ايستادن هنگام شنيدن لقب قائم
سنّتي اجتماعي برای احترام به حضرت مهدی (عج)
يكي از وظايف مهم عاشقان و شيفتگان حضرت ولي عصر(عج)، احترام و تعظيم آن حضرت است. اين احترام و تعظيم، متناسب با سنتها و فرهنگهاي هر جامعه متفاوت خواهد بود.
يکی از کارهايی که براي احترام به آن حضرت انجام مي شود ايستادن هنگام شنيدن لقب «قائم» است. در باره اين ايستادن دو ديدگاه وجود دارد:
برخي چنين کاری را فقط يک سنت اجتماعی لازم می دانند و بر اين باورند در منابع معتبر نخستين، دليل روايی بر آن وجود ندارد. برخی ديگر، با استناد به برخی کتابهايي که در سدههای اخير نوشته شده است، آن را عملی مستحب دانسته، انجام آن را اقتدا به عمل معصوم می دانند و در اين زمينه دو روايت را ذکر می کنند:
يک. روايتي که در آن از امام صادق علیه السلام پرسيده شد: چرا هنگام شنيدن نام «قائم» بايد برخيزيم؟
حضرت فرمود:
«براي او، غيبتي طولاني هست و اين لقب، يادآور دولت حق آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است؛ لذا آن حضرت، از شدّت محبت و مرحمتي كه به دوستانش دارد، به هر كس كه حضرتش را با اين لقب ياد كند، نگاه محبتآميز ميكند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است كه هر بنده خاضعي مقابل صاحب عصر خود ـ هنگامي كه مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد ـ از جاي برخيزد؛ پس بايد برخيزد و تعجيل در امر فرج مولايش را از خداوند" بخواهد.» [231]
در بررسي اين روايت، نكاتي گفته شده است:
1. اين روايت و حتي مضمون آن، در هيچ يک از کتابهاي معتبر نيامده است.
2. روايت، مشتمل بر برخي کلمات نامأنوس مانند«غيبة طولانية», است که در هيچ يک از سخنان معصومان: نيامده است.
3. در هيچ روايتي از امامان پيش از امام صادق علیه السلام به انجام دادن اين کار اشاره نشده و هيچ جا از انجام آن توسط پيروان اهل بيت: سخن به ميان نيامده است. در حالي كه صدها روايت داراي اين كلمه است.
4. اين لقب، چه خصوصيتی دارد که آن حضرت فقط با اين لقب به دوستداران خود توجه میفرمايد و با لقبهای ديگر چنين نيست؟
دو. در روايت است که چون دعبل، قصيده معروف خود را براي امام رضا 7 خواند، آن حضرت دست بر سر نهاده و به حالت تواضع ايستاد و براي فرج آن حضرت دعا کرد.[232] اين روايت، در منابع معتبر اوليه اين گونه نقل شده است كه: عبدالسلام هروي گويد:
از دعبل بن خزاعي شنيدم که ميگفت: بر مولاي خود امام رضا7 قصيدة خود را خواندم که چنين آغاز ميشود:
مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ
و چون به اين ابيات رسيدم:
خُرُوجُ إِمَامٍ لا مَحَالَةَ خَارِجٌ يَقُومُ عَلَي اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ
يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ يُجْزِي عَلَي النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ
امام رضا7به سختي گريست. سپس سر خود را بلند کرده و به من فرمود:
«اي خزاعي! روحالقدس اين دو بيت را بر زبان تو جاري کرده است آيا ميداني اين امام کيست و کي قيام خواهد کرد؟»
گفتم: «نه؛ اي مولاي من! فقط شنيدهام امامي از شما خروج ميکند و....» [233]
در بررسي اين روايت نيز گفته شده است:
همان گونه که ملاحظه ميشود به ايستادن آن حضرت هيچ اشارهاي نشده است، تا چه رسد به اين که آن حضرت دست به سر هم گذاشته باشد. نکته قابل تأمل اينکه در منابع نخستين، تمام کساني که اين روايت را نقل کردهاند، به همين صورت ذکر کردهاند.[234]
ناگفته نماند در شعر دعبل (آن گونه که در کتابهاي ياد شده ذکر شده است) نه فقط لقب قائم به کار نرفته که هيچ يک از القاب ديگر آن حضرت نيز نيامده است.
البته بايد توجه داشت امروزه ايستادن هنگام شنيدن لقب خاص حضرت مهدي(عج) در فرهنگ شيعه به معناي احترام به آن حضرت است و در جمعي که چنين ميکنند، اگر برنخاستن، بياحترامي به آن حضرت باشد، به طور قطع جايز نيست.
[231] . «لان له غيبة طولانية و من شدة الرأفة الی احبته ينظر الی کل من يذکره بهذا اللقب المشعر بدولته والحسرة بغربته و من تعظيمه ان يقوم العبد...»، لطف الله صافي گلپايگاني, منتخب الاثر، ص640، ح4.
[232] . پيشين, ص640, ح3.
[233] . شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة, ج2, ص276, ح6.
[234] . علي بن محمد خزاز قمي, کفاية الاثر, ص276؛ شيخ صدوق, عيون اخبار الرضا7 , ج2, ص266؛ امين الاسلام طبرسي, اعلام الوري, ص331؛ علي بن عيسي اربلي, کشف الغمة, ج2, ص328؛ علي بن عبدالکريم نيلي, منتخب الانوار المضيئة, ص39؛ محمد باقر مجلسي, بحار الانوار, ج51, ص154.