... انسان وقتي نگاه مي كند همه كتابهايشان را و همه نوشته هايشان را و چيزهائي كه در مجلات و غير مجلات نوشته اند و اينها، مي بيند كه مي گويند: (اسلام آمده است كه آدم بسازد يعني يك آدمي كه طبقه نداشته باشد) همين را گفته اند يعني حيوان باشد. اسلام آمده است كه انسان بسازد، انسان بي طبقه يعني همين، يعني در اين زندگي يك جور زندگي بكنند و در اين عالم يك نحو زندگي بكنند و يك دولت باشد و به اينها جيره بدهند، همه علي السوأ جيره بدهند و همه هم خدمت دولت را بكنند و اينها.
اينها كانّه آيات و ضرورياتي كه در همه اديان است، اينها را نديده
مي گيرند، آيات را آنقدري را كه دلشان مي خواهد و مي توانند، تاويل مي كنند به همين مطالب، آنهائي كه ديگر نمي توانند تاويل كنند، اصلاً ذكري از آن نمي كنند و منسي است.(30)"
دقت گفتار و وضوح كلام حضرت امام نيازمند به توضيح ديگري نيست و فقط جهت نتيجه گيري در اين مقوله، با سخني از "شهيد مطهري"، بحث را به انتها مي بريم.
"معني عدالت و مساوات اين است كه ناهمواريها و پست و بلنديها و بالا و پائين ها و تبعيض هائي كه منشاش سنت ها و عادات و يا زور و ظلم است بايد محو شود و از بين برود و اما آن اختلافها و تفاوتها كه منشاش لياقت و استعداد و عمل و كار و فعاليت افراد است بايد محفوظ بماند. همانطوري كه در مسابقه ها، ميدان مسابقه بايد هموار باشد، مساوي و هم سطح باشد، براي همه يك جور باشد، امكانات اجتماعي بايد براي همه بالسويه فراهم شود، تا آنجا كه به ميدان مسابقه، يعني امكانات اجتماعي مربوط است همه مساوي هستند و بايد مساوي باشند.
اما در مسابقه يك چيز ديگر هست كه مربوط به ميدان مسابقه يا شرايط مسابقه نيست، مربوط است به خود مسابقه دهندگان، يكي چابك تر است، يكي لاغرتر، يكي با عزيمت تر و با همت تر و كوشاتر است، يكي سابقه تمرين بيشتر دارد، اين تفاوتها در نتيجه مسابقه دخالت دارد و نبايد آنها را ناديده گرفت بايد به آنها احترام گذاشت و در نتيجؤ اينها است كه تقدّم و تاخّر پيش مي آيد.(31)"
پاورقيها:
________________________________________
1ـ صبحي صالح، نهج البلاغه، حكمت 438، ص553.
2ـ مرتضي مطهري، سيري در نهج البلاغه، قم، صدرا، 1354، ص102 (و نيز بيست گفتار ص2).
3ـ صبحي صالح، نهج البلاغه، خطبه 91، ص283.
4ـ همان، خطبه 214، ص330.
5ـ قَتَلَ في مِحرابِه لِشدَةِ عَدْلِه، مرتضي مطهري، بيست گفتار، ص20.
6ـ وسايل الشيعه، ج11، ص57.
7 ـ جرج جرداق، شگفتيهاي نهج البلاغه، ترجمه فخرالدين حجازي، انتشارات بعثت، تهران، ص88.
8 ـ جرج جرداق، پيشين، ص94.
9 ـ مرتضي مطهري، عدل الهي، انتشارات حكمت تهران. 1357، ص38.
10ـ سوره حديد، آيه 35.
11ـ در متن "اين باشد" است كه به مقتضاي جمله به "نيست" تبديل شده است.
12ـ ولايت فقيه، ص90 ـ 91.
13 ـ خاك خوب و خالص، گياهش را با رخصت پروردگارش برون مي شود و سبز و خرم مي گردد.
14 ـ جهت تشابه و تفاوت اين دو معني به كتابهاي عدل الهي، بيست گفتار، از استاد مطهري مراجعه شود.
15ـ اغلب پيامبران بني اسرائيل از اين جمله اند كه حتي در راه نفي ستم و برقراري عدالت به شهادت نيز رسيده اند.
16ـ وسايل الشيعه ج6، ص17.
17ـ ولايت فقيه، ص69.
18ـ ولايت فقيه، ص69.
19ـ شئون و اختيارات ولي فقيه (از كتاب البيع). ص 29 ـ (و نيز صفحه 97. ولايت فقيه ص58).
20ـ صبحي صالح ـ نهج البلاغه، ج15. ص57.
21ـ همان، خطبه 531، ص189.
22ـ همان، حكمت 437، ص553.
23ـ صبحي صالح ، نهج البلاغه يا خطبه 126، ص183.
24ـ ولايت فقيه، ص49.
25ـ ولايت فقيه، ص72.
26ـ شئون و اختيارات ولي فقيه، ص33.
27ـ چون ادامه بحث در باب ولايت فقيه خواهد بود به كتابهاي ولايت فقيه و نيز شئون و اختيارات ولي فقيه (ا ز كتا ب البيع) مراجعه شود.
28ـ همان، ص35.
29ـ صحيفه نور، ج1، ص3.
30ـ صحيفه نور، ج1، ص36.
31ـ مرتضي مطهري، بيست گفتار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا. قم 1358. ص123.