صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 73 , از مجموع 73

موضوع: پاسخ به سوالات وهابیت

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    *آشنایی با سایر قربانیان دخالت های خلیفه دوم در نامگذاری افراد *نمونه اول)
    ابن اثیر جزری (متوفی ۶۳۰ ه ) نقل میکند:
    عبد الرحمان بن الحارث بن هشام بن المغیره المخزومی در دامان عمر بزرگ شد و اسم او ابراهیم بود. پس عمر اسم او را تغییر داد. همان زمان که اسم افرادی که با نامهای پیامبران خوانده میشدند تغییر میداد. و او را عبدالرحمان نامید. (اسدالغابه ج۳ ص۲۸۴)
    نمونه دوم)
    ابن سعد بصری (متوفی ۲۳۰ ه ) نقل میکند:
    اسم ابو مسروق اجدع بود. پس عمر او را عبدالرحمان نامید. (الطبقات الکبری ج۶ص ۷۶)
    نمونه سوم)
    عبدالرزاق صنعانی (متوفی ۲۱۱ه) نقل میکند:
    طحیل برادر بلال است و عمر او را خالد نام نهاده است. ( المصنف ج۱ ص۶۱)
    نمونه چهارم)
    ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲ ه) نقل میکند:
    نام کثیر بن صلت-قلیل بود. پس عمر او را کثیر نامید. (فتح الباری ج ۲ ص۳۷۴)
    ------------------------------------------------



    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    *آیا مخالفت با دخالت های خلیفه دوم در تغییر نام افراد برای قربانیان آن امکان پذیر بود ؟ * پاسخ به این سوال نیازمند رفتارشناسی دقیقی از خلیفه دوم میباشد که تنها از طریق تدبر در اسناد معتبر تاریخی میتوان بدان دست یافت.
    رفتارشناسی خلیفه دوم

    پژوهشگران در تحلیل شخصیت خلیفه دوم به موارد ذیل استناد کرده اند:

    نمونه اول)
    او نخستین کسی بود که شلاق (دره) در دست گرفت. ( رسول جعفریان: تاریخ خلفا. ص۶۵. به نقل از طبری: تاریخ الامم و الملوک ج ۴ ص ۲۰۹)
    نمونه دوم)
    شخصی به عمر گفت: مردم از تو خشمگین اند! مردم از تو خشمگین اند! مردم از تو متنفرند! عمر پرسید: برای چه؟ آن مرد گفت از زبان و عصای تو ! ( همان منبع ص۶۶ به نقل از : نمیری: تاریخ المدینه المنوره ج۲ ص۸۵۸)
    نمونه سوم)
    عایشه فرزند عثمان بر این اعتقاد بود که تندی عمر- دیگران را از انتقاد به او بازداشته است. ( همان منبع ص۶۹. به نقل از: ابی سعید منصور بن الحسین: نثر الدر ج۴ ص۳۴)
    نمونه چهارم)
    یک بار غلام زبیر بعد از نماز عصر به نماز ایستاد. در همان لحظه متوجه شد که عمر با دره (شلاق) خود به طرف او می آید. بلافاصله از آنجا فرار کرد. ( همان منبع: ص۶۶. به نقل از: فسوی: المعرفه و التاریخ ج۱ ص۳۶۴-۳۶۵)
    نمونه پنجم)
    ابن عباس میگوید: من برای پرسیدن یک سوال از عمر دو سال صبر کردم. مانع من از پرسش ترس از عمر بود. (علی محمد میر جلیلی: امام علی علیه السلام و زمامداران ص۱۱۰. به نقل از ابن جوزی :تاریخ عمر بن الخطاب ص ۱۲۶)
    نمونه ششم)
    خشونت عمر به حدی رسید که ابن عباس در عصر وی. جرات ابراز حکم شرعی ارث را نداشت. وقتی بعد از مرگ عمر بر خلاف نظر وی در زمینه ارث سخن گفت و به او اعتراض شد که چرا در زمان عمر نمیگفتی. جواب داد: به خدا قسم از او میترسیدم. ( همان منبع ص ۱۱۰ به نقل از: ابن حزم اندلسی: المحلی ج۸ ص۲۷۹-۲۸۰)
    جمع بندی
    همین برخوردها را میتوان به عنوان مانعی بر سر راه اعتراضات مردم نسبت به عملکرد خلیفه دوم در زمینه تغییر نام افراد به شمار آورد.

    برگرفته از کتاب "معمای نام" و http://www.umar-310.blogfa.com/8507.aspx


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    پاسخی مختصرتر به سوال 1

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوال۱ - با توجه به اینکه افرادی از علمای شیعه ازدواج عمر با ام کلثوم(دختر علی بن ابی طالب) را ذکر کرده اند، یا باید پذیرفت که علی معصوم نیست چون دخترش را به ازدواج مرد کافری درآورده است! و یا باید قبول کرد که عمر مسلمان بوده و علی دوست داشته که او دامادش شود!


    در ارتباط با این سوال ابتدا باید دو فرض را مطرح کرد:
    ۱- اصلا عمر با ام کلثوم(دختر علی بن ابی طالب ع) ازدواج نکرده است:اگر این قول را بپذیریم(چنانچه خالی از قوت هم نیست)٬ اصل اشکال ساقط است زیرا اصولا ازدواجی صورت نگرفته که پیرامون آن چون و چرا بشود.
    ۲- اینکه بپذیریم که عمر با دختر امیرالمومنین -علیه السلام- (ام کلثوم) ازدواج کرده است: در این صورت باید پرسید که این ازدواج یک ازدواج عادی و با رضایت طرفین بوده است یا خیر؟
    آنچه که از تاریخ و احادیث معلوم می شود اینست که :
    الف - عمر٬ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را مجبور نمود که به این ازدواج راضی شود ،چون از احادیث وارده از ائمه علیهم السلام استفـاده میشود کـه علی علیه السلام نخست این ازدواج را رد نموده و نپزیرفت ، اما با تهدیـد خلیفه دوم روبرو گردید ، چنانکه مرحوم کلینی در همان بابی که روایت فوق را نقـل کـرده است ، از امام صادق علیه السلام روایت میکند :وقتی عمر خواستگار حضرت ام کلثوم شد حضرت علی علیه السلام فرمـود : کوچک است ، پس عمر عباس بن عبد المطلب عموی امام را دیده و گفت : " از پسر برادرت دخترش را خواستگاری کردم ، مرا جواب رد داده است ، بخدا قسم اگر موافقت نکند... هیچ کرامتی برای او باقی نخواهم گذاشت و دو شاهد اقامه می کنم که [شهادت دهند علی] دزدی کرده و دستش را قطـع میکنـم "پس عباس خدمت آنحضرت رفتـه و ایشان را در جریان گذاشت و از آنحضرت خواست تا کـار را بدست او بسپارد .
    پس مراد از غصب شدن نه به این معناست که عقد شرعی واقع نشده یا اینکه عمر آمده باشد و دست ام کلثوم را گرفته با خود بـرده باشد بلکه مـراد از غصب در روایت یعنی اینکه با طیب خاطر صورت نگرفته است .
    گذشته از آنچه گفته شد ، اگـر سن ام کلثوم سلام الله علیها که در آنوقت هنوز ببلـوغ نرسیـده بـود و سن خلیفه را که حدود هفده سال بزرگتر از خـود علی علیه السلام بوده در نظر بگیریم ، جذابیتی برای ایـن ازدواج به چشم نمی خورد تا با طیب خاطر صورت بگیرد .
    ضمن آنکه ابن اثیر (در الکامل فی التاریخ در باب ذکر نامهای فرزندان و زوجات عمر) می نویسد : عمر اول ام کلثوم دختر ابوبکر را از ام المؤمنین عائشه خواستگاری نمود و ام کلثوم جواب رد داده گفت: او (عمر) در زندگی دارای خشونت و نسبت بـه زنـان سر سخت است پس ام المؤمنین برای خلاصی از این ماجرا از عمرو بن عاص کمک خواست و او با خلیفه ملاقات نمـوده گفت : ایـن دختـر کوچـک است و تحـت حمایـت امیـر المؤمنیـن در آسایش و آرامش زنـدگی کـرده است ، و در تـو غلظتی وجـود دارد کـه حتی ما از تـو می ترسیم و نمی توانیـم اخلاق ترا عوض کنیم پس او با تو چگونه زندگی خواهـد کرد ، و اگر مخالفتی از او سر بزند و تو با او بـه درشتی رفتـار کنی نمی توانی سر پـرست خوبی برای فرزنـدان ابوبکر باشی و من تـرا راهنمائی میکنم بسوی کسیکه بالاتـر از دختـر ابـوبکر است ، و آن ام کلثوم دختـر علی میباشد.
    مسلما با این وصف ، هیچ ازدواجی نمی توانـد دلیل بر صفا و صمیمیت میان دو خانواده باشد .
    2- اما اینکـه حضـرت علی علیـه السلام با توانائی و شجاعت و ذوالفقار چگونه حاضر شد برخلاف میلش به این ازدواج تن دهـد و چرا ذوالفقـار از غلاف بیرون نیـاورد جواب اینست که شجاع کسی است که منافع عموم و مصلحت جامـعـه و دیـن را بر منفعت شخصی ترجیح دهد ، و اگـر علی علیه السلام دست به شمشیر می برد و می خواست که با زور در برابر زور ایستاده شود در آن دوران که چنـد سالی بیش از عمر اسلام نگذشته بود و دشمنان خارجی(با کمک منافقان داخلی) هر لحظه در صدد حمله بودند تا اسلام و پیروان این دین الهی را نابـود کننـد ، یقینا جنگ داخلی بیشتر به ضرر اسلام تمام میشد و چه بسا موجب نابودی دین می گشت. علی علیه السلام منافع دین و جامعه اسلامی را مقدم بر منافع خود نموده و تسلیم خواست خلیفه شـد با اینکه در قلب خـود مایل به این ازدواج هرگز نبود اما چاره ای جز قبول نداشت .



    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi