مقدمه
در چند سال اخیر، چند موضوع اساسی مربوط به روش شناسی اقتصاد اسلامی مطرح شده است.در مقاله غزالی و عمر (Ghazali and Omar, 1989) بعضی از اقتصاد دانان برجسته اسلامی نظریه های خود را در مورد جنبه های مختلف این موضوع ارائه کرده اند. هرچند معدودی از این افراد برخی جنبه های ادبیات معاصر اقتصاد اسلامی (For example Kahf, M. 1989a) را مورد سؤال قرار داده اند، ولی موضوع اصلی این مقاله، نقدی است بر اصول مختلف اقتصاد نئوکلاسیک و بحثی درباره نوع دیگر روش شناسی برای اقتصاد اسلامی است. بررسی جومو(Jomo, 1992) شامل چند مقاله است که بطور کل، انتقادی از روش شناسی پذیرفته شده جاری بوسیله اقتصاددانان اسلامی، است. پروفسور علی خان(Professor Ali Khan) در نقد و بررسی منوّر اقبال(Munawar Iqbal, 1988) نارساییهای زیر را در نوشته های بعضی از اقتصاد دانان اسلامی نشان داده است.
الف استفاده از زبان ناصحیح یا نامناسب.