صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

موضوع: تاریخچه ای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فضیلت دیگری که اسمیت در نظریه احساسات اخلاقی دربارة آن بحث می کند، عدالت است. نگاه وی به عدالت، به عدالت معاوضی (و نه توزیعی) محدود می شود. این گونه از عدالت که صرفاً ما را از آسیب رساندن به همسایه باز می دارد، چندان دشوار نیست؛ اما برای حفظ جامعه کاملاً ضرورت دارد (Ibid: II.ii. l.9; II.ii. 3.3 - 4). نقض قانون باید مستوجب مجازات باشد. اکنون اهمیت عدالت در اقتصاد اسمیت مورد بحث قرار می گیرد.
    سرانجام، بالاترین فضیلت برای اسمیت خیرخواهی (Benevolence) است (Ibid: I.i. 5.5). احتمالاً این نکته برای آن دسته از دانشجویان اقتصاد که پیش تر ذکر شد و فوق العاده تحت تأثیر الگوی نفع شخصی و رفتار عقلایی (یا چنان که کرپس می گوید «حرص») بودند، جذابیت ویژه ای داشته باشد.
    اکنون اجازه دهید به ثروت ملل اسمیت بازگردیم. به رغم این که دیدگاه اسمیت مبنی بر این که رشد اقتصادی «باید وضع طبیعی جامعه باشد»، وی را از اخلاقیان پیش از خود که وضع ثابت و غیرمتحرک را مطلوب می پنداشتند، جدا می کند (Young: P. 130, 154, 164 - 65)، اسمیت باز هم توجه به اخلاق را در اقتصاد خود حفظ می کند. رشد اقتصادی، خود به طور محکمی با اخلاق پیوند خورده است و این، هم در پیامدهای اخلاقی و هم در پیش نیازهای اخلاقیِ رشد مشاهده می شود (Smith, I.Viii, P. 42 - 4; Young: P. 164 - 65; Alery, 1988: P. 5 - 28 ).

  2. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جدول 1: چارچوب فکری ثروت ملل

    فضیلت
    محل بحث در ثروت ملل
    ظهور و بروز اقتصادی
    عدالت
    کتاب I و IV
    تجارت آزاد
    تدبیر
    کتاب II و III
    انباشت سرمایه
    خیرخواهی
    کتاب V
    عدم «جدایی و بیگانگی (Alienation

  5. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

  6. Top | #23

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    جدول پیشین را که برخی از فضلیت های موردنظر اسمیت و ظهورات اقتصادی آن ها را در ثروت ملل نشان می دهد، ملاحظه فرمایید. اسمیت وظیفه مهم سیاستی خود را در ثروتملل، حمله به نظام محدود کننده و دست وپاگیر سوداگری (مرکانتیلیسم) و پیشبرد تجارت آزاد می داند (smith, 1987: P. 91 - 104)؛ اما تجارت آزاد به معنای عدالت دوجانبه یا معاوضی است. اسمیت به سبب دفاعش از تجارت آزاد، چه داخلی و چه بین المللی شهرت یافته است؛ اما این به هیچ وجه قابل تحویل به قاعدة نفع شخصِ بدون قید و بند نیست. مبادلات در چارچوبه ای اخلاقی صورت می گیرند که وی آن را در کتاب نخست خود بنیان نهاده است. اسمیت «نظام سادة آزادی طبیعیِ» مطلوب خود را به این صورت خلاصه می کند:
    هر انسان، مادامی که قوانین عدالت را نقض نکرده است، کاملاً آزاد گذاشته می شود تا نفع خود را به شیوة دلخواه خود دنبال کند (Smith, WN, IV. ix. 51).

  7. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

  8. Top | #24

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    یکی از مفسران آرای اسمیت این نکته را اشارة روشنی به وجود یک بُعد اخلاقی در اقتصاد وی می داند (Temple, 1997: P. 187).
    اسمیت همچنین تصریح می کند که انباشت سرمایه، ایفاکنندة نقشی محوری در رشد اقتصادی به شمار می رود و چنان که ذکر شد هدف اقتصاد سیاسی است (Smith, WN,II.Intro.3). انباشت سرمایه به صورت وسیله ای برای رسیدن به هدف اقتصاد سیاسی باید بهبود یابد. این نیز مستلزم بسیاری صفات اخلاقی همچون تدبیر و ... است که پیش از این ذکر شد (young: P. 166 - 67). افزون بر این، ما در کارهای اسمیت اثر تحلیل گری را می بینیم که برای نقد کارکرد منجر به از خود بیگانگی در اقتصاد تجاری، از چارچوبة اخلاق استفاده می کند. برخی از شدیدترین انتقادهای اخلاقی را که تا آن زمان به وضع موجود جامعه شده بود می توان در ثروت ملل یافت (Alvey, 1998: P. 1433 - 37). اقتصاد اسمیت، دفاعیه ای برای وضع موجود نیست؛ نه از آن تمایز شدید واقعیت ارزشِ اقتصاددانان متأخر که اثبات گرایی را برگزیدند خبری است و نه از گسست اقتصاد و اخلاق (young: P. 5).

  9. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

  10. Top | #25

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اقتصاد در دستان اسمیت در خدمت هدف اخلاقی است. اقتصاد او، «علم اخلاقی» به معنای واقعی کلمه است2 (Ibid: P. 8). نزاع برای تشخیص روح افکار اسمیت برای بسیاری از همراهان این بحث ضرورت دارد. اگر بتوانیم نشان دهیم که تفسیر اثبات گرایانه و مبتنی بر نفع شخصی محدود اشتباه است، موافقان این نگرش ها باید در پی یافتن جای دیگر برای تأیید و حمایت خود باشند و چنانچه ادعا کنند اسمیت راه خطا پیموده، بیانگر تغییری جدی و قابل ملاحظه از موضع رایج در ستودن وی است

  11. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

  12. Top | #26

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دیدگاه های کلاسیک و نئوکلاسیک اولیه دربارة علم اقتصاد به صورت علم اخلاقی

    این بخش، برخی تحولات عمده در اندیشة اقتصادی را از زمان اسمیت تا آغاز قرن بیستم پوشش می دهد. طی این دوره، اقتصاد سیاسی به تدریج با ظهور باشگاه های متخصصان، انجمن ها و مجلات تخصّصی و کرسی های دانشگاهی به صورت رشته ای تخصصی در آمد و همزمان با این تخصصی شدن، نوعی تضییق در قلمرو مباحث رشته روی داد و اقتصاد سیاسی به علم اقتصاد بدل شد. بخشی از علت این تغییرات را می توان در این ادعا جست کرد که تخصصی سازی می تواند آثار بزرگی در اندیشة اجتماعی به بار آورد؛ اما در همان زمان دیدگاه دیگری نیز ظهور یافت که اقتصاد فقط در حال تخصصی شدن نیست؛ بلکه کنار آن به اتخاذ روش های جدید علوم طبیعی همت گماشته است.

  13. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

  14. Top | #27

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در این تلاش بهره گیری از ریاضیات، به طور کامل محوری تلقی می شد. سرانجام طی قرن نوزده، هنگامی که روشن شد محققان دیگر شاخه های علوم اخلاقی قصد اتخاذ روش های علوم طبیعی را ندارند، پتانسیل کافی برای جدایی از این علوم پدید آمد. در موارد بسیاری، نارسایی این روش ها مشخص شد (Keynes, 1973 - 1989: P. 181, 262). تمایزی که میان روش های مورد استفاده در علوم اخلاقی و علوم طبیعی و علم اقتصاد به ظهور پیوست، به درجات متفاوت، تا قرن حاضر استمرار یافت.
    با داشتن این پیش زمینة ذهنی، اکنون به ادامة بررسی تاریخی خود می پردازیم. شخصیت سرشناس بعدی پس از اسمیت، توماس مالتوس بود که نظریات اصلی وی بین سال های 1798 و 1834 ارائه شد. وی نخستین استاد اقتصاد سیاسی در انگلستان شد. چنان که از کشیش انتظار است، او علم اقتصاد را علمی اخلاقی تلقی، و به روشنی از سنّت اسمیت پیروی می کرد. اگرچه مالتوس برای دوره ای برجسته ترین چهرة اقتصاد سیاسی بود، پس از مدّتی نه چندان طولانی، با ظهور دیوید ریکاردو که نظریات اقتصادی خود را میان سال های 1810 تا 1823 عرضه کرد، جایگاه وی به چالش کشیده شد. کتاب ریکاردو تحت عنوان اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی (1817) تأثیر بزرگی بر جای نهاد و زمینة رهبری علمی این رشته را برای وی فراهم آورد.

  15. تشكر

    مدير اجرايي (03-04-2012)

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi