از حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - مروى است كه: «بنى آدم طبقات مختلفاند: بعضى دیر به غضب مىآیند و زود غضب ایشان بر مىگردد.
و بعضى زود به غضب مىآیند و زود بر مىگردند. و طایفهاى زود به غضب مىآیند و دیر راضى مىشوند. و جماعتى دیر به غضب مىآیند و دیر خشنود مىشوند و بهترین این طوایف كسانى هستند كه دیر غضبناك مىشوند.
و زود خشنود مىگردند. و بدترین ایشان، آناناند كه زود به غضب آیند و دیر راضى شوند». و بدان كه علاج ترك انتقام این است كه: تأمل در بدى عاقبت آن در دنیا و آخرت كند و بداند كه اگر انتقام آن را به پروردگار حواله كند البته منتقم حقیقى از او انتقام كشد، همچنان كه مكرر مشاهده شده و به تجربه رسیده و اخبار و آیات بر آن دلالت دارند.
بلى:
به چشم خویش دیدم در گذرگاه
كه زد بر جان مورى مرغكى راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
كه مرغ دیگر آمد كار او ساخت
علاوه بر اینكه اگر آن شخصى كه بدى كرده او را از انسانیت فی الجمله بهرهاى هست از سكوت و مكافات نكردن بیشتر تنبیه و تأدیب مىشود، و اثر الم و شرمسارى و خجالت او بیشتر از انتقام توست. و اگر از انسانیت بىبهره و بىنصیب است تلافى تو نیز چندان اثرى در او نمىكند، بلكه هر چه نسبت به او گوئى تفاوتى در حال او هم نمىرسد و تو باز از مقابله و برابرى با او ضایع و بى وقع مىگردى زیادتر از آنچه آن شخص با تو كرده.
بلى:
سگى پاى صحرا نشینى گزید
به خشمى كه زهرش ز دندان چكید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دخترى بود خرد
پدر را جفا كرد و تندى نمود
كه آخر تو را نیز دندان نبود
پس از گریه مرد پراكنده روز ب
خندید كاى دختر دلفروز
محال است اگر تیغ بر سر خورم
كه دندان به پاى سگ اندر برم
و بعد از این تأمل كند در فواید ضد انتقام كه همانا «عفو كردن» است و چون مكرر چنین كند از براى او ملكه و عادت میشود .
ملا احمد نراقي - معراجالسعاده، ص172