زندگی نامه سردار *شهیدناصر علیزاده*

[نرگس منتظر]

سردار شهید ناصر علیزاده: در سال 1337 در یک خانواده مذهبی در ارومیه دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامان مادری پاک سپری کرد . او از همان دوران کودکی با شرکت در هیأتهای مذهبی شروع به یادگیری احکام دینی پرداخت.
علاقه زیادی به کوهنوردی و فتح قلل مرتفع داشت . او از همان دوران نوجوانی با حرکتهای انقلابی آشنا بود و قبل از پیروزی انقلاب با اکثر گروههای اسلامی ارتباط داشت و امام را از دوران نوجوانی می شناخت و با افکار ایشان آشنایی داشت. به همین دلیل در شروع انقلاب در شهر ارومیه ایشان یکی از چهره های شاخص بود و نقش ارزنده ای را به ثمر رسیدن انقلاب داشت.

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، به گروه 14 که منسوب به شهید دکتر چمران بود ، پیوست و مصدر خدمات ارزشمند در جهت تأمین امنیت شهر و حفظ انقلاب گردید.

او که خود را وقف اسلام و انقلاب کرده بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت صیانت از اهداف انقلاب در تاریخ 1/7/58 به عضویت سپاه پاسداران در آمد. از نظر اعتقادی و اخلاقی او در سپاه اسوه و نمونه ای برای پاسداران محسوب می شد ، عابدی خالص برای خدایش بود و به هنگام نماز در برابر ذات احدیت واقعا" از خود بی خود می شد.
. او با روحانیت هماهنگی صادقانه ای داشت و نیز در مقابل حفظ بیت المال از خود حساسیت بسیاری نشان می داد . در برخوردهای خود با دیگران از جاذبه قدرتمندی برخوردار بود و همیشه تبسمی بر لب داشت که حاکی از مهربانی و عطوفت قبلی وی بود.

رشادتهای فراوانی را در سرکوب اشرار ضد انقلاب از خود نشان داد و با توجه به لیاقت و مهارت نظامی از طرف سردار شهید مهدی باکری مأموریت یافت تا منطقه اشنویه را از لوث وجود ضد انقلاب پلید پاک می نماید . و نهاد مقدس سپاه پاسداران اشنویه را پایه گذاری نماید .
سردار شهید ناصر علیزاده در طراحی عملیات های جنگی و بالاخص در جنگهای نا منظم فرماندهی لایق بود .
در فتح شهر مهاباد وقتی که نیروهای اسلام با کفار وابسته به بیگانه درگیر شده بودند شهید ناصر علیزاده از طراحان نقشه تسخیر ساختمان دخانیات شهر مهاباد که با فتح آن ساختمان و راه یابی به پشت بام آن ، نیروهای اسلام تسلط کامل بر مزدوران حزب دمکرات پیدا کرده و در نبرد پیروز گردیدند . بعد از آن از طرف سردار شهید بروجردی با توجه به حساسیت منطقه نقده به عنوان فرمانده سپاه نقده منصوب که با عملیات های پی در پی چریکی بر روی ضد انقلاب در منطقه امان از آنها گرفته بود و هر روز تلفات سنگینی را بر آنها وارد می نمودند و دائما" در پاکسازی مناطق ناامن تلاش و فعالت می کردند و با آزادسازی هر منطقه اقدام به تأسیس پایگاههای امنیتی می نمودند.

سرانجام این سردار رشید کوهستانهای کردستان که همیشه کفار و منافقین و ضد انقلاب در کمینش نشسته بودند در تاریخ 2/1/62 به هنگام غروب که پس از تأمین نیروهای مورد نیاز پایگاه های تازه تأسیس یافته در مناطق آزاد شده ، به سوی نقده مراجعت می کرد ، به همراه چند تن از برادران سپاه نقده ، در روستای «چقال مصطفی» به کمین ضد انقلاب مابین نقده و اشنویه برخورد و در حالیکه در همان ابتدای درگیری می توانست خودش را از مهلکه نجات دهد ، لکن چنین کاری نکرد و مردانه ایستاد تا تمام نیروهای همراه خود را از دام کمین ضد انقلاب برهاند و خود در دام آنها گرفتار شده و سر بر آستان معشوق ازلی نهاد و به فیض عظمای شهادت نائل گردید.

« خداوند متعال رحمت بی انتهایش را شامل حالش گرداند انشاءا...»