«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَدًا سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُّكْرَمُونَ *لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ».(2)
انگيزه ي بحث از فرشتگان
برخي از انسان ها كه در معارف الهي ژرف انديشي بايسته را ندارند و آموزه هاي ديني را با بصيرت كافي فرا نگرفته اند، پندار و تصوير صحيحي از حقايق جهان هستي ندارند و همواره مي كوشند تاپديده هايي را كه سري در آن سو داشته و در خصوص آنها خبرها و گزارش هايي از غيب رسيده است، با فهم كوتاه و ناقص خويش ترسيم كنند؛ چنين پندارهاي ناروا، علاوه بر آنكه آدمي را از اصل حقيقت دور مي سازد، او را دچار اوهام و تخيّلات باطل نيز مي گرداند.
بعضي از فكرهاي ساده و قاصر، در خصوص ملائكه و فرشتگان پندارها و تصوراتي دارند كه دور از حقيقت است. اينان ملائكه را با ذهنيت خود ساخته، ترسيم مي كنند و تمام تلاش خويش را در اين جهت قرار مي دهند تا بر اساس خيال باطل خود ملائكه را تصوير نمايند. از اين رو آموزه هاي قرآني و روايي را ــ كه در تبيين حقيقت و ويژگي اين موجودات الهي است ــ در حدّ انديشه ي مادي زده و در قالب اوهام خويش تفسير مي كنند.
با توجه به اين مطلب، دغدغه ي اصلي و انگيزه ي اين گفتارها، زدودن تصويرهاي باطل، تصورات غلط و اوهام ناروا از دامن اين حقيقت شگرف مي باشد. همچنين ارائه معرفتي صحيح و بصيرتي نافذ در حوزه ي يكي از معارف الهي و تشريح و تبيين حقيقت يا حقايقي درباره ي اين پديده ي مهم و سرانجام گرفتن درس ها و توصيه هاي لازم براي حيات معنوي خويش است.