نويسنده: ناصر آراسته
نظريه ولايت فقيه نزد فقهاي شيعه هميشه محل بحث و بررسي بوده، و ايشان از نظرگاه هاي متفاوت به اين موضوع توجه کرده اند. نمودار زير به خوبي نشان مي دهد که بيشتر علماي طراز اول شيعه لااقل به اصل حکومت فقيه و ولايت وي اعتقاد داشته اند و گفت و گو درباره اين نظريه و بيان آن بر اساس نياز امروز شيعه نيست. بلکه تحقق حکومتي بر پايه نظريه ولايت فقيه آرزوي هميشگي آنها بوده است. آنچه در ذيل آمده چکيده اي است از تلاش نظري قدماي ما.
شيخ مفيد
شيخ مفيد شش مقدمه اساسي در نظريه سياسي خود به شرح زير دارد: 1. مداخله دين در سياست و امور اجتماعي؛ 2. ولايت تدبيري و سياسي عترت طاهره(ع)؛ 3. لزوم اجراي احکام در همه زمان ها؛ 4. مشروعيت نداشتن ولايت غير عترت طاهره(ع)؛ 5. غيبت آخرين امام منصوب؛ 6. پايان دوره نصب خاص. به اعتقاد شيخ مفيد با پذيرش شش مقدمه ياد شده بايد چنين گفت که شارع مسئوليت رهبري فکري - سياسي شيعيان را در عصر غيبت کبري بر نايبان عام نهاده است؛ يعني همان فقهاي واجدالشرايطي که بر مردم واجب است آنها را ياري کنند.
ابي الصلاح حلبي
ادامه ولايت فقيه در نظر وي به ادله نقلي منحصر نبود. او پيش از آنکه به بحث درباره روايات دست زند، در همان شرايط فقاهت و علم به احکام، دليل عقلي خود را براي ولايت فقيه اقامه مي کند: اخبار عن الله تعالي؛ نيابه عن رسول الله (ص)، و از نظر عقل، نيابت و اخبار بدون علم، قبيح و ناپسند است.
وي حتي شرايط ولي فقيه را نيز برشمرده است:
1. علم به احکام؛ 2. تمکن از تنفيذ حق؛ 3. اجتماع عقل و رأي؛ 4. سعه الحلم؛ 5. بصيرت به وضع؛ 6. ورع؛ 7. زهد؛ 8. تدين؛ 9. قوت در تنفيذ احکام.
سيد مرتضي
بازتاب ولايت فقيه در انديشه سيد مرتضي چنين است: وي امامت را رياست و «مفترض الطاعه بودن» و «امر و نهي نافذ داشتن» تعريف مي کرد.
او معتقد بود بدون نفوذ امر و نهي و مفترض الطاعه بودن، رسيدن به مصالح موجب امامت و رياست، ناممکن است. بياني که سيد مرتضي، در ضرورت رياست اقامه مي کرد نشان مي داد که از نظر او امامت و رياست، امري مستمر است و تعطيل بردار نيست. او رياست را لطف مي دانست و با برهان عقلي، ضرورت آن را اثبات مي کرد.
سلارديلمي
گوشه اي از نظريه ولايت فقيه در انديشه جناب سلار را مي توان اين گونه بيان کرد که کشتن و جراحت ايجاد کردن، در حکم نهي از منکر، به سلطان و مامور سلطان مربوط است. اگر سلطان، از جهت موانع، معذور از امر بود.
ائمه (ع)، اقامه حدود و اقامه احکام ميان مردم را به فقيهان تفويض کرده اند، به شرط آنکه ايشان، واجبات و حدود الهي را مراعات کنند.
نکته بسيار مهم در اين است که به نقل سلار، اهل بيت(ع) به تمام شيعيان خود فرمان داده اند که فقها را در اين هدف بلند - که اجراي احکام الهي است - تا زماني که در صراط مستقيم حرکت مي کنند، ياري رسانند.