نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: خدا چه كساني را دوست دارد؟

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1756
    نوشته
    1,327
    تشکر
    5,057
    مورد تشکر
    2,728 در 798
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    خدا چه كساني را دوست دارد؟











    "حبّ"
    "انّ اللّه يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كأنهم بنيان مرصوص"
    يكي از حقايقي كه ما در وجود خود مي يابيم و كسي نمي تواند منكر آن شود حقيقتي است به نام "حب" كه در فارسي آنرا "دوستي" مي ناميم. مانند حب الغذا و جب النساء و حب المال و حب الجاه و حب العلم كه اينها 5 مصداق از مصاديق حب هستند كه هيچ شكي به وجود آنها در دل خود نداريم. حب عبارتست از تعلقي خاص و انجذابي شعوري و مخصوص، ميان انسان و كمال او. بايد گفت كه محبت داراي مراتب مختلفي است و شدت و ضعف دارد و اين بدان دليل است كه محبت يك رابطه وجودي است و وجود خود را داراي مراتبي است. يعني مثلاً محبوب از جهت مادي بودن و يا غير مادي بودن، از جهت ضروري بودن و يا غير ضروري بودن و امثالهم داراي مراتب مختلفي مي باشد. اما بالاترين اين مراتب را خداوند سبحان دارا مي باشد و از هر جهت اهميت آنرا دارد كه او را دوست بداريم. چون هستي او به ذات خويش است نه عاريتي و كمال او نامتناهي است در حالي كه هر كمال ديگري متناهي و محدود است. از آنجا كه هر محبي همه متعلقات محبوب خود را نيز دوست مي دارد لذا سعي بر آن دارد، تا آنگونه باشد كه او مي خواهد! سؤالي كه مطرح است اينكه خداوند سبحان چه كساني را دوست دارد؟ يا استناد به آيات قرآن كريم مي توان گفت كه خداوند سبحان، 7 طايفه را دوست مي دارد كه عبارتند از:

    1-محسنين
    2-توابين
    3-مطهرين (متطهرين)
    4-متقين
    5-صابرين
    6-متوكلين
    7-مقسطين



    1-محسنين

    منظور از احسان، نيكي كردن است. و يا به عبارت ديگر يعني هر كاري كه مي كنند را به بهترين وجه به اتمام برسانند. مثلا در مقام جنگ، احسان به معناي نيكي كردن به دشمن نيست بلكه يعني به بهترين وجهي به او حمله كنند. آنچه بايد بر آن سعي داشت و كوشش داشت "احسان ابتدايي" است كه در تعريف آن همين بس كه: و أحسن كما أحسن اللّه اليك يعني همانطور كه خداوند بدون آنكه تو استحقاقي داشته باشي نسبت به تو نيكي كرد و تو نيز نسبت به ديگران نيكي كن.

    2-توابين

    يعني كساني كه از گناهان گذشته خود پشيمان هستند و توبه مي كنند. البته شرايط توبه واقعي را بايد از زبان اميرالمومنين(ع) شنيد كه به علت واضح بودن آن از ذكر آن خودداري مي شود.

    3-متقين

    پرهيزكاران از شرك و مخالفت با احكام.
    علامه مجلسي(ره) مي فرمايد كه تقوي سه مرحله دارد: 1-نگهداشتن نفس از عذاب مخلد به تصحيح عقايد ايمانيه. 2-دوري نمودن از آنچه معصيت است از فعل يا ترك. 3-نگهداري نفس از آنچه قلب را به غير حق مشغول دارد و اين درجه خواص، بلكه خاص الخاص است.

    4-متوكلين

    علامه مجلسي(ره) مي فرمايد كه: پيامبر(ص) از جبرئيل سؤال فرمودند كه: ما التوكل علي اللّه عزوجل؟ قال(ع): العلم بأن المخلوق لا يضر و لا ينفع و لا يعطي و لا يمنع و استعمال اليأس من الخلق...

    5-مقسطين

    كساني هستند كه عدل را گر چه به ضررشان باشد به پاي مي دارند. و به عنوان نمونه مي توان از يگانه امام عادل تاريخ اميرالمؤمنان علي(ع) نام برد كه حتي براي دادن ذره اي از بيت المال به عقيل برادرش صرف نظر مي نمايد.

    6-مطهرين

    اين گروه در نزد بعضي يعني كساني كه از نجاسات ظاهري پاك و مطهر مي باشند و بعضي ديگر مي گويند يعني طهر از معاصي و خصال مذمومه.

    7-صابرين

    صبر بر دو قسم است: صبر بر ترك معاصي و صبر در مصائب! كه البته صبر در ترك معاصي مشكل تر است و به هر حال خداوند همواره همراه صابران است كه: إن اللّه مع الصابرين.
    آنچه واضح و آشكار است اينكه خداوند سبحان هرگز كفار را دوست نمي دارد و اين نص صريح قرآن است كه "إن اللّه لا يحب الكافرين". پس كفار از حيطة بحث خارج اند و مسلمانان بلكه مؤمنان باقي مي مانند . آنهم مسلماناني كه داراي 7 خصلت فوق باشند.
    گفتيم كه احسان يعني به كمال انجام دادن هر وظيفه اي! مگر پيامبر (ص) به گفته قرآن نفرموده بود كه: لا اسئلكم عليه اجر الا المودة في القربي ؟ پس چگونه محسنيني هستند كه در حق ذوي القربي کوتاهي مي كنند؟ گفتيم كه تقوي يعني دوري از معصيت. خواه فعل باشد يا ترك فعل. با توجه به آيه: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم. مي توان دريافت كه اطاعت از اولي الأمر كه همان ائمه همام مي باشند امري واجب است و ترك آن سبب دوري از تقوي است. يعني ماجراي سقيفه بني ساعده به نوعي مجمعي براي زير پا نهادن تقوي بوده است! آنان كه به علت دنيا دوستي، مقام دوستي و هزاران دليل پوچ ديگر نتوانستند در مقابل دنيا و لذائذ آن صبر كنند و دار قرار را بر دار فنا برتري دهند مانند يهود و نصاري مي مانند كه به دروغ گفتند:"نحن ابنا و اللّه و احباوه" گفتيم توكل يعني علم بدان كه هيچ مخلوقي توان ضرر رساندن ندارد. حال اين سؤال مطرح است كه چرا منصور از سر شهداي اهل بيت موزه درست مي كند؟ اگر او توكل داشت از ترس اينكه شيعيان علي(ع) به او آسيب برسانند چنين جناياتي از او سر مي زد؟ خليفه ي دوم اگر ذره اي از عدل در وجودش بود به هنگام تعيين شورا عبدالرحمن عوف را بر علي(ع) برتري نمي داد. از آنچه ذكر شد بدست مي آيد كه در ميان مذاهبي غير از شيعه اثني عشري، هيچ يك از 7 طايفه فوق وجود ندارد پس به جرأت مي توان گفت:
    خدا محبّ محبّين علي است!


    منبع:نشريه روشنان، شماره 10.



    امضاء

  2. تشكرها 7

    مليکه (18-04-2012), مدير اجرايي (15-03-2012), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (27-07-2015), نرگس منتظر (16-03-2012), شهیده (15-03-2012)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi