پيامبر گرامي اسلام (ص) درباره نشانههاي قيامت ميفرمايد:
به ناگزير ده چيز، پيش از برپايي قيامت، رخ خواهد داد: خروج سفياني, دجّال، پيدا شدن دود, جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عيسي، فرو رفتن [در زمين] در ناحية مشرق و فرو رفتن در منطقة جزيرةالعرب و آتشي كه از انتهاي عدن بر ميخيزد و مردمان را به سوي صحراي محشر راهنمايي ميكند.[81]
بر اين اساس ميتوانيم "اشراط الساعه" را سلسلهاي از حوادث اجتماعي و طبيعي بدانيم كه از زمان بعثت رسول اكرم (ص) آغاز، و تا فروپاشي كامل نظام طبيعت ادامه مييابد و همة آنها را ميتوان نشانه هايي از نزديك شدن رستاخيز بزرگ دانست.
البته در برخي روايات، افزون به موارد يادشده، به از پارهاي پديدههاي اجتماعي نادرست و گناهان آشكار و عمومي نيز به عنوان اشراط الساعة نام برده شده كه مشروحترين و جامعترين حديث در اين زمينه حديثي است كه ابن عباس از پيغمبر گرامي اسلام9 در داستان حجة البلاغ نقل كرده كه بسياري از مسائل را به ما ميآموزد و حاوي نكات فراواني است.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان اين روايت را به نقل از تفسير قمي، از رسول گرامي اسلام (ص) اين گونه نقل كرده است:
قمي در تفسير خود از پدرش از سليمان بن مسلم خشاب از عبد اللَّه بن جريح مكي از عطاء بن ابي رياح از عبداللَّه بن عباس نقل كرده كه گفت: با رسول خدا به زيارت حج رفتيم، همان حجي كه بعد از آن رسول خدا (ص) از دنيا رفت، رسول خدا (ص) در كعبه را گرفت و سپس روي نازنين خود را به طرف ما كرد و فرمود: ميخواهيد شما را خبر دهم از علامات قيامت؟
و در آن روز سلمان رضي الله عنه از هر كس ديگر به آن جناب نزديكتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) گفت: بله يا رسول اللَّه، حضرت فرمود: يكي از نشانههاي قيامت اين است كه نماز ضايع ميشودـ يعني از ميان مسلمين ميرود. و از شهوات پيروي ميشود و مردم به سوي هواها ميل ميكنند، مال، مقامي عظيم پيدا ميكند و مردم آن را تعظيم ميكنند، دين به دنيا فروخته ميشود، در آن زمان است كه دل افراد با ايمان درونشان، براي منكرات بسياري كه ميبينند و نميتوانند آن را تغيير دهند آب ميشود آن چنان كه نمك در آب حل ميگردد.
سلمان با تعجب گفت: يا رسول اللَّه! به راستي چنين روزي خواهد رسيد؟
فرمود: آري، به آن خدايي كه جانم به دست او است، اي سلمان در آن هنگام سرپرستي و ولايت مسلمانان را امراي جور به دست ميگيرند امرايي كه وزرايي فاسق و سرشناساني ستمگر و امنايي خائن دارند.
سلمان پرسيد: به راستي چنين وضعي پيش خواهد آمد يا رسول اللَّه؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان. در اين موقع منكر، معروف، و معروف، منكر ميشود، خائن امين قلمداد ميگردد و امين خيانت ميكند، دروغگو تصديق ميشود و راستگو تكذيب ميگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسيد: يا رسول اللَّه به راستي چنين چيزي خواهد شد؟ فرمود:
آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در آن روزگار زنان به امارت ميرسند و كنيزان طرف مشورت قرار ميگيرند و كودكان بر فراز منبر ميروند و دروغ نوعي زرنگي و زكات خسارت، و خوردن بيتالمال نوعي غنيمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولي به دوستش نيكي مينمايد و ستاره دنباله دار طلوع ميكند.
سلمان باز پرسيد: يا رسول اللَّه آيا چنين چيزي خواهد شد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان! در اين موقع زن با شوهرش در تجارت شركت كند و باران در فصلش نيامده بلكه در گرماي تابستان ميبارد و افراد كريم سخت خشمگين ميگردند، مرد فقير تحقير ميشود، در اين هنگام بازارها به هم نزديك ميشوند وقتي يكي ميگويد:" من چيزي نفروختم" و آن ديگري ميگويد:" من سودي نبردهام" طوري ميگويند كه هر شنونده ميفهمد دارد به خدا بد و بيراه ميگويد.
سلمان پرسيد: آيا حتماً چنين وضعي خواهد شد يا رسول اللَّه؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است، اي سلمان در اين هنگام اقوامي بر آنان مسلط ميشوند كه اگر لب بجنبانند كشته ميشوند و اگر چيزي نگويند دشمنان همه چيزشان را مباح و براي خود حلال ميكنند تا با بيت المالشان كيسههاي خود را پر كنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بريزند و دلهاشان را پر از وحشت و رعب كنند و در آن روز مؤمنين را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نميبيني.
سلمان گفت: يا رسول اللَّه آيا چنين روزگاري بر مؤمنين خواهد گذشت؟ فرمود:
آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در اين هنگام چيزي از مشرق ميآورند و چيزي از مغرب تا امت اسلام را سرپرستي كنند، در آن روز واي به حال ناتوانان امت من، از شر شرقي و غربيها و واي به حال آن شرقيان و غربيان از عذاب خدا، آري نه كوچكي را رحم ميكنند و نه پاس حرمت بزرگي را دارند و نه از هيچ مقصري عفو ميكنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدميان است ولي دلهاشان دلهاي شياطين.
سلمان عرضه داشت: يا رسول الله آيا چنين روزي خواهد رسيد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان، در اين هنگام مردان به مردان اكتفاء ميكنند و زنان به زنان و همانطوري كه پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غيرت به خرج ميدهند نسبت به پسر نيز غيرت به خرج ميدهند، مردان به زنان شبيه ميشوند و زنان به مردان و زنان بر مركبها سوار ميشوند كه از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسيد: يا رسول اللَّه آيا چنين وضعي پيش ميآيد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان، در اين هنگام مساجد طلا كاري و زينت ميشود آن چنان كه كليساها و معبد يهوديان زينت ميشود، قرآنها به زيور آلات آرايش و مغازهها بلند وصفها طولاني ميشود اما با دلهايي كه نسبت به هم خشمگين است و زبانهايي كه هر يك براي خود منطقي دارد.
سلمان پرسيد: يا رسول اللَّه آيا اين وضع پيش ميآيد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را ميآرايند و حرير و ديبا ميپوشند و پوست پلنگ كالاي خريد و فروش ميگردد.
سلمان پرسيد: يا رسول اللَّه آيا اين نيز واقع خواهد شد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است، اي سلمان در آن روز ربا همه جا را ميگيرد و يك عمل آشكار ميشود و معاملات با غيبت و رشوه انجام ميشود و دين خوار و دنيا بلند مرتبه ميشود.
سلمان گفت: يا رسول اللَّه آيا اين نيز واقع خواهد شد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در اين هنگام طلاق زياد ميشود و هيچ حدي جاري نميگردد و البته خداي تعالي از اين بابت هرگز متضرر نميشود.
سلمان عرضه داشت: يا رسول اللَّه آيا اين نيز واقع خواهد شد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در اين زمان كنيزان آوازهخوان و نوازنده پيدا ميشوند و اشرار امت من بر امت، ولايت و حكومت ميكند.
سلمان پرسيد: يا رسول الله آيا چنين وضعي خواهد شد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در اين موقع اغنياي امت من صرفا به منظور گردش و تفريح به حج ميروند و طبقه متوسط براي تجارت و فقرا به منظور خودنمايي و ريا حج ميروند، در اين هنگام است كه اقوامي قرآن را براي غير خدا ميآموزند و آن را نوعي مزمار و آلت موسيقي اتخاذ ميكنند، اقوامي ديگر به تعلم فقه اسلامي ميپردازند اما براي غير خدا در آن روزگار زنا زادگان زياد ميشوند با قرآن آوازهخواني ميكنند و بر سر دنيا سر و دست ميشكنند.
سلمان عرضه داشت: يا رسول اللَّه آيا چنين وضعي خواهد شد؟ فرمود: آري به خدايي سوگند كه جانم به دست او است اي سلمان اين وقتي است كه حرمتها و قرقها شكسته شود و مردم از روي آگاهي و عمد در پي ارتكاب گناه باشند و اشرار بر اخيار مسلط شوند، دروغ فاش و بي پرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علني كنند، مردم در لباس به يكديگر مباهات كنند و باران در غير فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسيقي را كاري پسنديده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهي از منكر را عملي نكوهيده بدانند تا آنجا كه يك فرد با ايمان ذليلترين و منفورترين فرد امت شود و قاريان عابدان را ملامت كنند و عابدان قاريان را اين مردمند كه در ملكوت آسمانها رجس و نجس ناميده ميشوند.
سلمان از در تعجب پرسيد: يا رسول الله آيا چنين وضعي پيش ميآيد؟ فرمود: آري به آن خدايي كه جانم به دست او است اي سلمان در اين هنگام است كه توانگر هيچ دلواپسي جز فقير شدن ندارد، حتي يك گدا در طول يك هفته يعني بين دو جمعه درخواست ميكند و كسي نيست كه چيزي در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسيد: يا رسول الله آيا چنين روزگاري خواهد رسيد؟
فرمود: آري به آن خدايي كه جانم در دست او است اي سلمان در اين زمان رويبضة تكلم ميكنند، پرسيد: يا رسول الله پدر و مادرم فداي تو، رويبضه چيست؟ فرمود: چيزي و كسي به سخن در ميآيد و در امور عامه سخن ميگويد كه هرگز سخن نميگفت، در اين هنگام است كه مردم، ديگر زياد زنده نميمانند ناگهان زمين نعرهاي ميكشد و هر قومي چنين ميپندارد كه زمين تنها در ناحيه او نعره كشيد بعد تا هر زماني كه خدا بخواهد هم چنان ميمانند و سپس واژگونه ميشوند و زمين هر چه در دل دارد بيرون ميريزد ـ و خود آن جناب فرمود: يعني طلا و نقره را ـ آن گاه با دست خود به ستونهايي كه در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل اين، ولي در آن روز ديگر نه طلايي فائده دارد و نه نقرهاي، اين است معناي آيه: فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها؛ علامت هايش بيامد.[82]
نيز ن.ك: آخرالزمان، خروج سفياني، خروج دجال، خروج دابه الارض، طلوع خورشيد از مغرب، نزول عيسي7.