صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 87

موضوع: بازار در تمدن اسلامی

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در کتاب بسیار کهن"معالم القربه فی احکامالحسبة" که در قرن هفتم هجری توسط «ابناخوة» که از محتسبان مصر بوده, نوشته شده است و شکل بندی طبقات مختلفی که در بازارهای یک شهر بزرگ دنیای اسلام به کار و کسب اشتغال داشته اند با ظرافت و وضوح تام ترسیم شده است. براساس آنچه در این کتاب بصورت یک سلسله مقررات و شرح وظایف کسبه و پیشه وران و خرده فروشان و بازاریان توانگر آمده است, می توان دریافت که طبقات و اصناف مختلف یک شهر شامل حدود 77 گروه به شرح زیر بوده اند:
    1- علافان2 و آسیابانان, نانوایان, بریانی پزان و کباب فروشان, لکانه پزان 3و جگر پزان، غذاپزان, سلاخان و قصابان, حلیم پزان, طباخان, پزندگان آش گندم و شیر ترش یا کشک و سمنو, کلّه پزان, ماهی پزان, شیر فروشان, زولبیا پزان, فقاع پزان و شربت سازان که می توان آنان را جزء صنوف و تهیه کنندگان مواد غذایی انگاشت.
    2-عطاران و شمع سازان
    3- بزازان, دلالان (اختصاصاً فروشندگان دست دوم پارچه). پارچه بافان, خیاطان, رفوگران, گازران, کلاهدوزان, حریر بافان, رنگرزان, پنبه فروشان و کتاب فروشان که دقیقاً صنف نساج و پارچه فروش و تهیة پوشاک را تشکیل می دادند.
    4- صرافان, که امور مالی و پولی را زیر نظر داشتند.
    5- زرگران, که از معتبرترین و توانگرترین بازاریان بودند.
    6- مسگران و آهنگران که صنایع مسین و فلزی را تهیه می کردند و محل کار آنها در یک دو راستة بازار به نام بازار مسگرها و بازار آهنگران بود.
    7- کفشگران, که آنها نیز صنف بزرگ و گسترده ای بودند و تهیه پای پوش مردم را برعهده داشتند.
    8- سایر طبقات مانند دامپزشکان, سمساران, برده فروشان, دلالان املاک, سدرفروشان, فصادان و حجامت چیان. (خسرو معتضد, بی تا, ص51).


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جاهلیت, موسمی بود و در اوقات مختلف, اغلب در محل تلاقی راههای بازرگانی برپا می شد. تجار از مناطق گوناگون محصولات خود را در آن بازارها عرضه می کردند. پس از اسلام نیز بازارهای موسمی در شهرهای بزرگ برپا می شد ولی بتدریج این نوع بازارها جای خود را به بازارهای دائمی داد. این بازارها در آغاز بدون بنا و ساختمان بود تا اینکه باگذشت زمانی, سایبانی از حصیر یا پارچه های مخصوص برای آنها تعبیه شد. در آغاز قرن دوم هجری بازارها بصورت نظام یافته بنا شد و برای دکانها سقفهایی از آجر و گچ زده شد و بتدریج بیشتر بازارها پوشیده و مسقف گشت. همزمان با گسترش و توسعه بازارها, پیشه وران و صاحبان حرفه های مختلف در محلی خاص تجمع نمودند و این تجمع مقدمات تخصصی شدن بازارها را فراهم آورد؛ همچنانکه در صدر اسلام نوعی تخصص در بازارهای مدینه مشاهده می کنیم. پس از فتوحات اسلامی, بازار عامل مهم در طرح ریزی هر شهر اسلامی گردید و پیشه وران در بازارهای خاص خودگرد می آمدند. در بصره, قصابان بازاری مخصوص خودداشتند که به نام رحبة القصابین4" معروف بود. از بازارهای تخصصی کوفه, بازار بریانگران, برده فروشان, سلاخان و زینت فروشان بود.

  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تخصصی بودن بازارها در شهرهای اسلامی ادامه یافت و شکل روشن تری به خود گرفت. برای هر گروه از بازرگانان و هر نوع کسب و تجارت مکانی خاص در نظر گرفته شده بود. در خیابانها رسته ها, دکانها و میدانهایی وجود داشت و هر گروهی با گروه دیگر و هر کسبی با کسب دیگر در نمی آمیخت و کالاهای هر صنفی با صنف دیگر فروخته نمی شد و صاحبان هر حرفه با صاحبان دیگر حرف و صناعات در نمی آمیختند (الشیخلی, بی تا, ص57). این تخصص حرفه ای را در بازار شهرهای ایران مانند اصفهان, تبریز, کاشان و ... نیز مشاهده می کنیم, چنانکه صنف پارچه فروشان در بازاری به نام "قیصریه" فعالیت داشتند.

  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    □ انگیزة گرد آمدن هر حرفه در یک بازار

    در این ارتباط, مطالب زیر را می توان ذکر کرد:
    اولاً- رابطة اشتراک در حرفه بین صنعتگران, گروههای حرفه ای و شغلی در هر مکان و زمان به علت روابط حرفه ای موجود میان آنان و اشتراک منافع ناشی از همکاریهای گروهی, و تنظیم و ترتیب امور شغلی به اجتماع در یک محل با چشم رغبت می نگریستند, همچنان در میان ایشان نوعی گروه بندی و درک همکاریهای اجتماعی که به پیدایش روابط میان آنان انجامید و در زندگی حرفه ای آنان مفید افتاد, ملاحظه می کنیم.
    ثانیاً-مصلحت خود پیشه وران, گاهی صاحبان هر پیشه یا گروه کثیری از آنان را به تجمع در یک بازار مخصوص وا می دارد, زیرا صناعت آنها در آنجا شهرت می یابد و این امر برای مشتریانشان بهتر و برای کار آنها مفیدتر است.
    ثالثاً-ضرورت نظارت حکومت بر مشاغل و حرفه ها, دولت را به ایجاد بازارهای ویژه وا می داشت تا اعمال مراقبت بر آنها آسان گردد. به همین جهت صاحبان هر حرفه در یک بازار گرد می آمدند و حتی گاهی بازارهای حرفه های مشابه, در اماکن نزدیک به هم جمع می شد.
    رابعاً-گاهی ضرورت تفکیک میان حرفه های مختلف, به ایجاد بازارهای ویژه می انجامید تا صنایع گرانبها با صنایع کم ارزش نیامیزد. این موضوع را آشکارا در بازارهای "کرخ" و "با ب الطاق" در بغداد مشاهده می کنیم, زیرا به صاحبان کالاهای بدبو و عفن اجازه داده نمی شد تا با عطاران درآمیزند؛ همچنین خرده ریزفروشها نمی توانستند با فروشندگان جامه های رنگارنگ و با ارزش در یک محل باشند.
    خامساً-رقابت میان پیشه وران همکار در گردآمدن آنان در یک بازار مؤثر بود. زیرا هر یک از ایشان بدین وسیله می توانست ناظر بر گروه همکاران خود باشد و از نرخهای خرید و فروش آگاه گردد (الشیخلی, بی تا, صص58-59).

  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سازمانهای صنفی بازار

    هر صنف در شبکه اقتصاد شهری, سازماندهی خاص خود را داشت. سابقه سازماندهی اصناف به قرون اولیه تمدن اسلامی و رشد شهر نشینی باز می گردد. این تشکیلات با دستگاه فتوّت و طریقة جوانمردان از خیلی قدیم ارتباط داشته است. از قدیمی ترین مواضعی که به وجود اصناف و طبقات آنها اشارت رفته است, رسائل اخوان الصفا است به اقتضای رسوم فتوت و جوانمردی, افراد هر صنف از قدیم در غم و شادی یکدیگر شریک بوده اند؛ مثلاً در مراسم عروسی و تعزیة اعضای صنف, در حق یکدیگر همدردی و همکاری جوانمردانه روا می داشتند (مرتضی راوندی, 1356, ج3, ص415).
    در کتاب تاریخ امپراطوری عثمانی می خوانیم:
    ص68).
    مراتب اصناف عبارتند از: شیخ صنف, نقیب, استاد, صنعتگر و کارآموز.

  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شیخ

    «هر صنف شیخی داشت: شیخ بزازان, شیخ مسگران, شیخ ملاحان, شیخ اطبا, شیخ یا رئیس هم نامیده می شد؛ زیرا می بینیم که خیاطان, طباخان, تجار, و خدمتگزاران هر یک رئیسی داشتند.
    شیخ یا رئیس یکی از افراد صنف است که به فضل و علم و بسیاری تجربه و مهارتش در آن حرفه از دیگران ممتاز می گردد. از شرایط شیخ آن بود که آگاه به دین باشد, ثروت در انتخاب شیخ اهمیتی نداشت. انتخاب او یا از طرف اعضای صنف صورت می گرفت و مقامات مسئول او را به رسمیت می شناختند, یا محتسب که مأمور رسمی دولت و مسئول امور اصناف بود, او را تعیین می نمود.
    او قدرت و اختیار فراوانی داشته و در کلیة مسائل عمومی نمایندة صنف بوده است... در موارد بروز شک و اختلاف در امری از امور آن حرفه, به او مراجعه می شد. فرمان او بر افراد صنف نافذ و سخنش مبان آنان مسموع بود. افراد صنف خود را به انجام وظایف مقرر فرمان می داد و اطاعت از اوامر او بر اعضای دسته اش لازم می بود. از کارهای مهم شیخ موافقت وی بود با پیوستن فردی به صنف, هر گاه او را شایسته می یافت. به نظر می رسد که شیخ هر حرفه قدرت مالی نیز در صنف داشته و وظیفة رئیس و صندوق دار هر دو به عهدة او بوده است. (الشیخلی, بی تا, صص85-86).

  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقیب

    نقیب دستیار شیخ بود و هر شیخ ناگزیر از داشتن نقیب بود, ولی گاهی چنین پیش می آمد که رتبة نقیب بدون شیخ باشد. سمت نقابت در دورة متأخر اهمیت بسیاری در تشکیلات حرفه ای داشته است. رتبة نقیب, چنانکه مؤلف الذخایر و التحف معتقد است. رتبه ای کهن است و نقابت پیش از پیرها وجود داشته و می افزاید که نقیب پیشتر و برتر از شیخ است. نظراتش را با استشهاد به کردار و گفتار شیخ حسن بصری پایه می نهد و می گوید که حسن بصری از نقبا بیش از مشایخ تفقّد و پرس و جو می کرد. از او نقل شده که هر گاه از شیخی پیش او شکایت می بردند پی نقیب او می فرستاد؛ پس اگر نقیب را جاهل می یافت امر به عزل شیخ می داد و می گفت: "نقیب دانا از حرمت خود و حرمت شیخ پروا دارد و نقیب را به ناخدای کشتی مانند کرده است که اگر شایسته باشد کشتی در سلامت است و هر گاه فاسد گردد کشتی فساد پذیرد. بنابراین هر کس که می خواهد عهده دار رتبة نقابت گردد باید در کسب علم بکوشد و آن حرفه را بشناسد و بداند و عادل باشد. (الشیخلی, بی تا, ص88).
    «نقابت سه مرتبه دارد: نقیب بزرگ که پیشوای دیگران و برتر از آنان است و دو نقیب دیگر زیر فرمان او هستند و دارای مقامی والاست و فرمانش بر همه روان.

  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مهمترین وظیفة نقیب اجرای تشریفات «شدّ» (بستن, کمربستن) می باشد که یک از رسوم ضروری پیوستن به جرگة افراد یک حرفه است. گاهی شیخ او را برای انجام کاری که به افراد حرفه مربوط می گردد یا برای رسیدگی به امور آنان می فرستد. همچنین نقیب اطلاعاتی را که دانستن آنها ضروری و مورد نیاز افراد گروه است در اختیار آنان قرار می دهد تا آنجا که از دیگر بلاد نیز کسانی را پیش او می فرستند تا مسائل و مشکلات حرفه ای را نزد او طرح و رفع کنند. از کارهای او تشویق اهل حرفه اش به اطاعت از شیخ و انجام تکالیفشان در قبال او بود. نقیب چنانکه به نظر می رسد, دارای قدرت مالی نیز بوده است. او اموال بسیاری از استادان را گرد می آورد و در زمینه های چندی مانند بخشش به شیخی که درآمد ندارد یا کمک به «مشدودی» (کمر بسته ای) فقیر, جهت برگزاری ولیمة «شدّ» خود صرف می کند. پیروانش که کمر بستة او هستند پیوسته هدایایی برای او می فرستند. این هدایا خصوصاً در ایام مخصوص و اعیاد فرستاده می شد. دفاع از کمربستگان و حمایت از اهل حرفه جزء تکالیف نقیب بود (الشیخلی, بی تا, ص89).

  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    استاد

    هر صنف متشکل بود از مجموعة استادان صنف که با کمک کارگران و شاگردان فعالیت می کردند. هر استاد می توانست به میل خود شاگردانی داشته باشد. در ایروان بطور متوسط هر استاد یک شاگرد داشت و در اوایل قرن نوزدهم, 722 استاد 667 شاگرد در آن شهر اشتغال داشتند. سن ورود به شاگردی از 12 سالگی بود و 10 سال طول می کشید که شاگرد به مقام استادی برسد. استادان شاگردان خود را در امور دینی و رموز حرفه ای آموزش می دادند. شاگرد از استادش غذا و لباس می گرفت ولی حقوق دریافت نمی کرد و فقط شاگردانه می گرفت (احمد اشرف, بی تا, ص32).
    ابن خلدون مهارت صنعتگر را در صناعت به استعداد و ذوق معلم (استاد) و توانایی او بر تعلیم نسبت می دهد؛ بنابراین در هر شغل و پیشه وجود استاد ضروری است, از این روی, مغنیان, پنبه فروشان, خدمتگزاران و... هر گروه برای خود استادی داشتند (الشیخلی, بی تا, ص86).

  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صنعتگر

    فردی که می خواهد صناعتی بیاموزد تا بعدها آن را پیشة خود سازد, به استادی می پیوندد تا نزد او جهت آموزش و کسب مهارت در آن حرفه کارآموزی کند, در این مرحله نام صنعتگر یا شاگرد بر او اطلاق می گردد. صنعتگر به استادش در کار او کمک می کند و گاهی استاد برای این کار مزدی به او می دهد و گاهی به او خوراک و پوشاک می دهد. احترام استاد بر صنعتگر واجب است و از نشانه های این احترام این است که پشت سر او راه برود, نیازهای او را برآورد و خدمتگزار و فرمانبر فرمانهای او باشد... صنعتگر پس از دورة کار آموزی می تواند استادی مستقل گردد و پس از انجام آزمایشی خاص جهت شناخت میزان مهارت او در آن حرفه می تواند دکانی مخصوص بگشاید(الشیخلی, بی تا, ص87).
    توضیح اینکه, پس از بذل تلاش و کوشش در یک صنعت, باید خود را در معرض آزمایش کارشناسان آن صناعت قرار دهد تا میزان مهارت او در آن کار روشن گردد. پس اگر آن کارشناسان شایستگی او را برای پرداختن بدان صنعت تصویب کردند, نزد شیخ و نقیب آن حرفه می رود و آن دو را متقاعد می سازد که قادر است در سلک پیشة آنان درآید (الشیخلی, بی تا, ص87).
    بدین ترتیب طی مراسمی به نام کمربستن, شخصی در سلک اعضای یک حرفه در می آید.

صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi