نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آئين ماني

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آئين ماني

    در قرن سوم ميلادي آئين ديگر همگاني يعني (آئين مانوي) در اطراف مرزهاي مشترک ايران و بابل نمايان گرديد. مؤسس آن ماني يا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانيان (پارتيان) ميرسيد. نام پدرش تيک (پاتک) يا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بين النهرين رفته بود. وي به سال 215 يا 216 ميلادي (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرين پادشاه اشکاني) در قريه ماردينر در ولايت «مسن» ناحيه نهر کوتاه در بابل باستاني متولد شد. پس از فرا گرفتن علوم متداول زمان خود به آئين مغتسله که يکي از فرقه هاي گنوسي است و در آن زمان در نواحي بين فرات و دجله ساکن بودند درآمد؛ ولي بعد هنگامي که از اديان زمان خود مانند زرتشتي و مسيحي و آيين هاي گنوسي به ويژه مسلک ابن ديصان و مرقيون آگاهي يافت، منکر مذهب مغتسله گرديد. ماني آئين زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و بقول خودش در سيزده سالگي (سال 228 ميلادي) چند بار مکاشفاتي يافت و فرشته اي اسرار جهان را بدو عرضه داشت و سرانجام پس از آغاز دعوت آئين خود در سال 242 ميلادي خويش را فارقليط که مسيح ظهور او را خبر داده بود معرفي کرد. چنانکه در سرودي که به زبان پهلوي سروده گويد:«من از بابل زمين آمده ام تا نداي دعوت را در همه جهان پراکنده کنم.»ماني در باب آفرينش مي گفت: در آغاز خلقت دو اصل وجود داشته است. يکي نيک و ديگري بد. نور را خالق خير و تاريکي را خالق شر ميدانست و ميگفت:انسان در اين ميان مختار است به جلوه هاي دو اصل مذکور، يعني به بدي: که تيره انديشي، نادرستي، خودخواهي احمقانه، کشتار، حق کشي و غيره است. يا به نيکي که روشن انديشي، مهرباني، دوستي، گذشت، اتحاد، صميميت، غمخواري ديگران و غيره است توجه و کمک کند. اگر به نيکي توجه کند، رستگار و اگر به بدي عمل کند سرافکنده و معذب خواهد شد. و حاصل آنکه تمايل به نيکي باعث سرافرازي و عروج و بقا و تمايل به بدي سبب اضمحلال و فناي آدمي مي گردد. او مي گفت: در حقيقت روشنائي و تاريکي، يا نيکي و بدي (يا روح و ماده) هستند که بعلت اصل غير قابل تغيير سرنوشت سرشت خود مجبورند به مسير تعيين شده ازلي خويش ادامه دهند. زيرا در اصل: از نيک و بدي نايد و از بد ثمر نيک اين گفته ماني است که او گفته به تفکيک (رفيع)در اين ميان فقط انسان است که با تعيين و انتخاب مسير تمايلي يا مصلحتي خود ميتواند به يکي از آن دو راهي که در پيش دارد عمل کند و يا بهتر بگوئيم: نيکي و بدي دو راه تعيين شده قطعي است و هر انساني عامل انتخاب و ادامه حرکت آن دو در وجود خود است.ماني ابتدا پيرو يکي از فرقه هاي مسيحي ماندائي يا زارئيان بود. اين دسته حضرت يحيي را پيغمبر حقيقي ميدانست و عيسي را دروغگو مي شمرد، با بي همسري و رياضت در زندگي مخالفت داشت. ماني پس از مطالعه آئين زرتشت خود را مصلح آن شناخت. هند را سياحت کرد و با عقايد بودائي آشنا شد، سپس به ايران بازگشت و به تبليغ دين جديد پرداخت و آن را با اديان زرتشتي و بودائي و مهري و مسيحي مطابقت داد، ولي تحت تعقيب روحانيان زرتشتي قرار گرفت و محکوم گرديد و در سال 276 ميلادي در شصت سالگي مصلوب شد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اصل و مبدأ آئين ماني و علل ظهور آنپس از سقوط و انقراض دولت اشکانيان و گسترش آئين مسيح که تغيير شکل يافته آئين مهر بود (مشابهت هاي ديني مسيح با آئين مهر آنقدر زياد بود و به قدري در ساختن دين مسيح از آئين مهر کمک گرفته شده بود که براي پيروان آئين مهر آسان بود که دين مسيح را بپذيرند؛ بدون اينکه احساس کنند از دين اصلي خود زياد فاصله گرفته اند:1. علامت صليب که خاص آئين مهر بود و بر پيشاني سربازان مهر داغ يا خال کوبي مي شد، علامت دين مسيح قرار داده شد.
    2. روز يکشنبه که روز خورشيد بود بيشتر در اثر تلقين پيروان مهر روز اول هفته مسيحيان شد و آن را روز خداي ما خواندند. (Day of our Lord)
    3. روز تولد مهر که در اول زمستان يعني هنگام بلند شدن روزها پس از رسيدن به کوتاهترين زمان خود بود و روز تولد مهر شناخته مي شد، مسيحيان به عنوان روز تولد مسيح شناختند و آن را عيد کريسمس يا نوئل خود قرار دادند.
    4. مسيح مانند مهر در غار يا (دالان دراز) پا به عرصه وجود مي نهد و مانند او از سنگ برخاسته به آسمان ميرود.
    5. ميهماني مقدس آخرين شام به طوري که در انجيل آمده با شام آخرين شب مهر شباهت دارد.
    6. هر دو از مادراني باکره به وجود مي آيند.
    7. هيچيک زن نميگيرند.
    8. مهر با کشتن گاو موجب زنده شدن موجودات و تجديد حيات يافتن آنان ميگردد و حضرت مسيح نيز مردگان را از گور بر مي خيزاند.
    9. غسل تعميد در آئين مهر از ضروريات بود و همين امر جزو آداب اصلي مسيحيت گرديد.
    10. در جزو مراسم و آداب مهر اين بود که همه حاضران در خوردن از يک قطعه نان و آب ممزوج با شراب به عنوان هئومه شرکت ميکردند و پيروان مسيح نيز در کليساها نان و شراب ميخورند.
    11. ميترا در پايان جهان به اين عالم باز ميگردد، تا جهان را پر از عدل و داد کند و اشخاص صالح و درستکار را از اشخاص گناهکار جدا کند و به درستکاران شير مقدس يعني هئومه ممزوج با روغن بدهد تا عمر جاويد يابند و حضرت عيسي نيز در پايان جهان به اين دنيا باز خواهد گشت.
    12. جزو مراسم آئين مهر - ناقوس و روشن کردن شمع هست که هر دو در دين مسيح نيز به چشم ميخورد.
    13. مهر ايزد عهد و پيمان است، و جالب است که کتاب انجيل را نيز کتاب عهد جديد مي نامند.) مغرب زمين دين مسيح را به ايران فرستاد و در مقابل اين آئين به مرور در ايالت مرزي ارمنستان و نواحي ديگر بطور کامل بسط و انتشار يافت. درست در همين زمان بود که دين ماني در ايران به وجود آمد. دين ماني در حقيقت واقع: آئيني است که از ترکيب دين زرتشت و دين مهر و مسيحيت به وجود آمده است، ميخواست ديني يگانه و مشترک بين آنها بسازد و اگر اين فرض به موفقيت منجر مي شد و مورد قبول همه واقع مي گرديد، خطر بزرگ دو دستگي دين و اختلافات آنها براي هميشه رخت بر مي بست.ماني وقتي به سن 27 رسيد (242 ميلادي) روزي که شاپور اول تاجگذاري مي کرد براي نخستين بار به انتشار دين خود پرداخت. شاپور اول گفتار ماني را پذيرفت و به اتباع خود دستور داد چنان کنند. اينکار بر زرتشتيان سخت ناگوار آمد و موبدان اجتماع کردند تا وي را از اين عقيده منصرف سازند. ولي شاپور درخواست آنها را نپذيرفت.ماني در اثبات عقيده خود کتابهايي چند پرداخت، از جمله کتاب "کنزالاحياء" است در شرح آنچه در نفس از جهت روشنائي مايه خلاص و از جهت تاريکي مايه فساد است. و در اين کتاب افعال نکوهيده را به ظلمت نسبت ميدهد. کتاب ديگري دارد بنام "شاپورگان" که نفس رهائي يافته و نفس درآميخته با اهريمنان و آلوده به کژي را شرح ميدهد، و نيز کتابي دارد بنام "الهدي التدبير" و دوازده انجيل که هر انجيل را به حرفي از حروف تهجي ناميده و نماز را بيان نموده و آنچه بايد در خلاص روح بعمل آيد توضيح داده است. کتاب ديگر وي "سفرالاسرار" است که آيات و معجزات انبياء را مورد طعن قرار داده است و بسياري کتابها و رساله هاي ديگر.شاپور مدت ده سال به کيش ماني وفادار ماند، تا اينکه موبد موبدان نزد او رفت و گفت: اين مرد دين ترا فاسد کرده است، مرا با او روبرو کن تا با او مناظره و مباحثه کنم. شاپور آنها را روبرو کرد. موبد موبدان در صحبت برتري يافت و شاپور اول از ثنويت دين ماني برگشت و به مذهب زرتشت درآمد. موبدان در صدد قتل ماني برآمدند. ماني ايران را ترک گفت، زيرا شاپور اول او را به کشمير تبعيد کرده بود. وي پس از هند به ترکستان رفت و سپس به چين رهسپار گرديد. در چين طرفداران زيادي دور او جمع شدند. اين طرفداران جديد بيشتر ترکان آن ديار بودند و از همينجا بود که آوازه شهرت کارهاي مربوط به نقاشي و تصوير گري او با آموزش جديد از صنعت گران چيني آغاز گرديد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    واقعه اعدام مانيپس از مرگ شاپور ساساني در سال 272 ميلادي ماني به ايران بازگشت. هرمزد اول ماني را به چشم احترام مينگريست، اما وهرام (بهرام) اول برادر هرمز اول که پادشاهي عشرت طلب و سست عنصر بود؛ ماني را بدست روحانيون زرتشتي سپرد و آنان وي را چندان عذاب دادند تا زندگي را بدورد گفت. بنابر يک روايت ماني، مصلوب شد و برخي گويند زنده زنده پوست او را کندند. بعدسرش را بريدند و پوست او را پر از کاه کرده به يکي از دروازه هاي شهر گنديشاپور خوزستان بياويختند (275 يا 276 ميلادي) و از آن پس آن دروازه به باب ماني موسوم گشت.ماني مخترع خط جديد هم بوده داراي حروف مصوته، که کتابهاي مانويان پارتي زبان و پارسيک زبان و سغدي زبان و غيره به آن خط که مشتق از سرياني و ساده تر از آن است، نوشته شده. ماني 6 کتاب نوشته و منشورهاي بسيار به اصحاب و پيروان خود و شايد ديگران هم فرستاده که اسامي عده اي از آنها در ضمن فهرست 76 رساله ماني و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن نديم به ما رسيده است. پنج کتاب را به زبان آرامي شرقي (که ماني در سرزمين آنان بزرگ شده بود) نوشته و يک کتاب هم به نام "شاهپورگان" به پارسيک يعني زبان جنوب غربي ايران نگاشته که بيشتر مندرجات آن راجع به معاد بوده است. يکي از کتابهاي ماني معروف به "سفر الجبابره" است که قطعاتي از آن به زبانهاي ايراني بدست آمده و در زبان ايراني به نام کتاب "کوان" [ ک ] خوانده مي شد که جمع "کو" و مشتق از لغت اوستائي "کوي" [ ک ] است که در زمان ساسانيان به معني "جبار" استعمال مي شده است. ديگر "کنزالاحياء"، "سفرالاسرار"، "فرقماطيا" که در مآخذ ايراني ظاهراً "بنگاهيک" و در لاتيني شايد همان "اپيستو لاخوندار منتاء" معروف است. ديگر انجيل زنده يا انجيل ماني را بايد نام برد. اين کتاب که قطعاتي از آن در آثار تورفان بدست آمده بر 22 قسمت مطابق 22 حرف تهجي آرامي بنا شده بوده است، و ظاهراً يک جلد آلبوم تصاوير که مبين و نشان دهنده مطالب کتاب بوده و در يوناني "ايقون" و در زبان پارتي "اردهنگ" و در پارسيک "ارتنگ" و در قبطي "ايفونس" و در کتابهاي مانوي چيني "تصوير دو اصل بزرگ" ناميده مي شد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكر

    مدير اجرايي (19-01-2012)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi