صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 73

موضوع: پاسخ به سوالات وهابیت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ به سوالات وهابیت



    سوال:
    آیا روایات کتاب اصول کافی ضعیف هستند؟ آیا کتاب کافی شرح و تفسیر قرآن است؟
    پاسخ:
    روایات کافی به چهار دسته تقسیم می شوند:
    1-صحیح 2- موثق 3- حسن 4- ضعیف
    این که شیعه روایات مهم ترین کتاب خود را به چهار بخش تقسیم می کند، نشانه واقع گرایی این مکتب است. زیرا کتاب صحیحی جز قرآن در اختیار بشر نیست و دیگر کتاب ها باید مورد بررسی قرار گیرند. از این نظر کتاب کافی با موشکافی خاصی به چهار بخش تقسیم شده است.
    علامه مجلسی در کتاب «مرآة العقول» همه بخش را معین نموده اند.مولف کافی در آغاز کتاب برای سنجش حدیث معیاری از امامان نقل کرده؛ فرموده اند:
    «آنها را بر کتاب خداوند عزوجل عرضه کنید پس آنچه موافقت داشت با کتاب خدا، بپذیرید و آنچه مخالفت داشت با آن، رد کنید.»
    ولی در مقابل اهل حدیث و سلفی ها «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را از آغاز تا پایان صحیح دانسته اند و گرفتار مشکلاتی شده اند که هم اکنون دامنگیر آنهاست و نقل نمونه که قطعا مجعول و دروغ است مایه گسترش دامنه سخن می شود. در کتاب «الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة» به این قسمت پرداخته شده است.
    و اما این ادعا که کافی شرح و تفسیر قرآن است؛ اگر مقصود این است که در کتاب کافی مجملات قرآن، مانند صلات، زکات، حج و جهاد تبیین و تفسیر شده و اجزا و شرایط آنها بیان گردیده است، این اختصاص به کتاب کافی ندارد. تمام کتاب های حدیثی حتی صحاح و سنن اهل سنت دارای چنین مقامی هستند و اگر مقصود این است که کتاب کافی به صورت تفسیر بر قرآن نوشته شده، این سخن بی اساس بوده و کسی آن را نگفته است و به فرض اینکه به صورت تفسیر نوشته شده باشد، روایات آن ارزشیابی شده و طبق ضوابط با آنها رفتار می شود. اما سلفی ها بر خلاف ما خبر واحد را نه تنها در مسائل علمی و فقهی بلکه در مسائل اعتقادی می پذیرند و به همین دلیل گرفتار مشکلاتی در مسائل اعتقادی شده اند.
    اخیرا در مدینه منوره همایشی در مورد حجیت خبر واحد در عقاید برپا شد و تقریبا همه شرکت کنندگان که سلفی بودند با این مطلب موافقت کردند که دین و عقیده خود را بر اساس خبر واحد بر پا کنند و روی این اساس، در آئین آنان تجسیم و تشبیه و مجبور بودن انسان، کاملا پذیرفته شده است.


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  2. تشكر


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    مدح صحابه در قرآن و ذم آنان در کتب شیعه و مسئله تحریف قرآن؟!

    پرسش :
    در قرآن آیاتی در شان صحابه نازل شده و در کتب شیعه روایاتی در طعن آنان آمده است. شیعه به دلیل رفع این تناقض قائل به تحریف قرآن شده است.
    پاسخ :
    آياتي كه در مورد اطرافيان پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) (صحابه) وجود دارد، به دو دستة كلي قابل تقسيم است:
    الف) آياتي كه به تمجيد از آنها پرداخته است: مانند: «و السابقون الأولون من المهاجرين و الأنصار و الذين ابتعوهم باحسان رضي الله منهم و رضوا عنه...» پيش گامان نخستين از مهاجران و انصار، و كساني كه به نيكي از آنها پيروي كردند خداوند از آنها(نيز) از او خشنود شدند...»[1] و در روايات شيعه نيز از آنان تجليل شده است[2]. چنانكه امام علي (ع) در مورد آنان مي‌فرمايد: «... آنها صبح مي‌كردند در حالي كه موهاي ژوليده و چهره‌هاي غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مي‌گذراندند...»[3] بنابراين صحابه مؤمن رسول خدا(ص) نزد شيعه داراي عظمت و احترام فراواني هستند و اصلا به قول مرحوم سيد شرف الدين، عالم برجسته شيعه، شيعة اماميه در انتخاب تشيع، اقتدا به بزرگان از اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) كرده‌اند»[4]. چرا كه طبق شمارش ايشان 213 تن از صـحابه بـزرگ رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مانند: سلمان، ابوذر، مقداد، جابربن عبدالله انصاري، بلال حبشي، زيد بن ارقم و ...شيعه بوده‌اند.[5]
    ب) آياتي نيز به نكوهش بعضي صحابه پرداخته است كه بر دو قسمند: 1- در دسته‌اي از آنها عملكرد و رفتار آنها مذمت شده است، مانند: كوتاهي بعضي براي حضور در جنگ؛[6] فرار عده‌اي از آنها از جنگ[7]؛ ايراد گرفتن به پيامبر در تقسيم غنائم[8]؛ رها كردن پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) در حال نماز و رفتن به سراغ تجارت؛[9] تهمت زدن به همسر پيامبر(صلي الله عليه وآله) [10]و ... 2- گروهي ديگر از آيات علاوه بر نكوهش رفتار صحابه، از اعتقاد بعضي صحابه نيز نكوهش شده است و خدا آنان را منافق دانسته است: «و ممَّن حَولكم الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق...) يعني: «و از (ميان) اعراب باديه‌نشين كه اطراف شما هستند؛ جمعي منافقند، و از اهل مدينه (نيز)، گروهي سخت به نفاق، پاي بندند، تو آنها را نمي‌شناسي ولي ما آنها را مي‌شناسيم...»[11]. و در قرآن آيات فراواني در مورد منافقان عصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) وجود دارد.[12]


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  5. تشكر


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    پس آنچه از قرآن استفاده مي‌شود اين است كه اصحاب آن حضرت، برخي مؤمن درستكار، برخي بدعمل، و بعضي نيز اصلا منافق بوده‌اند و بنا بر آنچه گذشت و با توجه به اينكه ملاك برتري افراد، ميزان تقواي آنهاست،[13] روشن مي‌شود كه اولا: تعريف و تمجيد قرآن از صحابه، شامل حال صحابة مؤمن درستكار مي‌شود و يقينا گروه سوم (منافقان) را شامل نمي‌شود. ثانيا: اينكه اهل سنت مانند فخر رازي همة صحابه را اهل بهشت، دانسته‌اند؛[14] كاملاً باطل است.[15] ثالثاً: رواياتي هم كه در كتب شيعه در طعن بعضي صحابه، وارد شده، كه در مورد گروه سوم (منافقان) از آنها مي‌باشد؛ بنابراين هيچ تعارضي با آياتي كه در مدح آنهاست، ندارد و اين گونه روايات، اختصاص به كتب شيعه ندارد، بلكه در معتبرترين كتاب اهل سنت (صحيح بخاري) دست كم هشت روايت با لحن بسيار تند از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) عليه بعضي صحابه، ذكر شده است، كه بيانگر ارتداد و در نتيجه جهنمي شدن گروهي از صحابه مي‌باشد.[16] مثلاً از ابوهريره چنين نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) پيوسته مي‌فرمودند: در روز قيامت، گروهي از اصحابم، براي نوشيدن از آب كوثر بر من وارد مي‌شوند) پس از ملاحظه آن، منع مي‌گردند؛ پس مي‌گويم: «پروردگارا، اينها اصحاب من مي‌باشند» خدا مي‌فرمايد: «تو نمي‌داني پس از تو چه (جناياتي) كردند، آنان پس ازتو، مُرتد شده و به مرام گذشتگان خود در جاهليت پيوستند...»[17]. و طبق روايات ديگر خبر اندكي از آنها به آتش جهنم مي‌روند.[18] شواهد اين بازگشت به دوران جاهليت حتي در منابع اهل سنت، فراوان است از جمله:
    1- عمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) را متهم به هذيان گويي كرد و مانع از اين شد كه چيزي را كه مايه نجات از گمراهي مسلمانان بود بنويسد
    .[19]
    2- با اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) امام علي(عليه السلام) را در غدير خم از طرف خدا به ولايت (امامت) نصب كرده بود؛[20]
    عده‌اي در سقيفه او را كنار گذاشتند.
    3- عمر و عده‌اي ديگر به خانه حضرت فاطمه(سلام الله عليها) حمله كردند و او را تهديد به سوزاندن خانه‌اش كردند و ...[21] كه در اثر آن حضرت فاطمه(سلام الله عليها) محسنش را سقط كرد و [22]... كه در پي اين حوادث حضرت، سوگند ياد كرد كه با عمر، سخن نگويد؛[23] و از عمر و ابوبكر قهر كرد و در حالي كه از آنها غضبناك بود، از دنيا رفت؛[24] و وصيت كرد، آن دو، بر جسد مطهرش نماز نخوانند. چنانكه ابن ابي الحديد صريحاً مي‌گويد: «و الصحيح عندي انها ماتت و هي واحدإ علي ابن ابي بكر و عمر و انها اوصت ان لايصليا عليها» «و صحيح نزد من آن است كه فاطمه از دنيا رفت در حالي كه بر ابوبكر و عمر غضبناك بود وصيت كرد آنها بر او نماز نخوانند».[25] و اين در حالي است كه طبق نقل صحيح بخاري و صحيح مسلم، حضرت فاطمه(سلام الله عليها)، پاره تن پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) است[26]، كه آزار او، آزار پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) مي‌باشد[27]. و هر كسي كه او را به غضب آورد، پيامبر را به خشم آورده است.[28] و كسي كه پيامبر را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است. و خداوند متعال مي‌فرمايد:

    «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و اعدلهم عذاباً مهيناً» « كساني كه خدا ورسولش را آزار مي‌دهند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت لعنت كرده (از رحمتش دور ساخته)، و براي آنها عذاب خوار كننده‌اي آماده كرده است»[29].


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  7. تشكر


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    رابعاً: با توجه به روايات «عرضه روايات بر قرآن و كنار زدن روايات مخالف قرآن»[30] اصلاً هيچ روايتي، معارض قرآن نمي‌شود تا كسي از شيعه براي حل تعارض، قائل به تحريف قرآن گردد. خامساً: چنانكه گذشت، روايات تندي، عليه صحابه در صحيح بخاري آمده است، كه دلالت بر جهنمي شدن گروهي از آنان مي‌كند؛ پس اگر چنانكه در سئوال، فرض شده اين گونه روايات در تعارض با قرآن باشد، و حل تعارض انگيزه‌اي براي قول به تحريف گردد، اين انگيزه براي اهل سنت، بسيار قوي‌تر است تا شيعه، زيرا آنان، تمام روايات صحاح ستّه و به ويژه صحيح بخاري را صحيح مي‌دانند؛ ولي شيعه حتي تمام روايات كافي را نيز صحيح نمي‌داند.[31] چه رسد به بقيه كتاب‌ها. نكته مهم و قابل توجه در سئوال اين است كه قول به تحريف، توسط شيعه، مسلم گرفته شده و حل تعارض بين روايات در طعن بعضي صحابه و آيات قرآن، انگيزه آن معرفي شده است، در صورتي كه اصلاً محققان و علماي بزرگ شيعه قائل به تحريف نيستند. تا چيزي انگيزه آن باشد و شاهد آن هم اين است كه در كتب خود، صريحا قول به تحريف را رد كرده‌اند.[32] بلكه برخي مانند شيخ جعفر كاشف الغطاء، صحت قرآن را از ضروريات مذهب شيعه و بلكه از ضروريات دين و اجماعي در بين مسلمانان مي‌دانند.[33] و نيز علماي شيعه در كتب خود ضمن استدلالهاي محكم بر حفظ قرآن از تحريف، شبهات آن را نيز دفع كرده‌اند،[34] كه در اينجا اشاره‌اي گذرا به ادله شيعه بر عدم تحريف قرآن مي‌گردد[35]:
    1. قرآن ركن و اساس دين اسلام است و به حكم عقل بايد حفظ گردد تا دين نيز حفظ گردد تا حجت بر مردم، تمام گردد.
    2. ضروري بودن تواتر قرآن .
    3- اعجاز و تحدي قرآن.
    4- آيه حفظ: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»
    .[36]
    5. آيه نفي باطل از قرآن: «و انه لكتاب عزيز لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد».[37]
    ۶. رواياتي كه قرآن را محور درستي و نادرستي روايات معرفي مي‌كنند. 7. نصوصي كه از اهل بيت(ع) در مورد حفظ قرآن وارد شده است.
    نتيجه:
    1. رواياتي كه در طعن صحابه است، موافق با آياتي است كه در همين زمينه آمده، و رواياتي كه در مدح آنان است، موافق با آياتي است كه در ستايش از آنها مي‌باشد. بنابراين هيچ تعارضي بين آيات و روايات نيست.
    2. به فرض وجود تعارض و به فرض اين كه حل اين تعارض انگيزه‌اي براي قول به تحريف باشد، اين انگيزه براي اهل سنت قوي‌تر است.
    3. شيعه اصلا قائل به تحريف نيست تا چيزي انگيزه آن باشد.



    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  9. تشكر


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت




    پی نوشت :
    [1] . توبه/ 100 و نيز: «و كذلك جعلناكم أمه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس...» بقره / 142. و «كنتم خير أمه أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله» آل عمران / 110. و «يا ايها النبي حسبك الله اتبعك من المؤمنون» انفال / 64. و «ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا بأموالهم و انفسهم في سبيل الله...» انفال / 74. و «الذين تبوّءو الدار و الايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لايجدون في صدورهم حاجه مما أوتوا و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصه و من يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون» حشر/9.و «لقد رضي الله عن المؤمنين اذيبايعونك تحت الشجرة فعلم ما في قلوبهم فانزل الله السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا»فتح / 18.و «محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم تراهم ركّعا سجّدوا تبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم في وجوهم من اثر السجود...» فتح / 29.
    [2] . رك:شيخ عباس، قمي، سفينة البحار، (نشر اسوه، چاپ اول، 1414 هـ ق)، ج 5، ص 31 – 33 ماده «صحب»
    [3] . نهج‌البلاغه با ترجمه محمد دشتي؛ خ 97.
    [4] . آيت الله، سيد عبدالحسين، شرف الدين، الفصول المهمة في تأليف الامامه، (تهران:موسسه البعثه، چاپ اول)، ص 189.
    [5] . رك: الفصول المهمة في تأليف الامامه، همان، ص 190 – 200، (البته شماره گذاري اسماء در ترجمه آن كتاب انجام شده است).
    [6] . «يا ايها الذين آمنوا مالكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل الله إثاقلتم الي الارض أرضيتم بالحيوه الدنيا من الاخره...» توبه / 38.
    [7] . «ان الذين تولوا منكم يوم التقي لجمعان انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا» آل عمران/ 155: و «لو يجدون ملجأ تاو مغارات أو مدخلا لولوا اليه و هم يجمحون» توبه / 57.
    [8] . «و منهم من يلمزك في الصدقات فان اعطوا منها رضوا و ان لم يعطوا منها اذا هم يسخطون» توبه / 58.
    [9] . «و اذا رأوا تجاره او لهو انفضوا اليها و تركوك قائما» جمعه / 11.
    [10] . «ان الذين جائوا و بالافك عصبة منكم ...اذ تلقونه بالسنتكم و تقولون بافواهكم ما ليس لكم به علم و تحسبونه هينا و هو عندالله عظيم و لولا اذا استمعوه قلتم ما يكون لنا ان نتكلم بهذا سبحانك هذا بهتان عظيم يعظكم الله ان تعودوا و المثله ابدا إن كنتم مؤمنين» نور / 11 – 17.
    [11] . توبه / 101.
    [12] . «و من الناس من يقول امنا بالله و باليوم الاخر و ما هم بمؤمنين يخادعون الله و الذين آمنوا...» بقره/8 و لو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علي كل شي قدير» بقره/20. و «انما يستأذنك الذين لا يؤمنون بالله و اليوم الاخر وارتابت قلوبهم فهم في ربيهم يترددون...» توبه / 45. و آيات فراوان بعد از آن . و «اذا جائك المنافقون ... و لكن المنافقين لا يعلمون» منافقون / 1 – 8.
    [13] . «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» حجرات / 13.
    [14] . رجوع شود به كتاب: فخر، رازي، (بيروت: داراحياء التراث العربي؛ چاپ سوم)، ج 16، ص 171.
    [15] . جهت مطالعه بيشتر رك: آيت الله، ناصر، مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ج 7، ص 263 – 265، ج 8، ص 107 – 111، ج 22، ص 119 – 123.
    [16] . ر.ك به كتاب: محمد بن اسماعيل، بخاري، صحيح بخاري، (بيروت: داراحياء التراث العربي،‌نوبت چاپ، بي‌تا)، ص 159 – 160، يك روايت و ج 8، ص 148 – 152، هفت روايت.
    [17] . صحيح البخاري، همان، ج 8، ص 150.
    [18] . صحيح البخاري، همان، ص 150 – 151.
    [19] . رك: ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، (بتحقيق محمد، ابوالفضل، ابراهيم، ابي جا: داراحياء الكتب العربيه، چاپ دوم 1385 هـ ق)، ج 6.
    [20] . اين خبر متواتر است و در بسياري از كتب عامه آمده از جمله: التفسير الكبير، همان، ج 12، ص 49 و عبيدالله بن عبدالله، الحاكم الحسكاني الحذاء الحنفي، تحقيق و تعليق محمد باقر المحمودي، (تهران: مؤسسه الطبع و النشر التابعإ لوزاره و الارشاد الاسلامي، چاپ اول، 1411 هـ ق)، ج 1، ص 251ـ252.
    [21] . رك: شرح نهج‌البلاغه، همان، ج 2، ص 56 و ج 6، ص 48.
    [22] . رك: همان، ج 14، ص 193.
    [23] . رك: همان، ج 6، ص 48 – 49.
    [24] . رك: همان، ج 6، ص 49.
    [25] . رك: همان، ج 6، ص 50.
    [26] . رك: صحيح البخاري، همان، ج 5، ص 36، و مسلم بن الحجاج، القشيري النيسابوري، صحيح مسلم بشرح النووي، (بيروت: داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، بي‌تا چاپ سوم، بي‌تا)، ج 16، ص 3.
    [27] . صحيح المسلم بشرح النووي، همان.
    [28] . صحيح البخاري؛ همان.
    [29] . احزاب / 57.
    [30] . رك: محمد بن يعقوب، كليني؛ اصول كافي، (ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران: علميه الاسلاميه، بينوبت چاپ، بي‌تا)، ج 1، ص 88 – 89.
    [31] .رك: آيت الله، جعفر. سبحاني، كليات في علم الرجال، (قم: مركز مديريت حوزه علميه، چاپ دوم، 1369)، ص 375، و زين العابدين، قرباني، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب، (قم: انصاريان چاپ سوم، 1378)، ص 268.
    [32] . رك: آيت الله، محمد هادي، معرفت، صيانة القرآن من التحريف، (قم: مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ دوم؛ 1418 هـ ق)، ص 59 – 78. و دكتر فتح الله، محمدي (نجار زادگان) سلامة القرآن من التحريف، (تهران: پيام آزادي، چاپ اول، 1420 هـ ق)، ج 1، ص 86 – 98، و سيد علي، حسيني ميلاني، التحقيق في نفي التحريف عن القرآن الشريف، (قم: دار القرآن الكريم، چاپ اول، 1410 هـ ق)، ص 10 – 27.
    [33] . رك: صيانة القرآن من التحريف، همان، ص 64.
    [34] . رك: علامه، سيد محمد حسين، طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، (قم: اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371)، ج 12، ص 104 – 133. و آيت الله، سيد ابوالقاسم،خوئي، البيان في تفسير القرآن، (بي‌جا: انوار الهدي، چاپ هشتم، بي‌تا)، ص 197 – 235. و آيت الله، ناصر، مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، (تهران، داراكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1364)، ج 11، ص 21 – 31. و آيت الله، عبدالله، جوادي آملي، قرآن در قرآن، (قم: مركز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378)، ص 315 – 349. و صيانة القرآن، همان. و سلامة القرآن من التحريف، همان. و التحقيق في نفي التحريف عن القرآن الشريف، همان.
    [35] . جهت مطالعه تفصيلي: رك: صيانة القرآن من التحريف؛ همان، ص 35 – 57.
    [36] . حجر / 9.
    [37] . فصلت / 41 – 42.



    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  11. تشكر


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    چرا شیعیان فاطمه زهرا را معصوم می دانند؟

    سوال :
    با توجه به اينكه عصمت مختص به انبياء(عليهم السلام) مى باشد به چه دليل فاطمه زهرا را معصوم مى دانيد در حالى كه نه نبى است و نه امام؟
    پاسخ :
    در مورد این سوال باید به دو شبهه پاسخ گفت:
    1ـ آيا مقام عصمت به پيامبر و ائمه اختصاص دارد؟ چرا؟
    2ـ دليل عصمت فاطمه زهرا(عليها السلام) چيست؟
    پاسخ سؤال اول:
    ابتدا اين نكته را ياد آور مى شويم كه مقام عصمت، به آدميان اختصاص ندارد، بلكه فرشتگان الهى نيز از اين منزلت والا برخوردارند.
    و در ميان انسانها نيز، علاوه بر پيامبران و امامان، عصمت فاطمه زهرا(عليها السلام) با ادله فراوان قابل اثبات است. چنانكه پيامبر گرامى اسلام، در حديثى كه شيعه و سنى آن را نقل كرده اند، مى فرمايد: (ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها)۱
    همانا خداوند تبارك و تعالى به خاطر خشم فاطمه، غضب مى كند و به سبب رضايتِ او خشنود مى گردد.
    روشن است كه در صورتى مى توان خشم و غضب يك شخص را ملاك خشنودى و ناخشنودى خداوند دانست كه وى جز به اجراى فرمانهاى الهى نينديشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و انديشه نيز معصوم باشد. در اين روايت، به صورت كلى، رضايت فاطمه(عليها السلام) محور خشنودى الهى قرار گرفته است. اين دليل بر عصمت آن حضرت است. توضيح بيشتر در پاسخ سؤال دوم بيان خواهد شد.
    همچنين يكى از آيات قرآن كريم۲، به طهارت و پاكى حضرت مريم(عليها السلام) اشاره دارد. در باره اينكه خداوند، مريم(عليها السلام)را از چه چيزهايى پاك گردانيده، وجوه گوناگونى بيان شده است۳ به عقيده برخى از مفسران، سزاوارتر آن است كه آيه را داراى معناى عامّ شمرده، وى را از تمام پليديهاى حسّى، معنوى و قلبى، پاك بدانيم۴مرحوم علامه طباطبايى نيز دلالت آيه بر عصمت مريم را با سياق آيات، سازگارتر مى دانند۵
    اين دو نمونه، نشانگر آن است كه عصمت مقامى نيست كه در انحصار انبيا و ائمه قرار داشته و دست ساير انسانها از رسيدن به آن كوتاه باشد; بلكه ديگران نيز مى توانند به برخى از مراتب عصمت، يعنى عصمت از گناه، دست يابند. كم نبوده اند عالمان تقواپيشه اى كه ساليان متمادى نه تنها از حرام، بلكه از امور مكروه نيز چشم پوشيدند و حتى به خوردن و آشاميدن خود نيز رنگ الهى دادند.


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  13. تشكر


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    پاسخ سؤال دوم:
    براى اثبات عصمت زهرا(عليها السلام) ادله گوناگونى به كار مى آيند كه در اينجا برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم:
    1- آيه تطهير:
    بخشى از آيه 33 سوره احزاب كه به آيه تطهير شهرت يافته، همواره كانون توجه انديشمندان شيعه و سنى بوده و بحث هاى گوناگونى برانگيخته است. همگان بر اين باورند كه اين آيه فضيلت والايى را براى اهل بيت به اثبات مى رساند و انديشمندان شيعه، اين فضيلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس اين آيه، اراده تخلّف ناپذير خداوند بر اين تعلّق گرفته است كه هرگونه پليدى را از اهل بيت بزدايد و آنان را به طور كامل پاك و پاكيزه گرداند. البته جاى آن نيست كه در اين نوشتار كوتاه، به تفصيل درباره چگونگى دلالت آيه بر عصمت اهل بيت سخن برانيم و عمق واژه هاى به كار رفته در آن را بكاويم.
    از اين رو، به بيان روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه در كتب اهل سنّت نقل گرديده است، بسنده مى كنيم. بر اساس اين روايت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند:
    (فأنا و اهل بيتى مطهرون من الذنوب) «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم». ۶
    بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است و اگر در بيان فضيلت او دليل ديگرى نمى داشتيم، همين آيه كافى بود كه او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با شيوه هايى به يادماندنى، اهل بيت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجيهى را بسته است. بر اساس روايات فراوانى كه به حديث كساء، شهرت يافته اند، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پارچه اى را بر روى خود و على و فاطمه و فرزندانشان، حسن و حسين انداخته، جمله (اللهم هؤلاء اهل بيتى) را براى آيندگان به يادگار گذاشتند و در پاسخ به ام سلمه - كه يكى از شايسته ترين همسران پيامبر بود و پيوستن به اصحاب كساء را درخواست مى نمود - فرمودند:
    «رحمت خدا بر تو باد. تو همواره به راه خير و رستگارى بوده اى و چقدر من از تو راضى ام! ليكن اين فضيلت ويژه من و اين چند نفر است». ۷
    پيامبر گرامى براى آنكه وظيفه خويش را در تبيين آيات الهى به گونه شايسته اى بجاى آورند، به اين مقدار نيز بسنده نكرده، با به كارگيرى شيوه اى فراموش نشدنى و در مدت زمانى نسبتاً طولانى، آن هم به صورت هر روزه، به معرفى اهل بيت پرداختند. در روايتى از ابن عباس در اين باره آمده است:
    «رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسيدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند: درود و رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور كامل و شايسته پاكتان سازد. وقت نماز است، آماده شويد. رحمت خدا بر شما باد» ۸


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  15. تشكر


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    2- روايات مربوط به عصمت اهل بيت:
    علاوه بر آيه تطهير، رواياتى كه شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد كه جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانكه در حديث معروف ثقلين آمده است:
    (انّى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى، ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض) ۹«من در ميان شما دو چيز گران بها باقى مى گذارم، كتاب خدا و عترتم. تا وقتى كه به آن دو تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد. هيچگاه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند، تا آنگاه كه بر سر حوض (كوثر) بر من وارد گردند».
    اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت.
    3- روايات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(عليها السلام):
    در اينجا نيز از روايات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به يكى از آنها كه محدّثين شيعه و سنّى روايت نموده اند، بسنده مى كنيم:
    (ان الله - تبارك و تعالى - يغضب لغضب فاطمه و يرضى لرضاها) ۱۰«همانا خداوند - تبارك و تعالى - با غضب فاطمه غضبناك و با رضايت او خشنود مى شود».
    نكته درخور توجه در اين روايت آن است كه رضايت و نارضايتى فاطمه زهرا(عليها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و اين حقيقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسير ديگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(عليها السلام) به گناه دست مى زد و يا حتّى فكر انجام آن را در سر مى پروراند، به چيزى خشنود گرديده بود كه خدا از آن خشنود نيست، در حالى كه در اين روايت، رضايت الهى پيوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(عليها السلام) يافته است.
    اعتراف ضمنى يكى از دانشمندان اهل سنت را پايان بخش اين نوشتار مى سازيم. آلوسى - يكى از پرآوازه ترين مفسران اهل سنت - در تفسير آيه 43 سوره آل عمران، از يكسو حضرت مريم(عليها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامى پليدى هاى حسّى، معنوى و قلبى پاك مى داند و از سوى ديگر، ديدگاه كسانى را كه وى را سرور تمامى زنان جهان، از آغاز تا انجام مى شمارند، مورد نقادى قرار داده، با اقامه شواهد گوناگونى چنين نتيجه مى گيرد كه اين ويژگى شايسته فاطمه زهرا(عليها السلام) است۱۱پرواضح است كه جمع ميان اين دو سخن، جز با پذيرش عصمت حضرت زهرا(عليها السلام) سازگار نيست.


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  17. تشكر


  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    پی نوشت :[1]- برخى از منابع اهل سنت، كه اين حديث را نقل كرده اند، عبارتند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 و اسدالغابة، ج 6، ص 224.
    [2]- آل عمران: 42.
    [3]- براى نمونه، ر.ك: مجمع البيان، ج 1ـ2، ص 746ـ745 و الكشاف: ج 1، ص 362.
    [4]- روح المعانى، ج 3، ص 137.
    [5]- الميزان، ج 3، ص 205 (ترجمه فارسى، ص 295).
    [6]-الدر المنثور، جلال الدين سيوطى (بيروت: محمد امين دمج، بى تا)، ج 5، ص 199.
    [7]-بحارالانوار، محمدباقرالمجلسى (بيروت: دار احياء التراث العربى، دوم، 1403 ق)، ج 10، ص 141. همچنين ر.ك: الدر المنثور، پيشين، ص 198.
    [8]- الدر المنثور، پيشين، ص 199.
    [9]- برخى از منابع اهل سنت كه با عبارت كم و بيش متفاوت، اين حديث را نقل نموده اند، عبارتند از:
    مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366. سنن بيهقى، ج 2، ص 148. كنزالعمال، ج 1، ص 189-185.
    المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118. خصائص اميرالمؤمنين، ص 21. تاريخ بغداد، ج 8، ص 442.
    صحيح مسلم، ج 5، ص 26 (كتاب فضائل الحكمه). الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذيل آيه مودّت).
    و سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (كتاب المناقب).
    [10]- كنز العمال، ج 12، ص 111. و ر.ك: المستدرك، ج 3، ص 167. الصواعق المحرقه، ص 175.
    مجمع الزوائد، ج 9، ص 203. ذخاير العقبى، ص 39. الاصابة، ج 4، ص 378.
    اسدالغابة، ج 6، ص 224 و ميزان الاعتدال، ج 3، ص 206.
    [11]- روح المعانى، محمود الآلوسى (تهران: انتشارات جهان، بى تا)، ج 3، ص 138-137.


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  19. تشكر


  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : پاسخ به سوالات وهابیت



    مسئله آراستن قبور ائمه و تزیین مساجد

    سوال :
    آیا آراستن قبور ائمه و همچنين مساجد شيعيان با تزئينات مختلف و طلا و نقره حرام است؟
    پاسخ :
    براى رسيدن به پاسخى دقيق طى سه مرحله، به بحث پيرامون اين موضوع مى پردازيم:
    1. فرعى بودن مسأله
    مسأله اى كه در اين شبهه مطرح شده، يعنى آراستن و تزيين قبور ائمه و مساجد ربطى به مسائل اعتقادى ندارد تا بتوان به خاطر پذيرش قول و حكمى فقهى بر كسى خرده گرفت، بلكه بحثى فرعى و فقهى است كه بزرگان و فقيهان هر مذهب بر طبق اصول و مبانى پذيرفته شده نزدشان، آن را استنباط مى نمايند، لذا اين مسأله در كتاب الصلاة و ديگر ابوب فقه مورد بحث قرار گرفته. به عنوان مثال بخارى در صحيح اش، شيبانى در جامع الصغير، ابن قدامه در الشرح الكبير و علماء شيعه هر كدام در كتاب الصلاة، در بحث مربوط به مساجد اين فرع را مطرح نموده اند و حرمت، كراهت يا جواز را براى آن اثبات نموده اند، پس اين بحث بايد در فقه مورد بررسى قرار گيرد و حرمت يا عدم حرمت آن به اثبات برسد.


    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  21. تشكر


صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi