یقین

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

يقين چيست؟ و راه هاي رسيدن به يقين كدام است؟


راغب اصفهاني در معناي يقين مي گويد: يقين از صفات علم است و آن عبارت است از اين كه دلِ آدمي و فهم انسان آرامش و سكون پيدا كند، با توجه به اين كه حكم مورد يقين ثابت و محقق است.
امام رضا(ع) مي فرمايد: ايمان يك درجه بالاتر از اسلام و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوا است و ميان بندگان چيزي كم تر از يقين تقسيم نشده است. در حديثي امام علي(ع) يقين را به تسليم واقعي معنا كرد و فرمود: التسليم هو اليقين.
مرحوم علامه مجلسي مي گويد: يقين داراي سه مرتبه است: علم اليقين، عين اليقين و حق اليقين كه اين سه مرتبه با يك مثال روشن مي شود: علم اليقين به آتش، مشاهدة آن توسط دود است و عين اليقين ديدن حجم واندازة آتش است و حق اليقين سوختن در آن است. اين سه اصطلاح در قرآن مجيد در سورة تكاثر و واقعه آمده است. امام باقر(ع) توكل بر خدا و تسليم در برابر ذات پاك او و رضا به قضاي الهي و واگذاري تمام امور به خداوند را از آثار يقين ذكر كرده است. قرآن مجيد راه رسيدن به يقين را عبادت مي داند: واعبد ربّك حتي يأتيك اليقين؛ پروردگارت را عبادت كن تا به يقين برسي. بدون عبادت ممكن نيست كسي به يقين نائل آيد. منظور از عبادت، حركات و سكنات ظاهري نيست بلكه حقيقت عبادت و بندگي خدا است كه در آن صورت غير خدا در انسان جاي ندارد. از اين رو از رسول خدا(ص) نقل است كه : اگر نبود شياطيني كه اطراف دل هاي بني آدم را احاطه كرده اند، آن ها حقايق ملكوت آسمان ها و زمين را مشاهده مي نمودند؛ يعني گناه و رذايل اخلاقي مانع رسيدن به مقامات معنوي، از جمله يقين مي شود.

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

از نشانه های سستی یقین چیست؟

عنه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

إنّ مِن ضَعفِ اليَقينِ أن‏تُرضِيَ النّاسَ بِسَخَطِ اللّه تـعالى ، و أن تَحمَدَهُم عـلى رِزقِ اللّه تـعالى ، وأن تَـذُمَّهُم على ما لَم يُؤتِكَ اللّه‏ُ .

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

از سستى يقين است كه با به خشم آوردن خداوند متعال ، مردم را خشنود گردانى و براى روزيى كه خداوند متعال به تو داده است آنان را مدح و ثنا گويى و براى آنچه كه خداوند به تو نداده‏است ، مردم را مذمت كنى .

[نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*]

نشانه های یقین

رسول اکرم(ص) فرمودند، یقین 6 نشانه دارد:
1- به حقانیت خدا یقین پیدا کرده و لذا ایمان آورده است.
2-یقین دارد که مرگ حتمی است و از رسیدن اجل می ترسد.
3-یقین پیدا نموده که روز قیامت حق است و از رسوایی آن می ترسد.
4-یقین پیدا کرده که بهشت حق است، مشتاق آن شده.
5-یقین پیدا کرده که دوزخ و عذاب جهنم حق است، برای نجات از آن می کوشد.
6-به حساب آخرت یقین دارد، پیوسته از خود حساب می کشد.

پس خود را بسنجیم اگر واقعا این 6 صفت در ما موجود است، آنها را تقویت کنیم و بدانیم ما یقین به خدا و قیامت و غیره داریم و اگر بی توجه غافل هستیم،اعتقاد خویش را اصلاح کنیم.

گویند چند جوان با یک چوپان در صحرا ملاقات کردند
و گفتند یکی از گوسفندان را به ما بفروش تا ذبح کنیم، بپزیم.
چوپان گفت: به صاحب گوسفند چه بگویم.
گفتند: بگو گرگ برده است. گفت: بفرض او قبول کرد، به خدا چه بگویم؟


یک شخص متدین و فرزانه گوید:
حدود 60 سال قبل در تهران یک شخص ثروتمند مست یک چمدان پول(اسکناس) به من داد به منزلش ببرم.
من جوان بودم، او خیلی مست بود، به خود اندیشه کردم این پول را ببرم،
او که مست است نمی تواند مرا بگیرد،
شیطان مرتب و پیوسته وسوسه می کرد که فرصت است بهترین سرمایه خواهد بود،
یک لحظه فکر کردم که با این پول چگونه نماز بخوانم،
بر شیطان لعنت کردم، منصرف شدم، از شخص مست آدرس دقیق پرسیدم، دیدم 50 قدم فاصله داریم،
به در منزل رسانیدم و زنگ زدم، یک خانم آمد، گفتم آن آقای مست را می شناسی؟
ج: شوهر من است. گفتم این چمدان مال او است،
زن آنرا باز کرد، دید پر از اسکناس است،
گفت: این بدبخت رئیس شعبه بانک است، در حال مستی آنها را آورده،
خلاصه 2 تومان پول به من داد و تشکر کرد،
من هم گفتم الهی اینطور پول حلال می خواهم فرج حاصل شد،
خداوند کار حلال به من رسانید.

شخصی در زمان پیامبر (ص)خیلی گرفتار فقر شد.
اهل خانه او را وادار کردند از رسول اکرم(ص) کمک مالی تقاضا کند.
گوید وقتی به خدمت حضرت مشرف شدم به محض مشاهده من فرمودند
هرکس از ما چیزی بخواهد می دهیم اما آنچه خدا عطا کند تمام نمی شود.
به منزل برگشتم و جریان را صحبت کردم ولی چون در منزل هیچ نداشتیم قانع نشدند.
مجددا فردا رفتم عین همان دفعه تکرار شد.
به ناچار بار سوم تصمیم گرفتم غیر از خدا از کسی کمک نخواهم حتی از پیامبر(ص).
خداوند رزاق بر دلم افکند خارکنی کنم. آن را پیشه خود ساختم، پس از چند صباحی صاحب امکانات شدم.
مرتب از صحرا خار می آوردم و می فروختم.
یک روز با غلام خود که تازه خریده بودم، در بازار با پیامبر مواجه شدیم،
پس از سلام و جواب حضرت تبسم کرد و فرمود:
هرکس از ما چیزی بخواهد می دهیم اما آنچه خدا عطا کند تمام نمی شود.

یکی طفل دندان در آورده بود پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن پیش جفت نگر تا زن او را چه فرزانه گفت
مخور حول ابلیس تا جان دهد هر آنکس که دندان دهد نان دهد

رسول خدا فرمودند(ص): ازدواج کنید تا روزیتان زیاد گردد. کسی که از ترس فقر ازدواج نکند، بر رزاقی خداوند سوء ظن نموده است. قرآن می فرماید: از ترس کمی روزی اولاد خود را نکشید، ما به اولاد و به خود شما روزی می دهیم. ایا می دانید چه چیز روزی را فراوان می کند؟- خدمت به والدین – نماز خواندن –
خواندن هر شب سوره واقعه – احسان صدقه به اموات – نماز شب – سحر خیزی – قرآن می فرماید: اگر شکر کنید نعمت های شما را فراوان می کنیم. الهی روزی حلال و آسان بر ما عطا فرما – پروردگارا یقین به ما عنایت کن. الهی ما را به روزی خودت اگر که کم باشد قانع و سپاسگزار کن. خدایا با حلال های خود ما را غنی کن و به بندگی قبول فرما. والسلام