صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: ஜ قرآن و لطایف عرفانی ஜ

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ஜ قرآن و لطایف عرفانی ஜ





    قرآن و لطایف عرفانی

    لطیفه اول

    حکماء و عرفا را اعتقاد بر این است که‏ همهء عالم هستی،نتیجهء تجلی اسمایی و صفاتی حق تعالی است،و هر یک از موجودات،مظهری از اسم یا اسماء الهی‏ می‏باشد.و در این میان انسان،مظهر اسم‏ شریف«الله»که مستجمع جمیع صفات‏ جمالیه و کمالیهء حق می‏باشد و از این‏ روست که خلیفة الله نامیده شده،نه‏ خلیفة الرحمن،و خلیفة الجبار و...چه اینکه‏ در اسم اعظم«الله»تمامی این صفات وجود داردند.(1)

    آنچه که گفته شد قطره‏ای از دریای‏ مطلب در این مورد است که به عنوان مقدمه‏ اول برای منظور اصلی بیان شد.

    مقدمه دیگر اینکه:رسول گرامی‏ اسلام(ص)مصداق اتم انسان کامل است که‏ مظهریت جمیع اسماء را به طور اکمل واجد شده،از این رو است که مقام جمع الجمعی‏ کمال را،داراست.

    قرآن کریم نیز مظهر تام اسم شریف‏ «الله»است،و از این جهت است که کتاب‏ جامع الهی نام گرفته است.

    و از آنجا که با ضم قاعده مسلمه برهانی‏ و عرفانی«لا تکرار فی التجلی»استفاده‏ می‏شود که تکرار در تجلی الهی محال است‏ و وجود مماثلی را برای مظهر اسم اعظم‏ «الله»نمی‏توان یافت.لذا در حل این‏ اشکال(که چگونه مظهر اسم«الله»در اینجا دوتا شد،یکی«انسان»و دیگری«قرآن‏ کریم»!)که بدوا به نظر می‏رسد گفته‏ می‏شود:
    قرآن کریم صورت کتبی انسان کامل‏ می‏باشد و انسان کامل،صورت عینی‏ «کتاب وحی»است و از این رو است که از قرآن به عنوان«صورت خلق»رسول گرامی‏ تعبیر آورده شده است.

    _______________________________
    (1)-ر ک:قیصری،شرح فصوص الحکم.




  2. تشكرها 3

    مدير اجرايي (12-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس می‏توان نتیجه گرفت که انسان کامل‏ تجسم عینی قرآن است و هر کس آن قدر،از حقیقت انسانیت بهره دارد که از«صفات‏ قرآنی»بهره گرفته باشد*.

    (*)مرحوم ملاصدرا،در تفسیر خویش اوصاف و اسامی‏ قرآن را با اوصاف و اسامی حضرت رسول(ص) (انسان کامل)مشترک دانسته است(تفسیر القرآن، ج 6،ص 24)
    در احادیث متواتره وارد شده است که‏ بین قرآن و اهل بیت عصمت(ع)جدائی و افتراق وجود ندارد و از جمله این احادیث‏ که فریقیت به تواتر آن را،روایت کرده‏اند حدیث شریف ثقلین است که حضرت‏ رسول(ص)فرمود:«انی تارک فیکم الثقلین‏ کتاب الله و عترتی،لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیمة»(من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها بجا می‏گذارم یکی‏ کتاب خدا و دیگری عترت خود و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‏شوند تا روز قیامت کنار حوض کوثر بر من وارد شوند).

    در این حدیث شریف افتراق بین قرآن و عترت با«لن»نفی شد و«لن»هم دلالت بر «نفی ابدی»می‏نماید.همانطور که در کلام خداوند به موسی(ع)(لن ترانی)(3) دلالت بر نفی ابدی رؤیت می‏نماید-و نفی‏ ابدی افتراق دلالت بر اثبات ابدی اتحاد و بلکه وحدت دارد،پس قرآن با اهل بیت(ع) اتحاد بلکه وحدت دارد و بین آنها دوئیتی‏ فرض ندارد.*

    خالی از لطف نیست که به مطلب دیگری‏ اشارت نماییم و آن اینکه:حال که دانسته‏ شد قرآن با انسان کامل-حضرات‏ معصومین(ع)-اتحاد،بلکه عینیت دارد.
    و از آن طرف نیز مسلم است که قرآن، همیشه محفوظ است و این معنا را خداوند تضمین نموده

    -انا نحن نزلنا الذکر و انا له‏ لحافظون-
    از ضم این دو مطلب می‏توان‏ نتیجه گرفت که حفظ عترت پیامبر نیز برای‏ همیشه تضمین شده است و اساسا حفظ قرآن به حفظ«اهل بیت(ع)»است که تمثل‏ عینی کتاب الله هستند.
    و از همین جا ضرورت وجود امام‏ معصوم(ع)-انسان کامل-که در روایات‏ متوارته تأکید شده،روشن می‏گردد(5)که‏ زمانی نمی‏شود،امام معصوم(ع)در عالم‏ وجود نداشته باشد چه اینکه حفظ و بقای‏ وی تضمین شده است.

    _______________________________
    (2)-نهج الفصاحه.
    (3)-سوره اعراف،آیه 7.
    (4)-سوره حجر،ایه 15.
    (5)-ر ک:شیخ کلینی،اصول کافی،کتاب الحجة.



  5. تشكرها 2

    مدير اجرايي (12-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    لطیفه دوم

    گفته شد که قرآن مظهر اسم جامع«الله» است و«الله»نیز جمیع صفات و اسماء دیگر را در تحت لوای خود دارد و به همین جهت‏ تمام مراتب موجودات دیگر را نیز در بر دارد(بسیط الحقیقة،کل الاشیاء).(به تصویر صفحه مراجعه شود)

    بنابراین تمامی کلمات وجودیه را نیز در بردارد،و از این رو از آن به«جوامع الکلم» تعبیر شده است که حضرتش فرمود:«او تیت جوامع الکلم»(به من جوامع الکلم داده‏ شده).

    و از آن طرف نیز چنانکه گفته شد قرآن‏ وجود کتبی حضرت رسول(انسان کامل) می‏باشد و با وجود حضرتش اتحاد دارد.

    اکنون می‏توان نتیجه گرفت که حضرتش‏ نیز جامع جمیع کلمات وجودیه می‏باشد.
    و به یک تفسیری می‏توان گفت:اینکه‏ فرمود:«اوتیت جوامع الکلم»،اخبار از مقام‏ منیع خویش می‏باشد که،«من جوامع‏ کلمات وجودی را دارا هستم»،یعنی خود من جامع جمیع کلمات وجودی می‏باشم.

    صورت قرآن چو نقش آدمی است‏ که نقوشش ظاهر و جانش خفی است


    (*)اثبات اتحاد قرآن با رسول اللّه(ص)(انسان کامل) طریق دیگری نیز دارد که فعلا ما درصدد تعرض‏ آن در این مقام نیستیم شاید در مقالات بعدی‏ تعرضی بدین امر بشود.

    ((به تصویر صفحه مراجعه شود))جهت توضیح این قاعده،به کتابهای مفصل فلسفی‏ مراجعه شود.



  7. تشكرها 2

    مدير اجرايي (14-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لطیفه سوم

    مرحوم صدر المتألهین(اعلی الله مقامه) در کتاب عظیم اسفار(6)با استفاده از آیات‏ مختلف قرآنی،حدود 30 اسم و لقب برای‏ کلام الهی شماره می‏نماید که در ضمن‏ لطائف بعدی به آنها اشارت می‏شود،از جمله این صفات«نور»است
    «قد جائکم‏ من الله نور و کتاب مبین».(7)
    برای درک بهتر این صفت،بایسته‏ می‏نماید که سخنی در باب«نور»گفته‏ شود.

    و کوتاه سخن همان است که در کلام‏ حکما و عرفا شایع می‏باشد که
    «النور هم‏ الظاهر بالذات و المظهر للغیر»
    (8)(نور آن‏ چیزی است که خودش ذاتا ظاهر بوده و دیگران را نیز ظاهر می‏نماید).
    بنابراین نور ظهور ذاتی دارد و در عین‏ ظهور،به دیگران نیز ظهور می‏بخشد و در مقابل نور«ظلمت» است یعنی درست صفت مقابل نور را داراست.چنانچه قیصری،در شرح خود بر فصوص می‏فرماید:«شان ظلمت این است‏ که ذاتا مخفی است و غیر خود را نیز مخفی‏ می‏نماید».(9)

    _______________________________
    (6)-صدر المتألهین شیرازی،اسفار،ج 7.
    (7)-سوره مائده،آیه 5.
    (8)-ر ک:کتب فلسفی و عرفانی همچون:ملامحسن فیض، اصول المعارف و نیز:شرح فصوص قیصری.
    (9)-داوود قیصری،شرح بر فصوص الحکم،فص نوحی، ص 138 و 139.




  9. تشكرها 2

    مدير اجرايي (16-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لطیفه سوم

    بنابر آنچه که گفته شد،معلوم می‏شود که بین«نور»و«نورانی»،«ظلمت»و «ظلمانی»(تاریک و تاریکی)فرق است چرا که چه بسا چیزی نورانی باشد ولی منور-به‏ کسر-نباشد و از آن طرف نیز چه بسا ظلمانی باشد ولی مظلم(تاریک‏کننده) نباشد که منور همان«نور»است و«مظلم» همان«ظلمت».

    و این در میان انسانها نیز مصداق دارد که بعضی از آنان در ظلمت فرورفته‏اند و بعضی نیز خود«ظلمت»شده‏اند و از آن‏ طرف نیز بعضی در«نور»سیر می‏کنند و بعضی دیگر نیز خود«نور»شده ‏اند(این‏ بحث از مباحث پربار و مفصل است و بیش از این در گنجایش این مقال نیست).



  11. تشكرها 2

    مدير اجرايي (21-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حال قرآن کریم«نور»نام دارد و بلکه‏ حقیقت«نور»است‏ و هیچکس در هیچ مرتبه‏ای برای دست‏یابی‏ به حقیقت،مستغنی از آن نیست و بدون‏ هدایت قرآن ظفر بدان محال می ‏نماید
    (قد جائکم من الله نور و کتاب مبین) .(10)

    پس قرآن،هم خود«نورانی»و«ظاهر» است و هم موجب نورانی شدن دیگران‏ می‏گردد،از این روست که قرآن خواندن را از موجبات تنویر قلب و صفای باطن‏ دانسته‏اند،بطوریکه بعضی از بزرگان لااقل‏ قرائت چند آیه از آن را در طول روز از لوازم‏ اصلیه سیر و سلوک الی الله دانسته‏ اند.
    _______________________________
    (10)-سوره مائده،آیه 5.


  13. تشكرها 2

    مدير اجرايي (21-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لطیفه چهارم

    یکی از اسماء خداوند تعالی«نور»است.
    (الله نور السماوات و الارض)
    (11)از آن طرف‏ نیز گفته شد که قرآن نیز«نور»است و نیز می‏توان گفت که رسول گرامی(ص)نیز «نور»است،اگر این مقدمه‏ای که اکنون‏ بیان می‏شود به آنچه که گفته شده ضمیمه‏ گردد منتج به نتیجه لطیفی خواهد شد و آن‏ مقدمه اینکه:
    افعال هر کس نمودار،شخصیت اوست
    (کل‏ یعمل علی شاکلته(12))-ان آثارنا تدل علینا)
    بنابراین بین فعل و فاعل،اثر و مؤثر بایستی‏ سنخیت تام وجود داشته باشد و از آنجا که‏ حق سبحانه«نور»است،پس افعال او نیز نور است و رسول الله و قرآن نیز اثر حق‏ تعالی هستند پس رسول الله نور است همانطور که قرآن نیز... و از این می‏توان استفاده نمود که‏ بسیاری از صفات خداوند را (لو لا الکل)
    می‏توان به این دو وجود شریف-یعنی‏ رسول الله(ص)و قرآن-نسبت داد و از جمله این صفات،صمدیت حق تعالی است‏ که:
    از امام صادق(ع)در مورد معنای«صمد» سئوال نمودند.
    در پاسخ فرمود:
    «ان تأویل الصمد المصمت الذی لا جوف‏ له»(13)(تاویل صمد،درون پری است که‏ جای جوف و خالی ندارد).
    پس خداوند صمد یعنی خداوند بی‏منتهایی که هیچگونه خلأ کمالی ندارد و هیچ کمالی از دائره بسیط وجود اقدسش‏ خارج نیست و از این رو کمال مطلق است.
    براساس مقدماتی که بیان شد،رسول‏ گرامی اسلام نیز«رسول صمدی» نام می‏گیرد.یعنی پیامبری که هیچ مرتبه‏ کمالی از دائره وجود مقدسش خارج نیست‏ و از این رو به«خاتم»لقب یافته است که‏ گفته‏اند:«الخاتم من ختم المراتب باسرها» (خاتم کسی است که تمامی مراتب کمالی‏ را،دارا بوده و به اتمام رسانیده باشد).
    بنابراین قرآن نیز«قرآن صمدی»است‏ یعنی دارای تمامی مراتب کمال است و هیچگونه خللی در آن راه ندارد و از این رو قرآن آخرین کتاب آسمانی قرار گرفته است‏ و اینچنین قرآنی می‏شاید که از جانب چنین‏ خدائی توسط چنین پیامبری آورده شود.
    این گونه است که رسول ختمی را «قرآن ختمی»شایسته و این دو را«امت‏ ختمی»بایسته می‏نماید
    (کنتم خیر امة اخرجت للناس...) (14)و جالب توجه آنکه: تعداد حروف کلمه«جامع»بر حسب محاسبهء ابجد مطابق عدد 114 یعنی برابر با تعداد سوره‏های کتاب کریم می‏باشد.
    _______________________________
    (11)-سوره نور،آیه 35.
    (12)-سوره اسراء،آیه 84.
    (13)-اصول کافی،ج 1،کتاب التوحید،باب تأویل‏ الصمد،ح 2.
    (14)-سوره آل عمران،آیه 110.


  15. تشكرها 2

    مدير اجرايي (21-04-2012), عهد آسمانى (20-04-2012)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لطیفه پنجم


    آیه کریمه
    «لا یمسه الا المطهرون»
    (15) دلالت بر عدم جواز مس کلام الهی را بدون‏ طهارت می‏نماید.
    علمای فقه از آنجا که در مقام تبیین‏ تکالیف عباد بر حسب ظاهر هستند با استفاده از این آیه شریفه حکم بر حرمت‏ مس کتاب قرآن بدون طهارت ظاهری‏ نموده‏اند.

    با توجه به مطالب گذشته از این آیه‏ شریفه می‏توان چیز دیگری را نیز استفاده‏ نمود و آن اینکه:همانطور که مس ظاهر قرآن متوقف بر طهارت ظاهر است،مس‏ باطن قرآن نیز متوقف بر طهارت باطن‏ می‏باشد،و مادامی که انسان از آلودگیها و ظلمتها پیراسته نشده باشد،وصول به‏ حقیقت قرآن نیز غیرممکن می‏نماید.

    بحث از این مقال،مجال واسع را می‏طلبد ولی همین قدر را اشارت می‏رود که عارف‏ کامل مرحوم میرزا جواد آقاملکی تبریزی‏ (اعلی اللّه مقامه)که خود از آنان بود که‏ از طهارت باطن بهره‏مند گشته بود،در یکی‏ از تألیفات شریف خود می‏فرماید:«از مجموعه اذکاری که در حین غسل و وضوء دستور شده است،استفاده می‏شود که‏ غرض اصلی،و مقصود اهم طهارت قلب و شرح صدر است.و این نیز همانطور که از جناب رسول(ص) روایت شده عبارت است از نوری که در قلب تابیده می‏شود و به‏ وسیله آن،«قلب»وسعت می‏یابد...و علامت چنین نوری حالت خیزش و تجافی از عالم دنیا و آمادگی برای ورود به عالم عقبی‏ است...و اگر به بنده‏ای چنین نوری عطاء گردید،به وسیله آن،ملکوت این عوالمی که‏ مردم از طریق حس به ظاهر آنها اطلاع، پیدا می‏کنند مشاهده می‏نماید».(16)

    راقم گوید:در این سخن کوتاه‏ دریائی از معارف نهفته است و برای‏ اهل بشارت،اشارت‏هایی در بردارد که سخن گفتن در آن نه مقام‏ حقیر را شاید و نه بدین مجال درآید.

    _______________________________
    (15)-سوره واقعه،آیه 79.
    (16)-میرزا جواد ملکی تبریزی،اسرار الصلوه،ص 62،ط دار الکتاب،قم.


  17. تشكر

    مدير اجرايي (21-04-2012)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    لطیفه ششم


    با توجه به آنچه که در لطائف سابق گفته‏ شد مبنی بر اینکه قرآن دارای جمیع مراتب‏ کمالی است،می‏توان استفاده نموده،که‏ کلیه مراتب کمالی کتب آسمانی گذشته،در «قرآن»جمع است،همانطور که جمیع‏ مراتب کمالی پیامبران پیشین در رسول‏ ختمی جمع می‏باشد

    (تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض) (17)و به اختلاف مراتب‏ آوردندگان«آورده»نیز تفاوت دارد که‏ «محمول»به قدر وسع«حامل»است.

    و روی همین جهت کتب پیشین در مرتبه‏ «فرقان»و کتاب رسول ختمی(ص)فرقان و نیز قرآن است(18)که قرآن را از ریشه«قرء» دانسته‏اند(19)که قرآن،هم مقام فرق و هم‏ مقام جمع را دارا است.
    از این رو در کلام الهی،هم تشبیه

    (و هو سمیع بصیر) (20)-که این دو صفت را هم به‏ خداوند و هم به غیر خداوند از خلائق اطلاق‏ می‏نمایند)و هم تنزیه است

    (لیس کمثله‏ شی) (21)-که هر گونه تماثل اشیاء را با حضرتش نفی نموده است)به خلاف انبیاء و کتب آسمانی گذشته که یا«تشبیه»را دارا و یا«تنزیه»را داشته‏اند.و به همین منوال‏ جمع بین«حق»و«خلق»و فرق بین آنها نیز امتیاز«قرآن»می‏باشد که«وحدت»در عین«کثرت»و کثرت در عین وحدت را دارد.

    پس قرآن جامع بین«وحدت»و «کثرت»جمع و تفصیل،«تنزیه»و «تشبیه»و بلکه جامع جمیع مقامات، آسمانی است.(22)

    این اختلاف مرحلهء«کتب»ناشی از اختلاف مرتبه«رسل»است،چنانچه رسول‏ گرامی(ص)فرموده«کان أخی موسی(ع) عینه الیمنی عمیاء و اخی عیسی عینه‏ الیسری عمیاء و انا ذو العینین»(23)(برادرم‏ موسی را چشم راست نابینا بود و برادر دیگرم عیسی(ع)را چشم چپ نابینا بود ولی من،هر دو چشمم بینا است).

    از تمام اینها وجه،آنچه که در مورد مظهریت رسول اکرم(ص)و نیز مظهریت‏ «قرآن»کریم،اسم جامع الهی(الله)را روشن گردید که قرآن جامی،برای‏ رسول«جامع»و این دو،برای«امت‏ جامع»(امت محمدی)است.
    نام احمد،نام جمله انبیاء است‏ا چون که صد آمد نود هم پیش ماست(24)
    _______________________________

    (16)-میرزا جواد ملکی تبریزی،اسرار الصلوه،ص 62،ط دار الکتاب،قم.
    (17)-سوره بقره،آیه 253.
    (18)-اسفار،ج 7،ص 23.
    (19)-شرح فصوص قیصری،فص نوحی،ستون 1،ص 137،و نیز حاشیه مرحوم حکیم سبزواری بر اسفار،ج 7.
    (20 و 21)-سوره شوری،آیه 11.
    (22)-شرح فصوص قیصری،ص 139.
    (23)-ر ک:امام خمینی،شرح دعای سحر.
    (24)-مثنوی مولوی،دفتر اول،ص 69،تصحیح نیکلسن.



  19. تشكر

    مدير اجرايي (21-04-2012)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    September 2011
    شماره عضویت
    1687
    نوشته
    1,326
    تشکر
    2,008
    مورد تشکر
    3,309 در 1,118
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    لطیفه هفتم


    از آنچه گفته شد معلوم گردید که قرآن‏ نیز همانند انسان دارای مراتبی است و همانطور که انسان ظاهر و باطنی دارد،قرآن نیز،واجد ظاهر و باطن می‏باشد،نیز همانطور که باطن انسان دارای مراتب، هفتگانه نفس،قلب،عقل،روح،سر،خفی، أخفی*می‏باشد،باطن قرآن نیز دارای‏ مراتب هفتگانه است،چنانچه در حدیث‏ شریف وارد شده است:

    «ان للقرآن ظهرا و بطنا الی سبعه ابطن»
    (برای قرآن،ظاهر و باطنی است،تا هفت‏ باطن)که البته این هفت مرتبه خود دارای‏ مراتب دیگری هستند.

    پس ظاهر هر انسان همین ظاهر پوستی‏ و هیئت جسمانی است که می‏توان آن را، «انسان عنصری»نامید،همانطور که قرآن‏ نیز در مرتبه ظاهر«وجود عنصری»دارد.و «انسان عنصری»که خلاصهء در«مرتبه‏ ظاهر»است و باطن او همان«ظاهر»اوست‏ از«قرآن عنصری»بهره می‏گیرد،آن را استماع کرده،تلاوت می‏کند.از شنیدن‏ آن لذت می‏برد،از مفاهیم ظاهری و عنصری‏ آن بهره‏مند شده و در قالبهای علمی و نحوی،از لطائف بیانی،و نکات کلامی آن‏ استفاده جسته و احکام ظاهری را،از آن‏ استنباط نموده و بر صورت عنصری آن‏ تفسیر،نیز می‏نگارد.

    در همین مقام است که بر نظاره خطوط قرآنی،ثواب مترتب شده و وارد گردیده که‏ حضرت صادق(ع)خطاب به اسحق بن عمار فرمود:«قرآن را بخوان و بدان نگاه کن که‏ این بهتر است،آیا نمی‏دانی که نظر افکندن‏ به قرآن عبادت است»؟(25)

    اما اینها همه یک روی سکه است و روی‏ دیگر سکه مخفی مانده و دست‏یابی به‏ باطن،به مقدار طهارتی است که کسب‏ گردیده که«هر کس طهارتش بیش،حظ و بهره‏اش بیشتر»!!

    _______________________________
    (25)-اصول کافی،ج 2،کتاب فضل القرآن،باب قرائة القرآن فی المصحف،حدیث 5.



  21. تشكر

    مدير اجرايي (22-04-2012)

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi