نشانههاي حركات و مقابلهها با خلافت امام علي«عليهالسلام» و تمهيد مقدمات براي تصاحب خلافت، از اواخر عمر پيامبر پديدار شد، در شب عقبه گروهي قصد ترور پيامبر«صلي الله عليه و آله» را داشتند .در روز پنجشنبه چند روز قبل از وفات آن حضرت، مانع نوشتن وصيت شدند تا مبادا نامي از امام علي و اهل بيت«عليهم السلام» به عنوان خلفاي بعد از پيامبر«صلي الله عليه و آله» در آن آورده شود. در فرستادن لشكر اسامة بن زيد براي مقابله با لشكر روم، با دستورات اكيد حضرت براي پيوستن به لشكر، مخالفت كردند تا مبادا خلافت براي امام علي«عليهالسلام» تمام شده و از آن محروم شوند.
به اين جهات و جهات ديگر خداوند متعال حكمتش اقتضا نمود تا به طور صريح به امامت اهل بيت عليهم السلام اشاره نكرده و نام آنها را در قرآن ذكر نكند. بلكه پيامبرش را مأمور كرد تا امر امامت حضرت علي«عليهالسلام» را از طريقي ديگر دنبال كند كه مطابق با مقتضاي حال بود و حكمت و مصلحت اسلام و مسلمين نيز در نظر گرفته شود. پيامبر«صلي الله عليه و آله» نيز در اين زمينه از هيچ كوششي فرو گذار نكرد . او در طول بيست و سه سال بعثت خود با اسلوبهاي مختلف و در مواقع گوناگون هر جا كه مناسب ميديد ولايت و امات امام علي«عليهالسلام» و اهل بيتش را به مردم گوشزد ميكرد تا حجّت براي مردم تمام شده و اين اصل مهم از اصول دين مجهول و مبهم نماند. از همان شروع بعثت كه امر به انذار عشيرة خود از جانب خداوند متعال آمد، در آخر سخنان خود خطاب به عشيرهاش فرمود: «إنّ هذا
ـ عليّ أخي - و وصيّي و خليفتي من بعدي، فاسمعوا له و أطيعوا»؛[16]«همانا اين
ـ علي برادر و وصي و جانشين بعد از من است، پس سخن او را گوش فرا داده و از او اطاعت نماييد.»
در طول مدت بعثت با نصوص جلي و خفي، با قراين و بدون قراين، براي عشيرة خود و از خواص حضرت از مهاجرين؛ امثال ابوذر، مقداد و عمار، و انصار؛ امثال سلمان، ابيّ خزيمه و فروة بنعمر بن ودقه ، و به طور عموم، امامت و ولايت امام علي«عليهالسلام» را بيان كرد، و آنان را به اطاعت از او واداشت. در حجة الوداع در ملأ عام به ولايت اميرالمومنين«عليهالسلام تصريح كرده و دستور داد تا حاضرين به غايبين اطلاع دهند...
به اين شكل حكيمانه، پيامبر امر ولايت را بر مردم ابلاغ نموده و بين آنان منتشر ساخت، تا هم امامت كه اصل و ركني از اركان دين است بر مردم ابلاغ شده باشد، و هم جلوي مفاسد مترتب بر تصريح به نام اهل بيت در قرآن گرفته شود. و از طرفي مي دانيم كه ما وظيفه داريم به بيانات پيامبر در ذيل آيات قرآن عمل كرده و آنها را اطاعت نماييم. خداوند متعال ميفرمايد: (وَ أَنْزَلْنا إلَيْكَ الذّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاس ما نُزِِّلَ إلَيْهِمْ)[17] «و ما اين ذكر(قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي».
مرحوم شرف الدين به همين بيان در كتاب «الفصول المهمة » و «المراجعات» نيز به سؤال مطرح شده پاسخ داده است.
[18]
امام شناسی و پاسخ به شبهات
علی اصغر رضوانی
[1] . الجامع الأحكام القرآن، ج 1، ص 480 .
[2] . الجامع الأحكام القرآن، ج 1، ص 480 .
[3] . الجامع الأحكام القرآن، ج 1، ص 480 .
[4] . سورة مائده، آيه 48 .
[5] . سورة نحل، آيه 44.
[6] . سورة نساء، آيه 59 .
[7] . سورة احزاب، آيه 33.
[8] . كافي، ج1 ، ص 286 ، ح 1؛ شواهد التنزيل،ج 1، ص 191، ح 203.
[9] . سورة حجر، آيه 5 .
[10] . سورههاي بقره آية 65 . نساء آيه154 ، اعراف، آيه 163.
[11] . سورة حجرات، آيات 2 و 3 .
[12] . سورههاي توبه، آية 120 ، نساء آيه 65، حشر آيه 81.
[13] . مستدرك حاكم، ج 1، ص 8؛ سنن ترمذي، ج 2، ص 110 .
[14] . مجله تراثنا ، شمارة 62 .
[15] . تاريخ طبري، ج 3، ص 289، شرح ابن ابي الحديد، ج 12، ص 53 .
[16] . تاريخ طبري، ج1، ص 542 .
[17] . سورة نحل، آيه 44 .
[18] . ر.ك، الفصول المهمة ص 135 ، المراجعات ، ص 448، مراجعة 84.