مردم گرايى در جمهوری اسلامی ایران
ويژگىهاى انقلاب اسلامى از نگاه مقام معظم رهبري
مردمى بودن انقلاب اسلامى خصوصيت مهمى است که درنام “ جمهوري” نظام متجلى گرديد.
مردمى بودن انقلاب اسلامى از دو جهت با مردمى بودن ساير انقلابها تفاوت دارد.
اول اينکه مردمى بودن جزء ذات اسلام است نه چيزى خارج از آن.
با اين توضيح که اسلام براى مردم وهدايت آنان از سوى خداوند تبارک وتعالى نازل شده است ولذا همواره فلاح و رستگارى آنان را مدنظر دارد و چنين دينى حضور مردم در اجراى مقررات و دفاع از حريم خود را اصل اوليه مىداند.
البته اين تودههاى محروم و مستضعف هستند که بيشترين حمايت ودفاع را از دين به عمل آورده و مىآورند چه درصدر اسلام و چه در انقلاب اسلامى اين امر اثبات شده است و بالاترين دليل اين مسئله همان عنايت و حمايت اسلام ناب با همه خصوصياتش از جمله عدالت خواهى از مردم است.
دوم آنکه اسلام بهطور واقعى وحقيقى مردم را در صحنه حفظ مىکند .
کذب و دروغ و صورت سازى درحضور مردم در صحنههاى انقلاب راهى ندارد .
مقام معظم رهبرى مىفرمايند: “خصوصيت دوم مردمى بودن است انقلابهاى ديگر- آنها که حقيقتا انقلاب بودند پس از پيروزى خود اغلب نسبت به مردم بىاعتنا شدند . کودتاها و حرکات نظامى و امثال اينها را کارى نداريم.
انقلابها هميشه در همه جاى دنيا به دست مردم به وجود آمده اما بعد از آن که به پيروزى رسيده يا در آستانه پيروزى قرار گرفته احزاب يا حزب جاى انقلاب و مردم را گرفته است و مردم کنار رفتهاند. مثل کشورهاى کمونيستى و سوسياليستى دنيا که نظامهاى خيلى از آنها با يک انقلاب به وجود آمده و مردم در آن نقش داشتهاند و به گروه انقلابى و مبارز کمک کرده بودند.
اما درهمين کشورها به مجرد اينکه انقلاب به پيروزى نزديک شد يا به پيروزى رسيد مردم ديگر هيچ کاره شدند و حزب همه کاره شد[ مثلا در نظامهاى کمونيستى ] مردم حتى اين حق را نداشتند که يک نماينده به مجلس قانونگذارى بفرستند.
درهيچ کدام از اين کشورها که به اصطلاح کنگرههاى ملى دارند وهمان مجالس قانونگذارى آنهاست نمايندگان مردم حضور ندارند.
اصلا مردم هيچ نقشى نداشتند... اسمش مردمى است [حکومت دموکراتيک سوسياليستى ] در حالى که درهيچ امرى از امور آن کشور مردم دخالت ندارند.
در کشور ما انقلاب از روز اول همه نقشها در همه امور را به مردم داده است .
يعنى مجلس را که محل قانونگذارى است مردم تشکيل مىدهند و نمايندگان مردم به آنجا مىروند وهيچ کس هم حق ندارد نمايندهاى را به مردم تحميل کند. رئيس جمهور را که مجرى امور و مدير و رئيس اداره کشور است. مردم با آراى خودشان انتخاب مىکنند اختيار با مردم است.
اين وضعى که انتخابات رياست جمهورى در ايران دارد حتى در کشورهاى دموکراتيک غرب هم اين وضعيت نيست چون در آن کشورها احزاب در مقابل هم صفآرايى مىکنند وهر حزبى اسم کسى را بهعنوان کانديدا ذکر مىکند.
مردمى که به آن کس راى مىدهند در واقع به آن حزب راى مىدهند و خيلىها آن کس را اصلا نمىشناسند.
در ايران اين گونه نيست درايران يکايک کسانى که کاغذ راى رادر صندوق مىاندازند آن شخص را مىشناسند و بهعنوان رئيس جمهور به او راى مىدهند.
در انتخاب رئيس دستگاه اجرايى ورئيس قوه مجريه مردم خودشان دخالت مىکنند حتى در انتخاب رهبر اينکه رهبرى يک منصب الهى است و تابع ملاکهاى الهى و معنوى و واقعى است، باز مردم نقش دارند.کما اينکه مشاهده کرديد مجلس خبرگان که نمايندگان مردمند مىنشينند کسى را معين وانتخاب مىکنند .
اگر همان کسى را که مجلس خبرگان انتخاب کرد مورد قبول مردم نباشد باز رهبرى اوجا نخواهد افتاد .
پس آحاد وعامه مردم علاوه بر اينکه به صورت غيرمستقيم -از طريق مجلس خبرگان - رهبر را معين مىکنند مستقيما هم نسبت به شخص رهبر نظر و تصميم دارند و نظر و تصميم و خواست واراده آنهاست که در حقيقت يک رهبر را رهبر مىکند و به او امکان تصرف و قدرت امرونهى و قبض و بسط مىدهد.
نتيجه اين است که نظام، نظام مستحکمى است.
زيرا که مردمى مىباشد آن چيزى که به وسيله ابر قدرتها قابل ازبين رفتن است، عبارت از حکومتى است که به مردم متکى نيست.
حکومتى که دشمن خارجى مىتواند چهار نفر را عليه آن به کودتا وادار و تحريک کند، حکومتى است که روى تحت حکومت نشسته اما مردم به او وصل نيستند .
مردم براى خودشان مىروند و او براى خودش حرکت مىکند .
نظامى که درآن چه رهبر ، چه رياست جمهورى ،چه رياست قوه قضائيه و چه مجلس شوراى اسلامى ،متکى متصل به مردم ومورد علاقه و پشتيبانى وحمايت آنهاست نظام جمهورى اسلامى است که نه آمريکا ومتحدانش ونه شرق وغرب ونه هيچ قدرتى قادر نيست اين نظام و حکومت را متلاش و بلکه متزلزل کند.
منبع: رسالت