اهل سنت استدلال می کنند به یک حدیثی و می خواهند این را ثابت کنند که فدک حق حضرت زهرا نیست
استدلال اهل سنت به حدیث زیر
پيامبر اسلام(ص) :«ما پيامبران ارثي از خود به يادگار نمي گذاريم، و آنچه از ما بماند به عنوان صدقه در راه خدا مصرف شود.»
جواب به این استدلال با ذکر چند نکته:
نکته اول:
اين حديث با محتوا و متن قرآن سازگار نيست و طبق قواعد اصولى هر حديثى كه موافق «قرآن» نباشد بی ارزش است و از درجه اعتبار ساقط است
دلیل بر این که این حدیث مخالف قرآن است:
در آيات قرآن آمده است که سليمان از داود ارث برد،(نمل آیه 16)که ظاهر آیه مطلق است و اموال را هم شامل می شود
در مورد «يحيى» و «زكريا» مىخوانيم كه از خدا چنين تقاضا مى كند «فرزندى به من عنايت كن كه از من و از آل يعقوب ارث برد» مريم/ 6.
نکته دوم:
روايت مورد استدلال اهل سنت معارض با روايات ديگر است چرا که در در کتاب سیره حلبی می خوانیم که :ابوبكر تصميم گرفت «فدك» را به «فاطمه» (س) باز گرداند، ولى ديگران مانع شدند،
در این کتاب چنین آمده است که:
«فاطمه دختر پيامبر (ص) نزد ابوبكر آمد در حالى كه او بر منبر بود. گفت اى ابوبكر آيا اين در كتاب خدا است كه دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم، ابوبكر گريه كرد و اشكش جارى شد. سپس از منبر پايين آمد و نامهاى داير به واگذارى فدك به فاطمه (س) نوشت، در اين حال عمر وارد شد گفت اين چيست؟ گفت نامهاى نوشتم كه ميراث فاطمه (س) را از پدرش به او واگذارم، عمر گفت اگر اين كار را كنى از كجا هزينه نبرد با دشمنان را فراهم مى سازى در حالى كه عرب بر ضد تو قيام كرده است؟ سپس عمر نامه را گرفت و پاره كرد» (سيرة حلبى 361/ 3
نکته سوم:
ابن ابى الحديد، مى گويد، از استادم «على بن فارقى» پرسيدم آيا فاطمه (س) در ادعاى خود راست مى گفت؟ پاسخ داد آرى گفتم پس چرا ابوبكر فدك را به او نداد، با اينكه وى را صادق و راستگو مى شمرد؟ استادم تبسم پر معنائى كرد و سخن لطيف و زيبائى گفت، با اينكه او عادت به مزاح و شوخى نداشت گفت «اگر امروز فدك را به ادعاى فاطمه (س) به او مى داد، فردا مى آمد و خلافت را براى همسرش ادعا مى كرد و ابوبكر را از مقامش متزلزل مى ساخت و او نه عذرى براى بازگو كردن داشت و نه امكان موافقت» (شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد 284/ 16 )