...رفتم سراغ حميد فرخزاد - يكى از بچه هاى اعزامى از محور جوانرود- گفتم: اين برادر احمد، كدام يكى از شماهاست، بين جمع فردى را نشان داد و گفت: اين هم برادر احمد، خوب كه توى بحرش رفتم ديدم يك سپاهى لاغر و قدبلند و سبزه رويى است با ابروهاى پهن، چشم هايى ريز و بادامى، بينى اى كه بدجورى از وسط شكسته بود و بالاخره موهاى سر و ريش بلند و ژوليده كه يك كلاه آهنى مستعمل سرش گذاشته و با جملاتى تلگرافى و مختصر در حال دستور دادن به اين و آن است. با خودم گفتم: اى بابا! ما از اين بشر، يك آدم قوى هيكل توى مايه هاى رستم، با آن بر و بازوى تهمتنى و ريش دوشاخ در ذهن مان ساخته بوديم. اين كجا و آن كه ما فكرش را مى كرديم كجا...
الغرض، كار الحاق كه تمام شد، همراه او سوار شديم و حركت كرديم به سمت پاوه. به محض اين كه ماشين روى دور افتاد، او شروع كرد به درس دادن به ما. گفت: برادران! شما حين تردد در راه ها، حواستان بايد حسابى جمع اطرافتان باشد. دايم سمت چپ و راست مسير خودتان را چك كنيد. غافل نشويد تا «يامفت» كشته نشويد. شهادت، با از روى غفلت به كشته دادن خود، فرق دارد. شهادت، مرگ آگاهانه است؛ نه مردن ناغافلانه. شش دانگ حواس ما جمع شنيدن حرف هايش شده بود. تا آن روز، هيچ كس اين طور با دقت و هوشيارانه، ريز مسايل تردد را در جاده هاى كردستان، به ما گوشزد نكرده بود. اين ديدار، سرآغاز آشنايى با مردى بود كه رمز چگونه جنگيدن را مى دانست و دلسوزانه اين رمز گرانبها را به بچه هاى انقلاب در جبهه هاى غرب آموزش مى داد.
احمد پس از فتح پاوه با حكم سردار بروجردى، به سمت فرماندهى سپاه پاوه منصوب شد و تا اواخر ارديبهشت سال ۱۳۵۹ يكسره هم و غم خود را مصروف طراحى و برنامه ريزى جهت كار پاكسازى مناطق آلوده و آزادسازى روستاها و ارتفاعات سوق الجيشى حومه پاوه كرد. به تدريج، شمارى از جوانان انقلابى و مخلص اعزامى، به جمع قواى معدود احمد در سپاه پاوه افزوده شدند. جوانان مومن و جان بركفى كه ضمن زدن زانوى تلمذ در مكتب رزمى سردار متوسليان و به گوش جان سپردن آموزه هاى گرانسنگ وى، يك شبه ره صد ساله رفتند و به فاصله اى كوتاه، خود در زمره سرداران زبده سپاه اسلام در جبهه هاى غرب و جنوب به شمار آمدند. از جمله آنان مى توان از بزرگوارانى همچون سرداران شهيد حاج عباس كريمى، رضا چراغى، حسين قجه اى، سيد محمدرضا دستواره و... نام برد و با مساعى پيگير احمد و حمايت بى دريغ سردار بروجردى، به تدريج آمار نفرات سپاه پاوه بالا آمد و به تبع آن، توان رزمى نيروهاى انقلاب در جبهه پاوه نيز افزايش يافت.