فيلسوف مشهور "برتراند راسل" در يك سخنراني كه در سال 1957م. ايراد كرد ميگويد: « ويژگيها و صفات مردانگي و شهامت [مسلمانان] در رفتار خود با مسيحياني كه به لحاظ اسلامي آنها را مرتد و كافر بشمار ميآوردند بسيار زياد و چشمگير بود. انصاف و خوش برخوردي آنها [با مسيحيان]، از برخورد امپراتوري بيزانس با شهروندان مسيحي خود، بيشتر بود.»
پيامدهاي تعصب و خشونت همچنان در انديشهها و نوشتهها و آثار غربيها بهنگام پرداختن به دوره جنگهاي صليبي، كاملاً هويداست. "آقاي نادر پورنقشبند" استاد دانشگاه هاله آلمان يادآور ميشود كه دوران رنسانس اروپا، بخشي از رفتارها و تحليلهاي نابهنجاري كه ويژگي اصلي پژوهشهاي خاورشناسي را تشكيل ميداد و در آثاري چون: "ناتان حكيم" نوشته "كوتولدليسنگ" در اواخر قرن هجدهم منعكس شده بود, تعديل كرد ولي نگاه تحقيرآميز و اهانت بار، همچنان سايه خود را بر خاورشناسان افكنده بود.
"استاد مجتبي مينوي" يادآور ميشود كه نخستين نويسنده اروپايي كه با نگاهي تا حدودي حقيقت ياب راجع به اسلام نوشت، "ويليام" از شهروندان "مامزبوري" انگلستان در قرن دوازدهم ميلادي بود و اين همان كسي است كه "نورمن دانيل" در كتاب خود "اسلام و غرب" ـ كه در سال 1960م. در "ادنبرا" به چاپ رسيد ـ از وي ياد ميكند.
"آقاي مينوي" ميافزايد كه رفتار اروپاييهاي مسيحي نسبت به اسلام، همچنان با شمشير و خشونت و ترور همراه و كمتر با تساهل و تسامح با مسلمانان توأم بود و تا قرن هجدهم و زماني كه اروپاييها نسبت به توان نظامي خود اطمينان حاصل كردند و سعي كردند آثار و نوشتهها و كتابهاي ادبي و تاريخي و ديني مسلمانان را به زبانهاي اروپايي ترجمه كنند، اين وضع ادامه داشت.
اين نويسنده از ياد نميبرد كه نام فرد ديگري را نيز بازگويد كه در نوشتهها و آثار خود درباره اسلام و پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، مشهور به انصاف گشته است؛ او "پيتر الفونس" يهودي اسپانيايي است كه در سال 1106م. ديانت مسيحيت را پذيرفت و به بريتانيا رفت و كوشيد تا علوم اسلامي را منتشر سازد و كتابي نيز درباره زندگي آخرين پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (پيامبر خاتم) انتشار داد.
ولي اين دو نمونه، در ارتباط با شرق و اسلام، تشكيل دهنده يك جريان عام نبوده بلكه بيشتر استثنايي نادر بشمار ميروند.
"آقاي دكتر غلامرضا سعيدي" در مطلبي با عنوان: "خاورشناسان و اسلام" كه در كتاب "محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خاتم پيامبران" آمده است، عبارتي از مؤرخ مشهور "آرنولد توين بي" نقل ميكند: «در چهار و پنج قرن اخير و در جريان اصطكاك و درهم آميزي غرب با جهان، جهان ضربههايي از غرب دريافت كرد حال آنكه غرب هرگز چنين ضربههايي را از جهان دريافت نكرد.» (صفحه 272)