606 ق.) از اهل سنت؛ ولى برخى ديگر براى مباحث فقهى آيات، بخش و عنوان ويژه اى را اختصاص داده اند؛ مانند مواهب الرحمان عبدالاعلى سبزوارى از علماى معاصر شيعه و التفسير المنير وهبة الزحيلى از فقهاى معاصر اهل سنت.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مبانى و اصول تفسير فقهى:

    تفسير فقهى بر اصول و مبانى خاصى استوار است كه بر مفسر لازم است پس از فراگيرى و تحقيق آن ها به تفسير آيات فقهى قرآن بپردازد. مهم ترين اين مبانى عبارت اند از:

    1. حجيت ظواهر قرآن:
    فقيهان درباره حجيت ظواهر قرآن بر دو رأى اند: برخى آن را نپذيرفته اند[81] و احكام قابل استنباط از آيات را در صورت تأييد به وسيله سنت معصومان قابل عمل مى دانند؛ اما بيشتر علماى اسلامى با استناد به ادله اى معتبر آن را ثابت كرده اند[82]، بر اين اساس، تنها گروه دوم هستند كه مى توانند حتى با نبودن روايتى از معصوم(عليه السلام) در تبيين آيات فقهى قرآن آن ها را تفسير و بر اساس احكام استخراج شده از آيات عمل كنند.

    2. تشريعى بودن قرآن:
    درباره تشريعى بودن قرآن ميان علماى اسلامى دو ديدگاه وجود دارد: برخى با استناد به ادله اى از جمله عدم جامعيت قرآن نسبت به همه احكام مورد نياز، قاطع و صريح نبودن احكام و پيام هاى آن، برخوردار نبودن از نظم و پيوستگى لازم، ناهماهنگى آن در بيان مسائل، تشريعى بودن قرآن را نفى مى كنند[83]؛ اما عده اى ديگر با رد اين ادله و استناد به ادله اى ديگر از جمله آيات قرآن و روايات اهل بيت درباره جايگاه قرآن در استنباط احكام و ادله اى ديگر تشريعى بودن قرآن را ثابت
    كرده اند.[84] بر اين اساس فقيهانى مى توانند به تفسير فقهى و استنباط احكام از آيات قرآن بپردازند كه تشريعى بودن قرآن نزد آنان ثابت شده باشد.

    3. سنت پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام):

    با توجه به اينكه قرآن مسائل را كلى و گاه با اجمال و اشارهوار بيان مى كند و از سويى ديگر خداوند در آياتى وظيفه تبيين و تفسير قرآن را به پيامبر واگذارده: «و اَنزَلنا اِلَيكَ الذِّكرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَيهِم» (نحل/16،44 و نيز 64) و مسلمانان را به اهل ذكر و آگاهان ارجاع داده است: «فَسـَلوا اَهلَ الذِّكرِ اِن كُنتُم لا تَعلَمون» (نحل/16،43) كه طبق برخى روايات مراد از اهل ذكر اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) هستند.[85] پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) نيز در موارد متعدد آيات الاحكام را تفسير كرده اند، از اين رو مفسر بايد به اين روايات مراجعه و آيات قرآن را با توجه به آن ها تفسير كند. شرط استفاده از سنت در تفسير آيات الاحكام، شناخت سنت صحيح از ناصحيح است، پس مفسر بايد به اصول و قواعد سنت مانند علم درايه و رجال حديث آگاهى كافى داشته باشد.[86]




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    4. لغت و قواعد ادبى:
    شناخت اين دو دانش تأثير بسزايى در استنباط احكام شرعى دارد و بخش قابل توجهى از اختلاف فقهى مذاهب به اين مبنا باز مى گردد؛ براى نمونه كاربرد واژه «قروء» در دو معناى پاكى و حيض سبب استنباط در حكم فقهى متفاوت از آيه «والمُطَـلَّقـتُ يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلـثَةَ قُرُوء» (بقره/2، 228) شده است، در نتيجه گروهى معتقدند زنان مطلَّقه بايد به مدت سه پاكى عده نگه دارند.[87] گروهى ديگر مدت عده آنان را سه حيض دانسته اند.[88] قواعد ادبى نيز نقش عمده اى در استنباط احكام دارد. مثلاً برخى از فقهاى اهل سنت «باء» را در آيه«وامسَحوا بِرُءوسِكُم» به معناى الصاق (چسباندن) دانسته و به مسح تمام سر در وضو فتوا داده اند[89]؛ ولى در روايات اماميه به معناى بعض و از اين رو مسح بر بخشى از سر كافى دانسته شده است.[90]


    5. قواعد اصولى:
    از مهم ترين مبانى تفسير فقهى قواعد اصولى است. در آيات قرآن امورى مانند امر، نهى، مطلق، مقيد، عام و خاص فراوان به كار رفته اند كه تفسير صحيح آيات مشتمل بر آن ها در گرو شناخت قواعد اصولى است. بر اساس همين قواعد، فقها امر را در آيه «واَقيموا الصَّلوةَ» (بقره/2،43) بر وجوب[91] و در آيه «والَّذينَ يَبتَغونَ الكِتـبَ مِمّا مَلَكَت اَيمـنُكُم فَكاتِبوهُم» (نور/ 24، 33) بر استحباب[92] و در آيه «واَشهِدُوا اِذا تَبايَعتُم» (بقره/2،282) بر ارشاد[93] و در آيه «و اِذَا حَلَلتُم فَاصطادوا» (مائده/5،2) بر اباحه حمل كرده اند[94]؛ همچنين آيات «ولا تَنكِحوا المَشرِكـتِ حَتّى يُؤمِنَّ» (بقره/2،221) و «ولا تُمسِكوا بِعِصَمِ الكَوافِرِ» (ممتحنه/60، 10) را كه عام بوده و بر عدم جواز ازدواج با همه زنان كافر دلالت دارد با آيه «والمُحصَنـتُ مِنَ الَّذينَ اوتوا الكِتـبَ» (مائده/5،5) تخصيص زده و به جواز ازدواج با زنان اهل كتاب حكم كرده اند[95]؛ و نيز آيه «حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ والدَّمُ» (مائده/5،3) را كه مطلقاً بر حرمت خون دلالت دارد به وسيله آيه «اِلاّ اَن يَكونَ مَيتَةً اَو دَمـًا مَسفوحـًا» (انعام/6،145) تقييد زده و تنها خون ريخته شده را كه از بدن حيوان بيرون آمده باشد حرام دانسته اند.[96]

    6. اسباب النزول:
    بسيارى از آيات قرآن درباره موضوع يا رخدادى خاص نازل شده اند كه بدون توجه به آن ها برداشت احكام از آن آيات دشوار و ممكن است مفسر بر خلاف مقصود شارع حكم كند، چنان كه از تعبير «لاجُناحَ» در آيه «اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَيتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ اَن يَطَّوَّفَ بِهِما» (بقره/2،158) واجب نبودن سعى ميان صفا و مروه فهميده مى شود كه بر خلاف مقصود شارع است؛ ولى در روايات شأن نزول آمده است كه اين تعبير بر اثر خوددارى مسلمانان از سعى ميان صفا و مروه به سبب وجود بت هاى مشركان بر اين دو كوه به كار رفته است.[97]




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    7. اختلاف قرائات:

    گاه اختلاف در قرائات موجب اختلاف در برداشت حكم شرعى مى گردد؛ براى نمونه برخى كلمه «يَطْهُرْنَ» در آيه «ولا تَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ» (بقره/2، 222) را با تشديد «يَطَهَّرنَ» قرائت كرده اند كه در اين صورت آيه ظهور در وجوب اغتسال دارد[98]؛ اما برخى ديگر آن را با تخفيف: «يَطهُرنَ» خوانده اند كه در اين صورت بند آمدن خون حيض در جواز مباشرت كافى خواهد بود[99]، بر اين اساس مفسر بايد ضمن آشنايى با قرائت هاى مختلف، با قواعد حجيت و ترجيح اين قرائات نيز آشنا باشد تا بتواند بر اساس آن ها احكام شرعى را استنباط كند.

    8. ناسخ و منسوخ:
    شناخت آيات ناسخ و منسوخ نقش عمده اى در استنباط احكام و تفسير فقهى دارد، به ويژه اگر مورد نسخ اساساً احكام شرعى باشد.[100]اهميت اين شناخت از آن جهت است كه با فرض وجود آيات منسوخ در قرآن، فقيه با شناخت دقيق آن ها، بر اساس چنين آياتى فتواى فقهى نمى دهد، چنان كه آيه 15 نساء/4 را مشهور مفسران منسوخ مى دانند.[101]

    9. تفسير قرآن به قرآن:
    از ديگر مبانى تفسير فقهى پذيرش اصل تفسير قرآن به قرآن است كه هم در روايات اهل بيت(عليهم السلام) و هم در منابع فقهى تأييد شده است؛ از جمله على(عليه السلام) با قرار دادن آيه «و حَملُهُ و فِصــلُهُ ثَلـثونَ شَهرًا» (احقاف/ 46، 15) در كنار آيه «والولِدتُ يُرضِعنَ اَولـدَهُنَّ حَولَينِ كامِلَينِ» (بقره/2،233) كمترين مدت حمل را 6 ماه دانسته است. با چنين منهج تفسيرى مى توان آيات فقهى مجمل و متشابه را با آيات مبين و محكم تفسير و احكام فقهى را از آن ها استنباط كرد


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 05-01-2012 در ساعت 01:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    منابع:

    آيات الاحكام تطبيقى، محمد فاكر ميبدى، قم، مركز جهانى علوم اسلامى، 1383 ش؛ الاتقان، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1407 ق؛ الاجتهاد فى الشريعة الاسلاميه، القرضاوى، كويت، دارالعلم، 1417 ق؛ احكام القرآن، ابن العربى (م. 543 ق.)، به كوشش البجاوى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ احكام القرآن، الجصاص (م. 370 ق.)، به كوشش صدقى محمد، مكة، المكتبة التجاريه؛ احكام القرآن، ابن ادريس الشافعى (م. 204 ق.)، به كوشش عبدالغنى، بيروت، دارالكتب العلمية، 1400 ق؛ اسباب النزول، الواحدى (م. 468 ق.)، قاهرة، الحلبى و شركاه، 1388 ق؛ الاسلام عقيدة و شريعه، محمود شلتوت، قاهرة، دارالشروق، 1410 ق؛ الاقتصاد الهادى، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش حسن سعيد، تهران، مكتبة جامع چهل ستون، 1400 ق؛ الاكليل فى استنباط التنزيل، السيوطى (م. 911 ق.)، به كوشش عامربن على، جدّة، دارالاندلس الخضراء، 1422 ق؛ الام، الشافعى (م 204 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1403 ق؛ انوار الاصول، تقرير ابحاث استاد مكارم شيرازى، احمد القدسى، قم، نسل جوان، 1416 ق؛ بحارالانوار، المجلسى (م. 1110 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1403 ق؛ بداية المجتهد، ابن رشد القرطبى (م. 595 ق.)، به كوشش خالد العطار، بيروت، دارالفكر، 1415 ق؛ البرهان فى علوم القرآن، الزركشى (م. 794 ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، 1415 ق؛ البيان فى تفسير القرآن، الخوئى (م. 1413 ق.)، انوارالهدى، 1401 ق؛ پژوهشهاى قرآنى (فصلنامه)، مشهد، دفتر تبليغات؛ تأسيس الشيعة لعلوم الاسلامى، سيد حسن صدر (م. 1354 ق.)، اعلمى؛ تاريخ التشريع الاسلامى، محمد الخضرى بك، بيروت، دارالقلم؛ التبيان، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ تفسير جامع آيات الاحكام، زين العابدين قربانى لاهيجى، قم، سايه، 1375 ش؛ تفسير الصافى، الفيض الكاشانى (م. 1091 ق.)، بيروت، اعلمى، 1402 ق؛ تفسير العياشى، العياشى (م. 320 ق.)، به كوشش رسولى محلاّتى، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛ تفسير القرآن العظيم، ابنكثير (م. 774 ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، 1409 ق؛ تفسير القمى، القمى (م. 307 ق.)، به كوشش الجزائرى، قم، دارالكتاب، 1404 ق؛ التفسير المنير، وهبة الزحيلى، بيروت، دارالفكر المعاصر، 1411 ق؛ تفسير نورالثقلين، العروسى الحويزى (م. 1112 ق.)، به كوشش رسولى محلاتى، اسماعيليان، 1373ش؛ تفسير و تفاسير شيعه، عبدالحسين شهيدى صالحى، قم، حديث امروز، 1381 ش؛ التفسير والمفسرون، الذهبى، قاهرة، دارالكتب الحديثة، 1396 ق؛ التفسير والمفسرون، معرفت، مشهد، الجامعة الرضوية، 1418 ق؛ تهذيب الاحكام، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش موسوى و آخوندى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365 ش؛ جامع البيان، الطبرى (م. 310 ق.)، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، 1415 ق؛ الجامع لاحكام القرآن، القرطبى (م. 671 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1417 ق؛ جامع المقاصد، الكركى (م. 940 ق.)، قم، آل البيت(عليهم السلام)، 1411 ق؛ جايگاه قرآن در استنباط احكام، سيف الله صرامى، قم، دفتر تبليغات، 1378 ش؛ جواهر الكلام، النجفى (م. 1266 ق.)، به كوشش قوچانى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ الحدائق الناضره، يوسف البحرانى (م. 1186 ق.)، به كوشش آخوندى، قم، نشر اسلامى، 1363 ش؛ الخلاف، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش سيد على خراسانى و ديگران، قم، نشر اسلامى، 1418 ق؛ دراسات فى القرآن الكريم، محمد ابراهيم الحفناوى، مصر، دارالحديث؛ الدرالمنثور، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1414 ق؛ دعائم الاسلام، النعمان المغربى (م. 363 ق.)، به كوشش فيضى، قاهرة، دارالمعارف، 1383 ق؛ ذخيرة المعاد، محمد باقر السبزوارى (م. 1090 ق.)، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث؛ الذريعة الى اصول الشريعه، السيد المرتضى (م. 436 ق.)، به كوشش گرجى، تهران، دانشگاه، 1340 ش؛ ذكرى، الشهيد الاول (م. 786 ق.)، چاپ سنگى؛ روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان، الشهيد الثانى (م. 965 ق.)، قم، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث؛ زبدة البيان، المقدس الاردبيلى (م. 993 ق.)، به كوشش استادى و زمانى نژاد، قم، مؤمنين، 1378 ش؛ السنن الكبرى، البيهقى (م. 458 ق.)، بيروت، دارالفكر، 1416 ق؛ صحيح مسلم، مسلم (م. 261 ق.)، بيروت، دارالفكر؛ صحيح مسلم بشرح النووى، النووى (م. 676 ق.)، بيروت، دارالكتاب العربى، 1407 ق؛ العدة فى اصول الفقه، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش انصارى قمى، قم، ستاره، 1417 ق؛ علم اصول الفقه، عبدالوهاب خلاف، قاهرة، مكتبة الدعوة الاسلامية، 1956 م؛ عوالى اللئالى، ابن ابى جمهور (م. 880 ق.)، به كوشش عراقى، قم، سيدالشهداء، 1403 ق؛ فقه الاسلام، حسن احمد الخطيب، مصر، الهيئة المصرية العامة للكتاب، 1992 م؛ فقه پژوهى قرآنى، سيد محمد على ايازى، قم، دفتر تبليغات، 1380 ش؛ فقه القرآن، الراوندى (م. 573 ق.)، به كوشش حسينى، قم، كتابخانه نجفى، 1405 ق؛ الفهرست، ابن النديم (م. 438 ق.)، تهران، مروى، 1393 ق؛ قوانين الاصول، ميرزا ابوالقاسم القمى (م. 1231 ق.)، سنگى؛ الكافى، الكلينى (م. 329 ق.)، به كوشش غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1375 ش؛ كشاف القناع، منصور البهوتى (م. 1051 ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دارالكتب العلمية، 1418 ق؛ كنزالعرفان فى فقه القرآن، السيورى (م. 826 ق.)، به كوشش بهبودى، تهران، مرتضوى، 1373 ش؛ كنزالعمال، المتقى الهندى (م. 975 ق.)، به كوشش صفوة السقاء، بيروت، الرسالة، 1413 ق؛ المبسوط فى فقه الاماميه، الطوسى (م. 460 ق.)، به كوشش بهبودى، تهران، مكتبة المرتضويه؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548 ق.)، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق؛ المجموع فى شرح المهذب، النووى (م. 676 ق.)، دارالفكر؛ المحاسن، ابن خالد البرقى (م. 274 ق.)، به كوشش حسينى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1326 ش؛ مختلف الشيعه، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1412 ق؛ مسالك الافهام الى آيات الاحكام، فاضل الجواد الكاظمى (م. 1065 ق.)، به كوشش شريف زاده، تهران، مرتضوى، 1365 ش؛ المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابورى (م. 405 ق.)، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق؛ مستدرك الوسائل، النورى (م. 1320 ق.)، بيروت، آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، 1408 ق؛ المستصفى، الغزالى (م. 505ق.)، به كوشش محمد عبدالسلام، بيروت، دارالكتب العلمية، 1417 ق؛ مغنى المحتاج، محمد الشربينى (م.977 ق.)، بيروت، دار احياءالتراث العربى، 1377 ق؛ المغنى والشرح الكبير، عبدالله بن قدامة (م. 620 ق.)، و عبدالرحمن بن قدامة (م. 682 ق.)، بيروت، دارالكتب العلميه؛ المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد محمد على ايازى، تهران، وزارت ارشاد، 1414 ق؛ منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، محمد ابراهيم جناتى، تهران، كيهان، 1370 ش؛ منتهى المرام، محمد بن حسين عزالاسلام، بيروت، دارالمناهل والداراليمينية، 1416 ق؛ منتهى المطلب، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، به كوشش پيشنماز، تبريز، 1333 ق؛ من لا يحضره الفقيه، الصدوق (م. 381 ق.)، به كوشش غفارى، قم، نشر اسلامى، 1404 ق؛ الموسوعة الفقهية الميسره، محمد على الانصارى، قم، مجمع الفكر الاسلامى، 1415 ق؛ الميزان، الطباطبايى (م. 1402 ق.)، بيروت، اعلمى، 1393 ق؛ نيل الاوطار، الشوكانى (م. 1255 ق.)، بيروت، دارالجيل، 1973 م؛ وسائل الشيعه، الحر العاملى (م. 1104 ق.)، قم، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث، 1412 ق.
    سيد جعفر صادقى فدكى




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 05-01-2012 در ساعت 01:41
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    [1]. التفسير و المفسرون، معرفت، ج 2، ص 354.
    [2]. منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، ص 5؛ فقه الاسلام، ص 10؛فقه القرآن، ج 1، ص 8.
    [3]. وسائل الشيعه، ج 27، ص 111؛ بحارالانوار، ج 2، ص 225؛ كنزالعمال، ج 1، ص 196.
    [4]. الكافى، ج 1، ص 69؛ وسائل الشيعه، ج 27، ص 110؛ بحارالانوار، ج 96، ص 262.
    [5]. ر. ك: كنزالعرفان؛ فقه القرآن؛ احكام القرآن، شافعى.
    [6]. فقه القرآن، ج 1، ص 8؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 130؛ المستصفى، ص 342.
    [7]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 130؛ فقه پژوهى قرآنى، ص 112 - 450؛ پژوهشهاى قرآنى، س 1، ش 4، ص 65 - 80، «گستره مباحث فقهى قرآن».
    [8]. تاريخ التشريع الاسلامى، ص 31.
    [9]. منتهى المرام، ص 459.
    [10]. الاسلام عقيدة و شريعه، ص 481.
    [11]. ر. ك: زبدة البيان، ص 19 - 784.
    [12]. علم اصول الفقه، ص 31.
    [13]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 130؛ فقه القرآن، ج 1، ص 8.
    [14]. آيات الاحكام تطبيقى، ص 37.
    [15]. الاجتهاد، قرضاوى، ص 17.
    [16]. فى التاريخ التشريع الاسلامى، ص 31.
    [17]. التفسير و المفسرون، معرفت، ج 2، ص 354؛ آيات الاحكام تطبيقى، ص 37.
    [18]. التفسير و المفسرون، معرفت، ج 2، ص 354.
    [19]. فقه الاسلام، ص 13؛ فقه پژوهى قرآنى، ص 29؛ تفسير جامع آيات الاحكام، ج 1، ص 15.
    [20]. الاسلام عقيدة و شريعه، ص 486 - 487.
    [21]. الاسلام عقيدة و شريعه، ص 487؛ دراسات فى القرآن الكريم، ص 152 - 153.
    [22]. التبيان، ج 6، ص 79؛ تفسير قرطبى، ج 9، ص 72 - 76.
    [23]. مجمع البيان، ج 5، ص 306؛ تفسير قرطبى، ج 9، ص 72 - 74؛ زبدة البيان، ص 94 - 95.
    [24]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 130.
    [25]. زبدة البيان، ص 586؛ كنز العرفان، ج 2، ص 73؛ الام، ج 4، ص 26.
    [26]. وسائل الشيعه، ج 28، ص 253؛ الحدائق، ج 8، ص 277.
    [27]. الخلاف، ج 3، ص 121؛ مسالك الافهام، ج 3، ص 144 ـ 145؛ احكام القرآن، جصاص، ج 3، ص 273.
    [28]. نورالثقلين، ج 3، ص 82؛ الصافى، ج 3، ص 153.
    [29]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 135 - 136؛ الاتقان، ج 2، ص 280 - 281.
    [30]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 136 ـ 137؛ الاتقان، ج 2، ص 281 - 282.
    [31]. البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 134 - 135.
    [32]. عوالى اللئالى، ج 1، ص 215؛ ج 4، ص 34؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 79؛ السنن الكبرى، ج 5، ص 125.
    [33]. بحارالانوار، ج 79، ص 335؛ السنن الكبرى، ج 2، ص 345؛ صحيح مسلم، نووى، ج 4، ص 96.
    [34]. تفسير عياشى، ج 1، ص 244؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 537؛ بحار الانوار، ج 78، ص 159.
    [35]. المستدرك، ج 1، ص 609؛ السنن الكبرى، ج 4، ص 330؛ تفسير ابن كثير، ج 1، ص 394.
    [36]. وسائل الشيعه، ج 22، ص 370؛ الميزان، ج 5، ص 42؛ جواهر الكلام، ج 33، ص 199.
    [37]. وسائل الشيعه، ج 16، ص 266؛ مجمع البيان، ج 3، ص 140؛ الميزان، ج 5، ص 42.
    [38]. الكافى، ج 1، ص 52 - 53؛ وسائل الشيعه، ج 27، ص 83؛ بحارالانوار، ج 2، ص 179.
    [39]. المحاسن، ج 1، ص 269؛ الكافى، ج 1، ص 60؛ تهذيب، ج 7، ص 231.
    [40]. ذخيرة المعاد، ج 3، ص 517؛ الكافى، ج 4، ص 86؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 81.
    [41]. دعائم الاسلام، ج 1، ص 195؛ وسائل الشيعه، ج 8، ص 517؛ مستدرك الوسائل، ج 6، ص 542.
    [42]. التفسير والمفسرون، ذهبى، ج 1، ص 62.
    [43]. تاريخ التشريع الاسلامى، ص 40 - 43.
    [44]. الدرالمنثور، ج 4، ص 130.
    [45]. جامع البيان، ج 2، ص 284.
    [46]. تأسيس الشيعه، ص 321؛ تفسير جامع آيات الاحكام، ج 1، ص 23.
    [47]. الفهرست، ص 36؛ تأسيس الشيعه، ص 321؛ فقه القرآن، ج 1، ص 9.
    [48]. الفهرست، ص 227.
    [49]. فقه القرآن، ج 1، ص 386؛ ج 2، ص 6، 24 و ....
    [50]. همان، ج 2، ص 30، 31، 33، 35، 314، 395، 420.
    [51]. همان، ص 115، 119، 121 - 123.
    [52]. همان، ج 1، ص 10.
    [53]. التفسير و المفسرون، ذهبى، ج 2، ص 465.
    [54]. كنزل العرفان، ج 1، ص 2 - 5.
    [55]. همان، ص 94، 109، 112، 171 - 172.
    [56]. همان، ص 107، 113، 116 و... .
    [57]. همان، ص 118، 123، 126، 164، 168 و....
    [58]. تفسير و تفاسير شيعه، ص 205.
    [59]. التفسير و المفسرون، ذهبى، ج 2، ص 438 - 441.
    [60]. المفسرون، حياتهم و منهجهم، ص 111 - 112.
    [61]. همان، ص 112؛ التفسير و المفسرون، ذهبى، ج 2، ص 441 - 442.
    [62]. التفسير و المفسرون، ذهبى، ج 2، ص 439.
    [63]. جايگاه قرآن در استنباط احكام، ص 80 - 83.
    [64]. احكام القرآن، شافعى، ج 1، ص 15.
    [65]. همان، ص 23 - 37.
    [66]. المفسرون، حياتهم و منهجهم، ص 121.
    [67]. المفسدون حياتهم و منهجهم، ص 121.
    [68]. الاكليل، ج 1، ص 168.
    [69]. همان، ص 176 - 190.
    [70]. التفسير والمفسرون، ذهبى، ج 2، ص 455؛ جايگاه قرآن در استنباط احكام، ص 86.
    [71]. المفسرون، حياتهم و منهجهم، ص 117.
    [72]. التفسير والمفسرون، ذهبى، ج 2، ص 452 - 454.
    [73]. همان، ص 458.
    [74]. تفسير قرطبى، ج 2، ص 210 - 225؛ ج 3، ص 243 - 262؛ التفسير والمفسرون، ذهبى، ج 2، ص 458 - 459.
    [75]. پژوهشهاى قرآنى، س 1، ش 3، ص 165 - 184، «كتاب شناسى احكام قرآن».
    [76]. التفسير والمفسرون، معرفت، ج 2، ص 373.
    [77]. ر. ك: احكام القرآن، شافعى، ص 48 تا 545.
    [78]. ر. ك: كنزالعرفان؛ زبدة البيان؛ مسالك الافهام، كاظمى.
    [79]. ر. ك: فقه القرآن، راوندى.
    [80]. ر. ك: كنزالعرفان.
    [81]. ر. ك. انوار الاصول، ج 2، ص 328؛ البيان، ص 267؛ جايگاه قرآن در استنباط احكام، ص 144.
    [82]. انوار الاصول، ج 2، ص 328؛ قوانين، ص 398؛ جايگاه قرآن در استنباط احكام، ص 159.
    [83]. ر. ك: فقه پژوهى قرآنى، ص 63 - 65.
    [84]. فقه القرآن، ج 1، ص 8؛ فقه پژوهى قرآنى، ص 56 - 108.
    [85]. الكافى، ج 1 ،ص 210؛ وسائل الشيعه، ج 27، ص 62 - 64؛ من لا يحضر، ج 2، ص 610 - 611.
    [86]. آيات الاحكام تطبيقى، ص 26 - 27.
    [87]. مجمع البيان، ج 2، ص 573؛ فقه القرآن، ج 2، ص 156؛ المجموع، ج 17، ص 168.
    [88]. تفسير قرطبى، ج 3، ص 113؛ الام، ج 2 ،ص 107.
    [89]. المغنى، ج 1، ص 112؛ المجموع، ج 1، ص 399؛ كشاف القناع، ج 1، ص 114.
    [90]. الكافى، ج 3، ص 30؛ تهذيب، ج 1، ص 63؛ وسائل الشيعه، ج 1 ،ص 413.
    [91]. الموسوعة الفقهيه، ج 3، ص 505؛ نيل الاوطار، ج 2، ص 186 - 187؛ بحارالانوار، ج 86، ص 155.
    [92]. مسالك الافهام، ج 10، ص 415؛ جامع المقاصد، ج 1، ص 131.
    [93]. روض الجنان، ص 381؛ مسالك الافهام، ج 8، ص 366؛ الحدائق، ج 24، ص 634.
    [94]. الاقتصاد الهادى، ص 31؛ الذكرى، ص 245؛ المجموع، ج 6، ص 246.
    [95]. المبسوط، ج 8، ص 99؛ المهذب، ج 2، ص 597؛ كشاف القناع، ج 5، ص 91.
    [96]. منتهى المطلب، ج 1، ص 163؛ ج 3، ص 192؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 78 - 79؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 68 - 69، 377.
    [97]. مجمع البيان، ج 1، ص 440؛ الميزان، ج 1، ص 387؛ اسباب النزول، ص 28.
    [98]. مجمع البيان، ج 2، ص 563؛ تفسير قرطبى، ج 3، ص 59؛ المنير، ج 2، ص 302.
    [99]. مجمع البيان، ج 2، ص 563؛ المنير، ج 2، ص 302؛ مختلف الشيعه، ج 1، ص 351.
    [100]. الذريعه، ج 1، ص 417؛ العده، ج 3، ص 27؛ جايگاه قرآن در استنباط احكام، ص 260.
    [101]. تفسير قمى، ج 1، ص 133؛ مجمع البيان، ج 3، ص 34؛ تفسير قرطبى، ج 5، ص 84.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 05-01-2012 در ساعت 01:43
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi