شهید اقاربپرست به روایت پدر:بسم الله الرحمن الرحیم.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
❤ |
شهید اقاربپرست به روایت پدر:بسم الله الرحمن الرحیم.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
خداوند متعال در سفری که ما موفق شدیم برویم به کربلا و یک ماه هم طول کشید، دعای ما را مستجاب کرد و دعای ما این بود که فرزند پسری به ما بدهد که مثل بچه ای که در منزل ما زندگی میکرد و از سادات علوی و بسیار پاک و پرهیزگار بود، باشد. این دعا مستجاب شد و خداوند پسری به ما داد که اسمش را گذاشتیم حسین
.
درسش هم خوب بود و در زندگی، پاکیزه زندگی میکرد. آبرومندانه، کم حرف و پرکار بود. موقعی که درسش تمام شد عده ای از رفقای ما و آنهایی که در ارتش بودند میگفتند: ()خوب است این بچه شما بیاید در ارتش. برای اینکه اخلاق و تدینش را دیده بودند
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
اگر این بیاید خلا را پرمی کند. مادرش قبول نمیکرد، ولی رضا شدیم برای اینکه برود و ارتشی بشود.گاهی به ما سر میزد. موقع رفتن به ما میگفت:خدا را فراموش نکنید، ولایت را فراموش نکنید، از ائمه جدا نباشید و خدا را فراموش نکنید.پنج، شش ماه قبل از شهادت هر وقت به اصفهان میآمد میگفت که من خجالت میکشم در تهران هستم و بچههای مردم دم گلولهاند. من افسرم و آنها سرباز و دم تیر دارند از بین میروند! من خجالت میکشم!ما هم میگفتیم خب هر طور صلاح است و خدا میخواهد. تا اینکه رفت. موقعی که به ما خبر دادند که دارند جنازهاش را میآورند من به فرودگاه رفتم، خجالت کشیدم که جنازهاش را به ما تحویل بدهند چون سیدالشهدا این لطف را کرد و خداوند متعال این فرزند را به ما داد. خدا میداند که چقدر جمعیت آمده بودند و ما شرمنده همهشان شدیم.فقط ما همین را میدانیم که ما به یکی از آیات قرآن عمل کردیم.
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
هیچ کار دیگری هم که پسند خدا باشد پیش خودمان سراغ نداریم در همهاش غل و غش داشتیم ولی این یکی را میدانیم خدا به ما امانتی داد و ما امانت را درست تحویلش دادیم.به جز این یک آیه، در خانه خدا و ائمه اطهار دیگر امیدی نداریم. امیدوارم که خدا از او راضی باشد و قبول کند این قربانی را.شهید اقاربپرست به روایت برادر:خالصانه در راه اسلام بود
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
.بسم الله الرحمن الرحیم.
السلام علیک یا اهل بیت النبوه و رحمه الله و برکاته!
دوران طفولیت را با آن زندگی ساده خانواده، به دوران دبیرستان پایان داد و بعد حوادث اجتماعی ما را به آنجا رساندکه تحت رهبری روحانیت لازم است بچه های ما به ارتش راه پیدا کنند تا بتوانند در راه اسلام ارتش را دگرگون کنند.با این قصد که برادرم سرباز امام زمان (عج) باشد، به ارتش وارد شد. بارها در این زمینه با همدیگر صحبت داشتیم. نهایتا او میکوشید با پیوندی که با قرآن و اهل بیت داشت، این هدف را تامین کند.دورانی که قرار شد ارتشیها از پادگان فرار کنند، در مشاورههایی که داشتیم، قرارشد بماند و با ماندنش دیگران را رهبری کند.بنابراین سعی کرد با عده ای از افسران که همانند خودش در دوران طاغوت در خودسازیها و برنامه های آموزشی فعالیت داشتند، با آنها تماس برقرار کند و سرتاسر پادگانهای کشور را از سربازان خالی کند
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
در این برنامه موفق بودند.بعد در کمیته استقبال امام جمع شدند کنار یکدیگر و فعالیت خودشان را در شکل دیگری شروع کردند. بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت بازسازی ارتش را در ستاد پیداکرد.پسرم هم دوبار به جبهه نور علیه ظلمت رفت. مدتی در ستاد شهید چمران بود و در جنگهای نامنظم شرکت مینمود. درحمله رمضان مفقودالاثر شد. بعضیها میگویند در دست عراقیها اسیر است. اداره دوم ارتش هم مدارکی مبنی بر زنده بودن او دارد، ولی پس از بازگشت آزادگان به کشور وقتی با هم سنگر او صحبت کردم او گفت که من تنها اسیر شدم و شهیداقارب پرست در جبهه کنار مجروحین ماند.البته بعید نیست جزو اسرای مخفی باشد. چرا که اسم برادرم شهیدسرتیپ اقارب پرست که جانشین لشکر 92 بود برای عراقیها حساسیتهایی داشت و احتمال میدهیم هنوز پسرم زنده باشد
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
در هر صورت هنوز وضعیت او برای ما نامعلوم است و راضی هستیم به رضای خدا.امیدوارم خداوند به او و همه کسانی که خالصانه در راه اسلام تلاشهایی داشته و دارند از فضل خودش رحمت بیکران نایل فرماید.والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
روایت بصیر اقاربپرست درباره پدرش:
پدرم وقتی که میخواست به جبهه برود به من سفارشهای زیادی میکرد. یکی از سفارشهای او در مورد قرآن بود. او خیلی ما را به خواندن قرآن تشویق میکرد. روی نماز و برنامه های دینی تاکید زیادی داشت. در آخرین جمعهای که پیش ما بود و قراربود عصر به جبهه برود ما را به جلسهی قرآن برد.پس از مراجعت به منزل هنگام عصر در حین رفتن به جبهه مرا پیش خود برد و گفت: امکان زیاد دارد که دیگر برنگردم. مواظب مادرت باش. نمازهایت را به موقع بخوان. خواندن قرآنت را ادامه بده و در جلسات قرآن شرکت کن این سفارش همیشگی او بود.درآن روزها وقتی که از پدرم سوال می کردمدرجه شما چیست؟ به من میگفت:
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
❤ |
من سرباز امام زمان (عج) هستم.بعد از مدتی که ما را به جبهه جنوب در اهواز برد، در داخل سنگرش روی آهنی نوشته شده بود: معاونت لشکر. من در آن هنگام متوجه شدم که سمت پدرم چیست و چه احترامی در میان مردم دارد.اکنون امیدوارم در نزد خداوند مقامی بیش از اینها داشته باشد. او همیشه میگفت: مقام دنیا مقامی نیست، بلکه مقام روز قیامت، مقام با ارزشی است که خداوند آن را به هر انسانی نمیدهد.
@کهنه سرباز@کهنه سرباز@@کهنه سرباز@@کهنه سرباز@@کهنه سرباز@@کهنه سرباز@@کهنه سرباز@
http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13927
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), شهاب منتظر (01-03-2016)
خورشید منی و جبرئیل کند نوکریت را حسین،سخت است ببینم غم بی یاوریت را
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (17-03-2016), حسنعلی ابراهیمی سعید (17-03-2016), شهاب منتظر (18-03-2016)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)