صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 51

موضوع: یک روش شناسی پیشنهادی برای اقتصاد سیاسی اسلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تا جایی که به فرض رفاه مادّی مربوط می شود، درک این امر، که چگونه رفاه مادّی، نمی تواند به عنوان یک هدف مهم و مطلوب زندگی ما مورد توجه قرار گیرد، مشکل است. چگونه یک مسلمان می تواند، تمام وظایف خود را نسبت به خالقش، همنوعانش همان گونه که خالقش از او خواسته، بدون کوشش برای بهبود وضع مادی خودش، خانواده اش و منسوبینش و جامعه بزرگش، انجام دهد؟ نمی خواهیم این ایده را رد کنیم، که برای یک مسلمان واقعی این هدف مطلوب، در صورتی که تضادی وجود داشته باشد خادم هدف رستگاری آخرت باشد.(Khan, M. Akram (1989), P. 51) اما برای نقطه شروع هرگونه تحلیل اقتصادی یا اجتماعی، باید این واقعیت را درک کنیم، که همه ما نقایصی داریم و آنچه در ابتدا می پنداریم باید انجام شود، با آنچه که واقعا انجام می دهیم، یکسان نیست.(6) نقش اقتصاد اسلامی (همان گونه که در بخش چهار تأکید خواهیم کرد) که مطمئنا در باطن هنجاری است، این است که یک سیستم اقتصادی با قواعد و مقررات مربوطه را که به عوامل خود برای عمل به روش مطلوب کمک می کند، بسط دهد. این امر، برای فرموله کردن یک سیستم در نقطه آغاز، با فرض این که افراد همان گونه که اسلام تعلیم می دهد رفتار می کنند، منافات دارد.
    خان تأکید می کند که:
    «کامیابی مادّی، تا آنجا مطلوب است که به فرد کمک کند تا وظایف خود را در برابر خدا، جامعه، خانواده و خودش انجام دهد. کامیابی مادّی باید یک ابزار برای رسیدن به رستگاری در آخرت باشد.»


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اما به محض این که می پذیریم که ثروت، می تواند یک وسیله مهم برای رسیدن به رستگاری آخرت باشد، تأکید او که «بنابراین پذیرفتن پیشرفت مادّی به عنوان یک هدف متعالی زندگی با چارچوب اسلام مغایر است»(Ibid, p.51) در عین حال که کاملاً درست است، تا حدّی در تحلیل اقتصادی حتی در بافت اقتصاد اسلامی فرعی می شود. در قلمرو اقتصاد اسلامی یک نکته مهم این است که کوشش برای پیشرفت مادّی مجاز است. آنچه باید به فرضهای قبلی اضافه شود، قدرت دولت برای فرموله کردن قواعد و سیاستهای مربوطه است که ابزار نسبتا خوبی برای این کوشش و حداقل کردن اختلافات در درآمد و ثروت است.
    با این وجود، از آنجا که برای یک سیستم اقتصادی از بین بردن تمام نابرابریهای درآمد یا ثروت را اگر بخواهد طبیعی و کارآ باقی بماند، یک سطح قابل توجهی از اختلاف درآمد و ثروت در یک جامعه اسلامی اصلاح شده باقی خواهد ماند و مردم تلاش برای ارتقاء به یک طبقه درآمدی بالاتر را ادامه خواهند داد.

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بنابراین، در یک اقتصاد بازار، ترکیب تقاضا برای مصرف چنان خواهد بود که ممکن است، تولید کالاها و خدماتی که در طبقه لوکس قرار می گیرند را حداقل نسبت به گروههای درآمدی نسبتا پایین مردم تضمین کند. این که او چقدر برای یک سطح بالاتر درآمد، تحت قواعد معین بازی کوشش می کند و در نتیجه، چقدر روی کالاها و خدماتی که بطور قانونی در بازار موجود است، صرف می کند، باید به قضاوت او واگذار شود. در حوزه کارشناسان تعالیم اسلامی، جامعه شناسان، سیاستمداران و واعظان مسلمان است، که رفتارهای افراد را به نحوی شکل دهند که همواره مراقب نیازهای گروههای درآمدی پایین باشند. 34 مطلوبیت بین شخصی
    تأکید اکرم که اقتصاد سنتی برای اندیشیدن و یکسان سازی مسأله مطلوبیت وابسته به یکدیگر عقیم می ماند، نه تنها درست است، بلکه اقتصاد دانان اسلامی را به رقابت دعوت می کند. یکی از دلایل این که چرا اقتصاددانان سنتی در برخورد با این موضوع در مدلهای خود شکست خورده اند، لجاجت آنها است. بنابراین الزاما باید رقابت را بپذیریم. 4 دانش، ذهن گرایی و اقتصاد به عنوان یک علم
    اکرم خان، این تصور، که انسان دانش و توانایی لازم برای تصمیم گیری در مورد این که چه چیز برای او خوب است را دارد، رد می کند

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    او می نویسد:
    اسلام ناتوانی انسان را از دانستن این که بهترین چیز برای او چیست، مورد توجه قرار می دهد. فقط خدا علم کامل دارد. دانش انسان ناقص است و انسان برای تصمیم گیریهای مختلف در زندگی نیاز به راهنمایی دارد. خدا رحمت غایی خود را با راهنمایی بشر از طریق پیامبران و کتابها آشکار ساخت. بشر نیاز به این راهنمایی دارد. (Ibid, PP, 51-2)
    ما همه به عنوان مسلمان، معتقدیم که خدا از همه چیز نه تنها آنچه ما می توانیم ببینیم و تجربه کنیم، بلکه درباره چیزهایی که ما نمی توانیم مشاهده کنیم دانش صحیح دارد. با رحمت بیکرانش، او بخشی از دانش خود را برای راهنمایی ما، به ما داده است. اما در بسیاری از جنبه های زندگی و این جهان او ما را در تاریکی نگه داشته است. هنگامی که او به ما استعداد و هوش داد، در بسیاری موضوعات اقتصادی و اجتماعی مستقیما ما را راهنمایی کرده است. در سایر موارد، ما با استفاده از استدلال و قضاوتهایمان فرض می کنیم. در مورد اول ما باید علم ارائه شده توسط خداوند را بپذیریم. اما در مورد دوم که ما باید از هوش خود استفاده کنیم، طبیعت علمی که ما داریم یا کشف می کنیم، متفاوت خواهد بود. ممکن است، ما ادعا کنیم که بعضی چیزها را می دانیم، اگر چه ممکن است آنچه ما می دانیم درست نباشد.

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    طبق نظر فریتز مک لاپ،(Fritz Machlup) به نظر من، دانش، آن چیزی است که مردم فکر می کنند می دانند. بدون توجه به این که در مطالعه ام من با آنها موافق باشم یا موافق نباشم. (ر.ک: ساموئلز (1992) ص 58) او تأکید می کند که دانش باید به عنوان یک سیستم اعتقادی مطالعه شود و تأکید می کند که دانش و آگاهی به عنوان موضوعات کردار درک شود. در نهایت، چرا دانش یک خصیصه اجتماعی دارد؟ به چه علت مک لاپ تأکید نکرد که در هر مفهوم بنیانی جبری گرایی کردار انسان لزوما عقلایی است، او حقیقتا اندیشه های علت و معلولی و بدیهی را نپذیرفت.(Ibid, p. 60)
    مک لاپ که یک اقتصاددان طرفدار مکتب اتریشی بود، دانش انسان را از آنچه که به وسیله خدا آشکار شد، جدا نکرد. اگر ما یک اشتباه در بافت اقتصاد اسلامی ببینیم. اما همانطور که ما می توانیم از موارد بالا استنتاج کنیم، او مخالف رد کردن هر منبع دانش برای هر تحلیل اجتماعی تا زمانی که بعضی مردم به آن اعتقاد داشته باشند، بود.

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حقیقت دارد، که در تفکر اقتصادی غربی معاصر، برای وحی الهی که بر ساختار یا اعمال نهادهای اقتصادی مؤثر است، جایی وجود ندارد. افراد (یا گروه افراد) ممکن است به وحی الهی معتقد باشند و بر طبق آن عمل کنند، اما جدا از مذهب و ملیت، هیچ عضوی از جامعه، تقاضا برای چنین نهادهایی بر اساس اصول مذهبی را نمی پذیرد، حتی اگر به جامعه اکثریت تعلق داشته باشد. بعلاوه در مورد تضاد بین عمل یک فرد (یا گروه افراد) و قانون موجود در یک کشور بعدا بحث خواهیم کرد. برای مثال، انجمنهای مسلمان در کشورهای غربی، اجازه ندارند که بانک تجاری بدون بهره تأسیس کنند، زیرا قانون کشور، تمام بانکها را ملزم می سازد، که اصل (و بهره پس انداز و زمان سپرده) سپرده گذاران را تضمین کنند. با این وجود، به اکثریت اجازه داده می شود، تا جامعه را از طریق نهادهای دموکراتیک با ایجاد قوانین و نهادهایی با شایستگی خودشان و بدون لزوم مراجعه به وحی الهی اداره کنند.(8)
    در این مورد، فرض نئوکلاسیک منع نمی کند، که یک فرد یا اکثریت جامعه با استفاده از دانش موجود از طریق منابع الهی در ذهن خود به بافت اقتصاد اسلامی توجه عمده داشته باشند.

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    عیب اقتصاد نئوکلاسیک که از (برابر فرض کردن روش شناسی اقتصاد با روش شناسی فیزیک و سایر علوم طبیعی) ناشی می شود، این است که تأکید می کند، یک روش عقلایی یا یکسان وجود دارد، که یک فرد در اقتصاد بی طرفانه و طبیعی رفتار کند. اما همان گونه که وارن ساموئلز اشاره می کند:
    برای اقتصاددانان و برای سایر دانشمندان علوم اجتماعی، یک پرسش کلیدی اهمیت دارد، که با چه وسعت و با چه کیفیتی، معیار معرفت شناختی مناسب برای مطالعه واقعیت فیزیکی مربوط و یا مطلوب مطالعه انسان و جامعه، درنظر گرفته شود؟ این امر به این علت است که:
    1 وجود انسان، احتمالاً یا با حداقل امکان، در حداقل وسعت دارای آزادی است.
    2 اقتصاد یک محصول مصنوعی است، نه (مثل منظومه شمسی یا کهکشان راه شیری)، انسان در میان سایر چیزها.
    3 وجود انسان می تواند، بر دانش اجتماعی اثر بگذارد و بنابراین هدف مطالعه را تغییر دهد، به این معنا که آگاهی از هدف مطالعه می تواند، از طریق نفوذ عمل و انتخاب انسان به هدف تأثیر بگذارد.(Samuels Warren J, P.1)
    بطور مشابه فرانک نایت، تأکید می کند که جامعه انسانی بی شباهت به بازی انسانها نیست، برای مثال، بازی فوتبال یا پوکر هر کدام یک موضوع مصنوع انسان است و واقعیت مستقل پیشین نیست.(Ibid, p,20 (my Italic)) بنابراین برای هر جامعه فرمول بندی سیستم اقتصادی، اجتماعی متناسب با اهداف و ایدئولوژی مبتنی بر دانش خودش امکان پذیر است.

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به نظر ما، موضع اتریشیهای جدید (در مقایسه با اصول نئوکلاسیک)(9) از این جنبه جالب تر است، که گیج کنندگی نظریه نئوکلاسیک را در مورد عقل گرایی ، تعریف آن به عنوان بعضی چیزها که در خود افراد تعیین می شود، نه در بعضی چیزها که اقتصاد نامیده می شود، ندارد. طبق نظر آنها، انسان کاملاً ارادی عمل می کند، از چنین عملی یاد می گیرد، که اختلاف موجود بین تصمیم و نتیجه از یک خطای علمی ناشی می شود.(10) بعلاوه این اعمال کاملاً ارادی، از نفع شخصی ناشی می شود، که به عنوان آنچه افراد به آن علاقه دارند، تعریف می شود.(Bell & Kristol PP, 212-13) با این وجود، توجه به طرفداری آزاد آنها، اعتقاد به فردگرایی و گرایش آنها به تقلیل انسان به انسان اقتصادی، اتریشیهای جدید، در نسبت دادن این که نفع شخصی افراد و در نتیجه، عمل کاملاً ارادی می تواند، بر ارزشهای اجتماعی مبتنی بر منابع مختلف دانش و بر قواعد مختلف بازی در اقتصاد از طریق نهادینه کردن تأثیر بگذارد شکست می خورند. در این نقطه جا دارد، تأکید کنیم نقش اقتصاد اسلامی (یا هر اصول اجتماعی دیگر) آشکار می شود. 5 طبیعت اقتصاد سیاسی اسلام 51 هدف اولیه

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به عقیده ما، منظور و هدف سیستمهای مختلف، سازماندهی جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سایر جنبه های زندگی است و در یک جامعه اسلامی، کمک به مردم در جهت اداره زندگی فردی و اجتماعی، طبق آموزشهای اسلام است. تحت ایدئولوژی، انسان در زندگی زمینی اش، مورد آزمون قرار می گیرد. به انسان غرایزی اعطا شده که هم بد و هم خوب است؛ مسلمان و غیر مسلمان نیز این غرایز را دارد. تنها اختلاف این است که یک انسان مسلمان، وقتی شاد می شود که می داند و باور دارد که یک رفتار صحیح و مطلوب انجام داده است. با این وجود، فقط به علت این که او مسلمان است و می داند چه رفتار اسلامی خوب است، تضمین نمی کند که او واقعا مطابق آن، رفتار می کند.
    تیمور کوران، یکی از منتقدان اقتصاد اسلامی معاصر، بدرستی به نقص بحثهای بعضی از اقتصاددانان اسلامی که ادعا می کنند، الگوهای اسلامی یک راه حل عملی برای مسائل اقتصاد مدرن ارائه می کند، اشاره می کند.(Timur Kuran (1992a), P. 11-12) این امر با این مسأله مغایرت ندارد، که اگر تمام مردم در یک کشور اسلامی الگوهای خود را تغییر دهند و طبق آموزشهای اسلام رفتار کنند، اکثر مسائل اقتصادی جامعه حل خواهد شد. نکته مهم این است که ما نباید و نمی توانیم یک سیستمی را بنا کنیم و توسعه دهیم که رفتارهای تجویز شده آن، از قبل معین شده باشد. آن یک فرض ساده اشتباه خواهد بود؛ اما از طرف دیگر، منتقدان اقتصاد اسلامی نیز، باید این واقعیت را که یک شخص می تواند بطور مختلفی تحت سازماندهی متفاوت رفتار و در بازی شرکت کند، تشخیص دهند

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بطور مشابه، این فرض ناصحیح خواهد بود، که در یک جامعه اسلامی، مردم از طریق آموزش و عقیده دینی و اخلاقی بطور مطلوب رفتار خواهند کرد. البته کمک آن انکارناپذیر است و تا حدی [مردم را به انجام رفتار مطلوب] مجبور خواهد کرد. اما قسمت عمده تلاشها، باید روی قواعد مناسب مدبّرانه بازی اقتصادی و یک ساختار مادی و انگیزه های اجتماعی دیگر که ممکن است، بر این که مردم با یک روش مطلوب عمل کنند مؤثر باشد، متمرکز شود.
    نکته عمده دیگر که تیمور کوران و دیگران از آن چشم پوشی کرده اند و بطور شایسته توسط اقتصاددانان اسلامی بر آن تأکید نشده است، تشخیص اختلاف در گرایشها، رفتار و سطح اخلاق در میان افراد است. این که در هر جامعه ای مردم، (مسلمان و غیرمسلمان) با نسبتهای متفاوت و دارای سطح بالایی از اخلاق و یا آگاهی نسبت به خدا وجود دارد، انکارناپذیر است. درست تعبیه کردن مکانیزمی برای مستقر کردن مردم و تشویق آنها به جلو آمدن و مشارکت در تثبیت سیستم اقتصادی مبتنی بر احکام اسلام، غیرممکن نیست. برای مثال تأسیس بانکهای بدون بهره لازم خواهد بود، مخصوصا در مرحله اولیه، صاحبان صنایع و تجار لایق که امین و محتاط هستند، طبق اقتصاد مرسوم اگر امکان پذیر باشد که در یک شرایط معین، یک فرد بتواند دروغ بگوید و به نفع خودش فریبکاری کند، بنابراین فقط مناسب است که فرض کنیم، تمام افراد به همان روش رفتار خواهند کرد. این فرض بطور ضمنی به این صورت است که یک انسان همانند انسان دیگر است، همانطور که یک سنگ مانند سنگ دیگر است که همیشه و همه جا از قانون طبیعت پیروی می کند

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi