من که مي گويي تهاجم فرهنگي ، عده اي خيال مي کنند مراد من اين است که مثلاً پسري موهايش را تا اين جا بلند کند. خيال مي کنند بنده با موي بلند تا اين جا مخالفم. مسئله تهاجم فرهنگي اين نيست. البته بي بند و باري و فساد هم يکي از شاخه هاي تهاجم فرهنگي است؛ اما تهاجم فرهنگي بزرگ تر از اين است که اين ها در طول سال هاي متمادي به مغز ايراني و باور ايراني تزريق کردند که تو نمي تواني؛ بايد دنباله غرب و اروپا باشي. نمي گذارند خودمان را باور کنيم. الان شما اگر در علوم انساني ، در علوم طبيعي، در فيزيک و رياضي و غيره يک نظريه علمي داشته باشيد چنانچه بر خلاف نظريات رايج و نوشته شده ي دنيا باشد، عده اي مي ايستند و مي گويند حرف شما در اقتصاد ، مخالف با نطريه فلاني است؛ حرف شما در روانشناسي ، مخالف با نظريه فلاني است. يعني آن طوري که مؤمنين نسبت به قرآن و کلام خدا و وحي الهي اعتقاد دارند، اين ها به نظرات فلان دانشمند اروپايي همان اندازه يا بيشتر اعتقاد دارند ! جالب اينجاست که آن نظريات کهنه و منسوخ مي شود و جايش نظريات جديدي مي آيد؛ اما اين ها همان نظريات پنجاه سال پيش را به عنوان يک متن مقدس و يک دين در دست مي گيرند! اما ده ها سال است که نظريات پوپر در زمينه هاي سياسي و اجتماعي کهنه و منسوخ شده و ده ها کتاب عليه نظريات او در اروپا نوشته اند؛ اما در سال هاي اخير آدم هايي پيدا شده اند که با ادعاي فهم فلسفي ، شروع کردند به ترويج نظريات پوپر!