صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27

موضوع: تاریخچه ای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    jadid تاریخچه ای از علم اقتصاد در جایگاه علمی اخلاقی

    منابع مقاله:
    فصلنامه اقتصاد اسلامی، شماره 19، جیمز اَلْوی* / مترجم: علی نعمتی**؛


    مطالعه تاریخ علم اقتصاد نشان می دهد این علم در بستر اخلاق متولد و بالنده شد و بزرگان این دانش چون آدام اسمیت، استوارت میل، مالتوس و حتی مارشال اقتصاد را در جهت آموزه های اخلاقی می دیدند و بر تعالیم چون عدالت، خیرخواهی، اصلاح مشکلات مردم، تعادل ثروت ها و درآمدها اصرار داشتند. از زمان مارشال به بعد به واسطة غلبة اندیشة اثبات گرایی، بین اخلاق و اقتصاد فاصله افتاد و به اعتقاد برخی صاحب نظران دانش اقتصاد دچار فقر بنیادی گردید. به نظر می رسد، چنان که آمارتیا سن برندة نوبل اقتصاد 1998 معتقد است، تأمل متفکران اقتصاد می تواند دانش اقتصاد را از انحراف نجات داده، آن را در عین حال که یک علم ریاضی است با اخلاق ترکیب کند.

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از آن جا که مقالة حاضر یکی از دغدغه های اقتصاد اسلامی یعنی اخلاقی بودن اقتصاد را به شکل زیبایی مطرح کرده است، به انتشار و ترجمه آن اقدام کردیم به امید روزی که دانش اقتصاد به دور از افراط و تفریط ها به اصول و ارزش های اخلاقی نزدیک شده، رسالت اصلی خود را باز یابد.

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چکیده

    نگاهی گذرا به تاریخ عقاید اقتصادی نشان می دهد که دانش اقتصاد در بستر اخلاق رشد کرده و تا مدّت ها یکی از اقسام حکمت عملی (یا دانش های عملی

    Practical Sciences) قلمداد می شده است؛ اما به علل گوناگون از جمله پیشرفت چشمگیر علوم طبیعی و برتری یافتن روش تجربی و نیز اتخاذ روش شناسی

    پوزیتیویستی در علم اقتصاد، رفته رفته دانش اقتصاد از دغدغه ها و مسائل اخلاقی جدا می شود.

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش اوّل این مقاله مروری کوتاه بر پیوند علم اقتصاد و فلسفه اخلاق تا پیش از آدام اسمیت و اشاره ای به این نکته است که اقتصاد در سنت ارسطویی، بخشی از حوزة مطالعاتی گسترده تری بوده، اخلاق و سیاست را نیز در بر می گرفته است. این تقسیم بندی و نگرش به اقتصاد در قرون وسطا نیز استمرار می یابد.
    بخش دوم مقاله به بررسی اقتصاد از دیدگاه آدام اسمیت می پردازد. اگرچه بیشتر صاحب نظران مدعی اند که علم اقتصاد جدید را اسمیت و کتاب تأثیرگذار او، ثروت ملل، بنیانگذاری کرده است، در واقع باید گفت: این تفسیری است که علاقه مندان اقتصاد اثباتی از آرای اسمیت عرضه می کنند و او را مبدع اقتصاد جدید برمی شمارند. دقت ها و بازکاوی های جدید در آثار اسمیت نشان می دهد نگرشی که وی به دانش اقتصاد داشته است با تعاریفی که امروزه از اقتصاد می شود، بسیار متفاوت است.

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در بخش سوم مقاله که دورة زمانی پس از اسمیت تا 1900 را در برمی گیرد، با مروری بر دیدگاه های مالتوس، ریکاردو، استوارت میل، مارشال و ... نشان داده شده است که اگرچه بخش های فنی اقتصاد را به طور قابل ملاحظه ای این دانشمندان توسعه داده اند، عموم آنان همچنان اقتصاد را دانشی می دانسته اند که در خدمت اهداف اخلاقی است.
    بخش چهارم مقاله نیز به افول دیدگاه اخلاقی و تسلط دیدگاه اثباتی بر اقتصاد می پردازد.
    واژگان کلیدی: علم اقتصاد، علم اخلاق، حکمت عملی، تاریخ عقاید اقتصادی، دانش های عملی، اقتصاد اثباتی، علوم طبیعی، فلسفه اخلاق

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم اقتصاد در دامن فلسفة اخلاق (moral philosophy) رشد کرد و سرانجام به صورت یکی از علوم اخلاقی درآمد؛ اما در مقطع تاریخی خاص،جریان

    غالب علم اقتصاد از علوم اخلاقی و در پی آن از خود اخلاقیات جدا می شود. در این مقاله نشان خواهیم داد که این جدایی از دغدغه های اخلاق جزء

    سنت علم اقتصاد نبوده و طی قرن اخیر به وقوع پیوسته است.

    دو علت برای جدایی علم اقتصاد از دغدغه های اخلاقی می توان برشمرد: نخست این که با دستیابی علوم طبیعی به کامیابی های چشمگیر،

    اقتصاددانان از روی تقلید بر آن شدند تا با به کار بستن روش های علوم طبیعی که ریاضیات را نیز در برمی گرفت، در پدیده های اقتصادی، به چنان

    کامیابی هایی دست یابند. دوم این که علم اقتصاد که در قالب های خودساخته جریان یافته بود، به سوی اثبات گرایی گرایش یافت که خود، هرگونه

    مسأله اخلاقی را از دایرة علم خارج کرده بود. شرح این نکات به تفصیل خواهد آمد

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امروزه میان اقتصاددانان جریان غالب، این دیدگاهِ بسیار رایجی است که علم اقتصاد، فاقد هر گونه فلسفة اخلاقی، دینی و ایدئولوژیک است. یکی از صاحب نظران دربارة نقش فلسفة اخلاق در اقتصاد متعارف اظهار کرده است:
    علمی سازی علم اقتصاد ... به انفصال اقتصاد از مبادی اخلاقی خود انجامیده، و «اقتصاد غالبِ» قرن بیستم تماماً این انفصال را پذیرفته است. نظریة اقتصادی «علمی اثباتی» تلقی می شود که وظیفة آن تحلیل و توضیح سازوکار فرایندهای اقتصادی است و ارزش گذاری های اخلاقی (گزاره های بایدی) هر چقدر هم حائز اهمیت باشند، نباید بخشی از برنامة پژوهشی اقتصاددانان را تشکیل دهد (kurt, 1993: P. 16).

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به طرز مشابه، یکی از صاحب نظران متأخر دربارة نقش اثبات گرایی در اقتصاد گفته است:
    امروز اکثر اقتصاددانان بر این نکته اتفاق دارند که ادعای نظریه اقتصادیِ فارغ از ارزش ها برای بنیان نهادن ماهیتی علمی برای این رشته ، امری کاملاً ضرور است. علم اقتصاد اثباتیِ فارغ از ارزش، به این معنا که بر هیچ مجموعه خاصی از داوری های ارزشی یا هیچ چارچوبة فلسفی و روان شناختی متکی نباشد، به طور عمده مطلوب تلقی می شود. این رویکرد به شدت بر شاخه های مهم علم اقتصاد از قبیل نظریة اقتصاد خرد تأثیرگذار بوده است (Drakopoulos, 1997: P. 286). بسیاری دیگر نیز دیدگاه های مشابهی را ارائه کرده اند (Young, 1997: P. 4; Galbraith, 1987: P. 124).

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم اقتصاد جدید بر مسائلی همچون محاسبة عقلایی، اهداف مادیِ دست پایین تر و بی طرفی علمی در موضوعات اخلاقی تأکید می ورزد؛ اما این معیارها به سادگی می تواند با چیزهای دیگری اشتباه شود.
    دیوید کِرِپس، یکی از استادان سرشناس اقتصاد خرد می گوید:
    مجموعة کوچکی از فرضیه ها (آزمندی، عقلانیتِ حسابگرانه، تعادل و ...) تقریباً در تمام شاخه های اقتصاد، به صورت فروض استاندارد و معیار اتخاذ شده است (Kreps, 1997: P. 59).
    با این اوصاف، افتادن در دام فرض «حرص و آزمندی» به هیچ روی دشوار نیست

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2488
    نوشته
    5,197
    صلوات
    323
    دلنوشته
    2
    تشکر
    2,179
    مورد تشکر
    6,456 در 3,067
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    .اثر اخلاقیِ ترویج این دیدگاه بر رفتار دانشجویان اقتصاد چیست؟ بدین منظور و برای بررسی این که آیا عموماً افراد (در مجموعه ای خاص از موقعیت ها) بیشتر به همکاری تمایل دارند یا درصدد «سواری مجانی»1 (marwell & Ames, 1981: P. 296) هستند، آزمایش هایی صورت گرفته است. در یک مطالعه مشاهده شد که عموم افراد به طور کلی دارای روحیه جمعی و حس همکاری اند، به جز گروهی از دانشجویان سال اوّل کارشناسی اقتصاد که به گروه کمک بسیار کمتری می کردند و مفهوم انصاف برایشان به طور کامل بیگانه بود. تمایل به گرفتن «سواری مجانی» میان دانشجویان اقتصاد بسیار بیشتر از گروه های دیگری بود که مورد آزمایش قرار گرفتند (Ibid: P. 306). هاسمن و مک فِرسون در همین مطالعه می افزایند:
    چنین به نظر می رسد که آموزش اقتصاد مردم را خودخواه تر می کند (Hausman andMichael, 1993: P. 674; Marwell and Ames, 1993: P. 159).

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi