این امر سبب شد تا ورود مباحث اقتصاد اسلامی به نظام آموزش رسمی کشور حتی در مقایسه با سایر کشورهای مسلمان و در حال توسعه با دست کم 4 دهه تأخیر صورت گیرد. اگرچه سابقه پژوهش در زمینه اقتصاد اسلامی با مبانی علمی نو در دیگر کشورها، به دهه 40 برمی گردد، درج متون درسی اقتصاد اسلامی در سرفصل برنامه های آموزشی مراکز دانشگاهی به دهه های 60 و 70 میلادی مربوط می شود. کشورهای عربستان سعودی و پاکستان، نخستین کشورهایی هستند که موضوعات اقتصاد اسلامی را در برنامه های آموزش رسمی قرار داده اند و پس از آن ها، کشورهای مصر، عراق، مالزی و برخی از کشورهای اسلامی به بازگشایی رشته و گرایش اقتصاد اقدام کردند؛ به طوری که در عربستان سعودی و پاکستان آموزش رسمی اقتصاد اسلامی تا مقطع دکتری ارتقا یافت و کشورهایی مانند مالزی و پاکستان به تأسیس دانشگاه بین المللی اسلامی اقدام کردند که یکی از گروه های فعال در این مراکز، اقتصاد اسلامی است. به رغم این اقدام های گسترده و زیربنایی، ورود مباحث اقتصاد اسلامی به نظام آموزش رسمی کشور با تأخیر صورت گرفت و پس از پیروزی انقلاب و متعاقب آن وقوع انقلاب فرهنگی با وجود بازنگری در متون درسی دانشگاهی، در مجموع 5 واحد دروس مرتبط با اقتصاد اسلامی در مقطع کارشناسی و 3 واحد در مقطع کارشناسی ارشد به برنامه های درسی مصوب در نظام آموزش رسمی کشور افزوده شد و به استثنای دو دانشگاه پایتخت که به برگزاری گرایش در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری موفق شدند، رشته اقتصاد اسلامی به طور مستقل در هیچ مقطعی مورد موافقت شورای گسترش آموزش عالی قرار نگرفت2 و این امر، فاصله دانش اقتصاد اسلامی در ایران را با مرز دانش موجود حتی در کشورهای مسلمان بیشتر کرد و این در حالی اتفاق افتاد که دانش اقتصاد متعارف کشور فاصله معنا داری با مرز دانش جهانی داشت.3