مقدمه
اگر بخواهيم انواعي از رويدادهاي بزرگي را كه به وسيله افراد بشر در تاريخ بروز ميكند و در صفحات درخشان آن ثبت ميشود، مشخص نموده، آنها را ارزيابي كنيم. هيچ يك از آنها نميتواند با عظمت شهادت برابري كند، چرا كه شهيدان پرچم كاروان انسانيت را به دوش ميكشند و تاريخ بشريت را آبرو ميبخشند،پس بايد شعر شهيدان را زيبا سرود.چون شهيدان زيباتريناند.درباره شهيدان نوشتهه و سخنهاي نغز و پربار زيادي بيان شده است، از نوشتههاي گران سنگ در اين زمينه ميتوان كتاب مثنوي تأليف محمد جلال الدين مولوي را نام برد.مثنوي يكي از شاهكارهاي كم نظير سخن پارسي است كه در ادبيات ايران از جايگاه ويژهاي برخوردار است.
موسي نثري يكي از شارحان مثنوي درباره آن ميگويد:«اگر قرآن را كه يك كتاب آسماني است و گفتار ائمه ـ عليهم السلام ـ را كنار بگذاريم، كتابي مثل مثنوي كه در موضوع اخلاق بشري و كمال انساني وزين و پرمايه باشد،نگاشته نشده است».
يكي از اين راهها كه ميتواند بشر را از اين جهان تاريك نجات دهد و به عزت و سرافرازي برساند،مسأله شهادت است. كه بسان چراغي فروزان، مسير كمال را به انسانها نشان ميدهد. اين مقاله سعي دارد با بررسي اين مسأله، نظرمولانا را درباره شهادت بيان كند. اميد است كه مورد عنايت خوانندگان محترم قرار بگيرد.